فیلمنامهنویس: سمیه تاجیک، بر اساس طرحی از محسن علیخانی
کارگردان: ستاره اسکندری
مدیر فیلمبرداری: مسعود امینی تیرانی
تدوینگر: بهرام دهقانی
موسیقی: حسین علیزاده
صدابردار: مهران کاشانی
طراح صحنه و لباس: مجید علی اسلام
تهیهکننده: منوچهر محمدی
سال ساخت: 1399، سال اکران: 1403 (اکران آنلاین)
بازیگران: نازنین فراهانی (بیبان)، پژمان بازغی (همراز)، بنفشه صمدی (درناز)، مریم بوبانی (خاتون)، سیدامیرحسین هاشمی (بالاج)
خلاصه داستان
قرار است دلوش با مهگنج، دختردایی خود، ازدواج کند. پیرمراد به عنوان بزرگ خاندان خانواده خوشحال است. او از عروس پسر مرحومش، بیبان، خواهش میکند که میداندار مراسم خواستگاری دخترش، مهگنج، باشد. این در حالی است که همراز، برادر دلوش، که سالها پیش عاشق بیبان بوده، برگشته و در مراسم خواستگاری حاضر است. مراسم خواستگاری بهخوبی برگزار میشود، اما همراز که هنوز عاشق بیبان است، از طریق مهگنج برای او هدایایی میفرستد. میران، پسر بیبان، متوجه دریافت هدایا از سوی مادرش میشود و موضوع را با عمویش، بالاج، در میان میگذارد. طبق سنت بلوچی، بیبان به عنوان زنی بیوه، باید تا پایان عمر در خانه شوهر خود بماند و بالاج هم که مردی بهشدت سنتی است، با تکیه بر همین موضوع، سراغ همراز میرود و با او درگیر میشود. همراز اما عقب نمیکشد و بیبان را از دایی خود، پیرمراد، خواستگاری میکند. این موضوع عصبانیت بالاج را به همراه دارد. این عصبانیت باعث میشود بالاج طبق سنتها، بیبان را از پدرش خواستگاری کند که با واکنش بیبان و میران روبهرو میشود. اوضاع زمانی پیچیده میشود که ماهکان، زن باردار بالاج، بر اثر فشار اتفاقات مجبور میشود فرزند خود را زودتر از موعد به دنیا آورد. از طرف دیگر، همراز هم به مادرش میگوید اگر بیبان زن او نشود، برای همیشه شهر را ترک میکند.
سرانجام پیرمراد اجازه ازدواج بیبان با همراز را صادر میکند، اما زمانی که بیبان به سراغ همراز میرود، متوجه میشود او با لنجش شهر را ترک کرده است. بیبان هم ناراحت از این موضوع خودش را به آب دریا میسپارد.