استاد

  • نویسنده : فیلم نگار
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 87

فیلمنامه‌نویسان: پیام لاریان، عماد حسینی

کارگردان: عماد حسینی

مدیر فیلم‌برداری: مجید یزدانی

تدوین: هانیه جلوخانی

صدابرداری: احسان خزایی

طراح صحنه و لباس: مریم میرباقری

بازیگران: حسن معجونی (استاد)، هدیه حسینی‌نژاد (گلنوش)، سجاد بابایی (علیرضا)

تهیه‌کننده: بهروز افخمی

سال ساخت: ۱۴۰۱، سال پخش: ۱۴۰۳

 

گلنوش دانشجوی رشته معماری است. او برای ادامه تحصیل و مهاجرت، نیاز به توصیه‌نامه تحصیلی استادش (ادریس) دارد. ادریس استاد دانشگاه، معمار و نقاش مشهوری است که معمولاً کلاس‌های درسی و قرارهای دانشگاهی خود را در عمارت شخصی‌اش برگزار می‌کند. گلنوش برای گرفتن توصیه‌نامه وارد عمارت می‌شود. ادریس صبر می‌کند تا مهمان‌هایش عمارت را ترک کنند تا در خلوت به کار گلنوش رسیدگی کند. او رزومه تحصیلی گلنوش را در حدی نمی‌بیند که توصیه‌نامه را امضا کند. ادریس از روابط عاطفی گلنوش سؤال می‌کند، اما گلنوش تظاهر می‌کند که با هیچ‌کس در رابطه عاطفی یا متعهدانه‌ای نیست. ادریس به گلنوش ابراز علاقه می‌کند. گلنوش که می‌داند ادریس متأهل است، او را متهم به خیانت می‌کند و قصد ترک عمارت را دارد، که استاد خود را به او نزدیک می‌کند...

دو روز بعد، علیرضا (نامزد گلنوش) وارد عمارت می‌شود و شاکی از تعرض ادریس به گلنوش است. ادریس هر نوع ارتباط مشکوکی را میان خود و گلنوش انکار می‌کند و تنها معترف است که به گلنوش ابراز علاقه کرده است. علیرضا دانشجوی معماری است و دو هفته دیگر عازم کشور آلمان است. ادریس برای خلاصی از دست او، توصیه‌نامه را امضا می‌کند. اما علیرضا به رفتارهای پرخاش‌گرانه و فحاشی ادامه می‌دهد، تا جایی که چندین بار با ادریس گلاویز می‌شود. همسر ادریس به صورت اتفاقی در راه آمدن به عمارت است و علیرضا تصمیم می‌گیرد بماند تا آبروی ادریس را پیش همسرش ببرد.

در همین بین، گلنوش که مخالف آمدن علیرضا به عمارت بود، سر می‌رسد. او وقتی متوجه می‌شود ادریس منکر همه چیز شده، به دنبال اثبات ادعای خود است. اما ادریس پیشی گرفته و با افشا کردن حقایقی از گذشته گلنوش و پنهان‌کاری‌اش از وجود علیرضا سعی می‌کند رابطه بین آن دو را به هم بزند و کاری کند که علیرضا به گلنوش و صداقت او شک کند.

همسر ادریس به طور ناگهانی از فکرِ آمدن به عمارت منصرف می‌شود. علیرضا ادریس را در اتاق زندانی می‌کند و از همسر ادریس می‌خواهد خودش را به عمارت برساند. در همین بین، گلنوش که متوجه می‌شود ادریس توصیه‌نامه را امضا کرده، ادریس را از اتاقی که در آن زندانی بود، آزاد می‌کند. گلنوش و علیرضا در حیاط با هم خلوت کرده‌اند. گلنوش که می‌بیند حرف‌های ادریس روی علیرضا تأثیر گذاشته و او را نسبت به خود بی‌اعتماد می‌بیند، یک صدای ضبط‌شده از لحظه تعرض استاد برای علیرضا پخش می‌کند. علیرضا با شنیدن صدای ضبط‌شده برمی‌آشوبد و به صورت وحشیانه به ادریس حمله می‌کند تا او را خفه کند. اردیس از شدت ترس خودش را خیس می‌کند و علیرضا با دیدن این صحنه او را رها می‌کند و به اتفاق گلنوش محل را ترک می‌کنند.

مرجع مقاله