هیچ و پوچ!

بررسی عناصر اصلی نیهیلیسم و ابزوردیسم در فیلمنامه «صبحانه با زرافه‌ها»

  • نویسنده : محمد قربانی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 32

آخرین اثر سینمایی سروش صحت نزد منتقدان سینمای ایران به عنوان اثری نیهیلیست و ابزوردیست شناخته می‌شود. در ادبیات فلسفی فارسی، اغلب نیهیلیسم را «هیچ‌انگاری» و ابزوردیسم را «پوچ‌گرایی» ترجمه می‌کنند. ابزوردیسم پاسخی به نیهیلیسم است. درواقع هر اثر ابزورد لازم است ابتدا وضعیتی نیهیلیستی را به تصویر بکشد و در ادامه پاسخ ابزورد خود را در مقابل آن علم کند. نیهیلیسم هر گونه ارزش و معنای عینی را منکر می‌شود و به زبان ساده، همه هستی و پدیده‌هایش را بی‌هدف می‌انگارد. اما ابزوردیسم بحران معنا را از چشم انسان می‌بیند نه هستی. بنابراین، هر گونه کوشش برای یافتن معنا را مردود می‌شمرد و به جای یأس و مرگ‌اندیشی نیهیلیستی، به دوش کشیدن بار زندگی و پذیرفتن عدم توفیق انسان در معنابخشی به آن را پیشنهاد می‌کند. این یادداشت درصدد بررسی عناصر نیهیلیسم و ابزوردیسم در فیلمنامه صبحانه با زرافه‌ها است.

شخصیت‌ها در آثار نیهیلیستی غالباً در وضعیت ناامیدی از یافتن معنای زندگی معلق می‌مانند. در آثاری از این دست که متشکل از چند شخصیت اصلی هستند، معمولاً شخصیت‌هایی با ویژگی‌های متفاوت به دنبال یافتن معنای زندگی ترسیم می‌شوند؛ شخصیت‌هایی که با یأس نهایی همه آن‌ها در پایان، بی‌معنایی زندگی به همه انسان‌ها و هستی تعمیم می‌یابد. در این مورد می‌توان به رمان بار هستی اثر میلان کوندرا اشاره کرد که در آن هم تلاش توماس و سابینا- به عنوان شخصیت‌های فاقد نظام اخلاقی و ارزشی- و هم تلاش‌های ترزا و فرانس -که درگیر نظام‌های اخلاقی و ارزشی هستند- در مسیر یافتن معنای زندگی بی‌نتیجه باقی می‌ماند. اما در فیلمنامه صبحانه با زرافه‌ها نه‌تنها هیچ‌کدام از چهار شخصیت اصلی گروه دوستان تفاوت ویژه‌ای با یکدیگر ندارند، بلکه هیچ تلاش آگاهانه‌ای در آن‌ها در جست‌وجوی معنای زندگی دیده نمی‌شود. در مقدمه فیلمنامه، یک گروه دوستی متشکل از چهار مرد، در موقعیت جشن عروسی یکی از آن‌ها معرفی می‌شود. سه دوست دعوت‌شده به جشن عروسی دیگر دوستشان، در مجلس احساس کسالت می‌کنند. آن‌ها جمع را ترک می‌کنند و در موتورخانه تالار مواد مخدر مصرف می‌کنند تا شب دل‌خواه خود را بسازند.

حادثه محرک فیلمنامه، اضافه شدن داماد به سه نفر دیگر گروه است. به این ترتیب، با تکمیل شدن جمع دوستان، رفاقت به عنوانِ ارزشی برجسته در جهان شخصیت‌ها معرفی می‌شود. اتفاقاً رها کردن جشن عروسی و پیوستن رضا به جمع دوستانش، نه‌تنها نافی هر گونه ارزش در جهان داستانی صبحانه با زرافه‌ها نیست، بلکه به گروه دوستان ارزشی مضاعف می‌دهد. این ارزش مضاعف با پیشرفت داستان و مشخص شدن عشق شدید رضا به همسرش و هم‌چنین تلاش پنج‌ساله او در جهت وصال، برجسته‌تر می‌شود. روابط میان چهار شخصیت اصلی تا انتها دوستانه پیش می‌رود و هیچ جدایی‌ای اتفاق نمی‌افتد. چراکه آن‌ها حول یک ارزش جمع شده‌اند و به همین دلیل روابطشان غیرقابل گسست است. اتحاد گروه دوستان حتی پس از نقطه عطف دوم نیز که در آن رضا ناخواسته عامل مرگ مجتبی می‌شود، ادامه می‌یابد. چراکه آن‌ها معنای زندگی را در دوستی یافته‌اند. این در حالی است که در آثار نیهیلیستی مانند بار هستی اثر میلان کوندرا، عدم وجود نظام ارزشی‌ معنادار، موجب گسست روابط می‌شود.

البته گروه دوستی تنها منشأ ارزش در صبحانه با زرافه‌ها نیست. عشق و روابط عاطفی نیز ارزشی مشترک بین همه شخصیت‌ها- حتی نزد پویا و شاهین به عنوان ولنگارترین اعضای گروه- است. شاهین می‌گوید پس از گذشت دو سال از طلاقش هنوز نتوانسته خودش را جمع کند و پویا نیز با شنیدن ماجرای خیانت نامزدش، به هم می‌ریزد. این در حالی است که این شخصیت‌ها پس از شکست در روابطشان، به بی‌معنایی عشق در زندگی- مانند هر معنای دیگری که در آثار نیهیلیستی نفی می‌شود- پی نمی‌برند، بلکه اتفاقاً در حسرت عشق به نظر می‌رسند و آن را به عنوان عنصری معنابخش به زندگی طلب می‌کنند. علاوه بر این‌ها، در نقاطی از فیلمنامه، مستقیماً پیام‌های اخلاقی‌ای صادر می‌شود که به عنوان معنای زندگی نزد شخصیت‌ها به نظر می‌رسند. مانند صحنه گفت‌وگوی دکتر و پویا در ویلا که دکتر طی آن، پویا را به بخشیدن نامزدش توصیه می‌کند. او از پویا می‌خواهد ببخشد تا بخشیده شود؛ بخششی که از سرِ انفعال و هرچه پیش آید، خوش آید و به منظور علی‌السویه در نظر گرفتن خیانت و وفاداری نیست. بخششی که دکتر به آن اشاره می‌کند، ارزشی است که به زندگی معنا می‌بخشد.

با همه این اوصاف، در جهان داستان صبحانه با زرافه‌ها، رفاقت به عنوان ارزش محوری نقش ایفا می‌کند. این در حالی است که در آثار نیهیلیستی، به دنبال عدم امکان روابط معنادار میان شخصیت‌ها، آن‌ها جز منافع شخصی و لذات مادی به چیز دیگری اعتنا نمی‌کنند. شخصیت‌های آثار نیهیلیستی معمولاً افرادی بی‌احساس و خودخواه هستند. در صبحانه با زرافه‌ها همه کنش‌های شخصیت‌ها در جهت کمک به یکدیگر است. پس از اوردوز داماد در مجلس عروسی، پویا و شاهین که بیشتر از مجتبی- که به رضا در برگزاری جشن عروسی کمک می‌کند- به مصرف مواد مخدر تمایل دارند، به تکاپو می‌افتند. پویا به مجلس برمی‌گردد و سعی می‌کند شرایط را بسنجد و شاهین هم پیشنهاد می‌کند رضا را برای معاینه و احیا پیش دکتر آشنایش ببرند. به این ترتیب، با توجه به کنش‌مندی شاهین و پویا و جست‌وجویشان برای یافتن راه‌حل و عبور از بحران، بی‌خیالی آن‌ها در موتورخانه- درحالی‌که جنازه داماد روی زمین افتاده است- به معنای بی‌تفاوتی آن‌ها نسبت به وضعیت نیست. این بی‌خیالی با توجه به کنش‌گری شخصیت‌ها در ادامه، اثر روانی مواد مخدر به نظر می‌رسد و ریشه در وقوف آن‌ها بر بی‌معنایی جهان ندارد. به صورت کلی نیز مصرف مواد مخدر در این فیلمنامه، شباهتی با آثار نیهیلیستی ندارد. در این آثار انگیزه شخصیت‌ها برای مصرف مواد مخدر، رسیدن به انفعال محض و تعطیل کردن عقلِ در جست‌وجوی معناست. درحالی‌که در سراسر فیلمنامه صبحانه با زرافه‌ها، مصرف مواد مخدر حالتی مناسکی در آیین رفاقت دارد.

توجه به گروه دوستان به اندازه‌ای است که علاوه بر عدم وجود تفاوتی خاص بین آن‌ها، درونیات هیچ‌یک نیز پرداخت ویژه‌ای در فیلمنامه ندارد. بحران هویت و تضاد درونی از ویژگی‌های اساسی آثار نیهیلیستی است. مانند آن‌چه در شخصیت مالون در رمان مالون می‌میرد اثر ساموئل بکت دیده می‌شود. مالون در آستانه مرگ، داستان‌ها و خاطراتی را مرور می‌کند که حاکی از تزلزل و تضادهای شخصیتی بسیاری در او هستند. بااین‌حال، در صبحانه با زرافه‌ها درونیات هیچ شخصیتی ملموس نیست. درحالی‌که ظرفیت پرداختن به ذهنیات و احوالات درونی شخصیت‌ها در فیلمنامه وجود دارد. برای مثال، می‌شد با واکاوی زندگی عشقی ناموفق شاهین، رابطه پویا و نامزدش که با خیانت نامزد پویا بحرانی می‌شود، آرزوهای دور و دراز مجتبی و هم‌چنین پرداختن به عشق آتشین رضا به همسرش، به ابعاد مختلف این شخصیت‌ها نزدیک شد. اما در صبحانه با زرافه‌ها تماشاگر با شخصیت‌هایی تخت مواجه است که اطلاعات اندکی درباره درونیاتشان وجود دارد.

در جهان آثار نیهیلیستی، هرچند درونیات شخصیت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد، اما تغییر آن‌ها ممکن نیست. به این دلیل که هیچ منطق مشخص و مبتنی بر معنای عینی‌ای وجود ندارد که در دل آن اصل علیّت برقرار باشد. عدم برقراری روابط علت و معلولی میان وقایع، منحنی شخصیتی را ناممکن می‌کند و هم‌چنین حوادث نقش پررنگی در داستان پیدا می‌کنند. در صبحانه با زرافه‌ها هرچند همه نقاط عطف فیلمنامه یعنی اوردوز رضا (نقطه عطف اول)، مرگ مجتبی (نقطه عطف دوم) و مرگ رضا (نقطه اوج) حوادثی هستند که بی‌مقدمه رخ می‌دهند، اما شخصیت‌ها در سیر این حوادث بی‌تغییر به نظر نمی‌رسند. کافی است واکنش گروه دوستان پس از اوردوز رضا و پس از آن پرت شدنش از ارتفاع، با واکنش آن‌ها بعد از مرگ مجتبی مقایسه شود. رفقا هم‌زمان با این‌که رضای بی‌هوش‌شده را از این طرف به آن طرف می‌کشند، به فکر خوش‌گذرانی‌اند، مواد مخدر مصرف می‌کنند و به نوعی مرگ او را  به رسمیت نمی‌شناسند. درحالی‌که پس از مرگ مجتبی، آن‌ها قرار مهمانی‌شان را به هم می‌زنند و سخت متأثر می‌شوند.

این تغییر شخصیت‌ها علاوه بر این‌که آن‌ها را از شخصیت‌های یک اثر نیهیلیستی دور می‌کند، با منطق درونیِ فیلمنامه نیز در تضاد است و به لحن فیلمنامه آسیب می‌زند. به این ترتیب که به رسمیت نشناخته شدن مرگ رضا از سوی دوستانش و در ادامه به هوش آمدن رضا- درحالی‌که با منطق رئال مرگش قطعی است- حال‌وهوایی فانتزی به روایت می‌دهد و در مقابل، بحث دوستان درباره مقصر مرگ مجتبی، لحن فیلمنامه را به فیلم‌هایی با موقعیت‌های بحرانی رئال نزدیک می‌کند.

تغییر شخصیت‌ها و به‌ویژه مرگ و نوع مواجهه شخصیت‌ها با مرگ، عناصر ابزورد را نیز در فیلمنامه تضعیف کرده است. ابزوردیسم در تقابل با نیهیلیسم، تن دادن به تکرار ابدی زندگی را پاسخی به بی‌معنایی زندگی می‌داند. سیزیف اثر کامو و در انتظار گودو اثر بکت، به عنوان مشهورترین آثار ابزورد، چنین درون‌مایه‌ای دارند. تغییرات شخصیت‌ها در صبحانه با زرافه‌ها و هم‌چنین پایان‌بندی فیلمنامه با مرگ رضا، در تضاد با عناصر آثار ابزوردیست است. صبحانه با زرافه‌ها- با فرض محال موفقیتش در ترسیم جهانی نظیر آن‌چه در آثار نیهیلیست دیده می‌شود- در حالتی می‌توانست اثری ابزورد باشد که مثلاً در صحنه انتهایی گروه دوستان را مجدداً در جاده و به سوی ناکجا تصویر می‌کرد. این در حالی است که مرگ به مثابه رستگاری رضا تصویر شده است. این رستگاری هم‌چنین با توجه به همراهی سه دوست دیگر با رضا در جهان پس از مرگ، به همه اعضای گروه تعمیم می‌یابد. ناگفته نماند که در آثار نیهیلیست، هیچ نیروی مافوق‌بشری وجود ندارد و همه چیز شدیداً مادی است. چراکه اگر چنین نیرویی در کار باشد، نیرویی ارزش‌گذار و معنابخش خواهد بود. در پایان‌بندی فیلمنامه صبحانه با زرافه‌ها، جهان پس از مرگ بهشت‌گونه تصویر می‌شود و مرگ نه به مثابه نشانهِ اصلیِ بی‌معنایی زندگی، بلکه به مثابه دروازه ورود به جهان معنا تصویر می‌شود.

صبحانه با زرافه‌ها فاقد اساسی‌ترین عناصر نیهیلیستی و ابزورد است و دسته‌بندی‌اش در بین آثاری از این دست، دقیق به نظر نمی‌رسد. از سوی دیگر، اگر مؤلف نیز در صبحانه با زرافه‌ها به دنبال نوشتن فیلمنامه‌ای ابزورد یا نیهیلیستی بوده، توفیقی در این مسیر نداشته است. درنهایت باید به این نکته اشاره کرد که نقد و بررسی فارغ از دسته‌بندی‌های سراسیمه، هم در جهت مواجهه بی‌واسطه با اثر سودمندتر خواهد بود و هم  بررسی دقیق ضعف‌ها و قوت‌های آن را ممکن می‌کند.

مرجع مقاله