جوکر، بتمن، ‌هاروی دنت و‌ هارلی کویین

گفت‌وگو با تاد فیلیپس، درباره «جوکر: جنون مشترک»

  • نویسنده : برنت لانگ
  • مترجم : تکتم نوبخت
  • تعداد بازدید: 35

تاد فیلیپس از سرمایه‌ای که از ساخت جوکر به دست آورد، استفاده کرد تا برادران وارنر را متقاعد کند که از دنباله بسیار پرهزینه‌تر جوکر حمایت کنند. اگرچه بودجه این فیلم بیشتر از جوکر بود، اما فیلیپس گزارش‌هایی را که در مورد هزینه‌های این فیلم اعلام شده، بی‌اساس می‌خواند و می‌گوید که نمی‌داند چرا مردم به هزینه‌ای که برای ساخت یک فیلم می‌شود، اهمیت می‌دهند. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های جوکر: جنون مشترک عناصر و موتیف‌های موسیقایی با انتخاب لیدی گاگا در نقش یکی از شخصیت‌های آیکونیک دی سی، ‌هارلی کویین است که فیلم را تا اندازه زیادی به ژانر موزیکال نزدیک می‌کند و در ادامه در گفت‌وگو با تاد فیلیپس درباره آن صحبت می‌کنیم. هم‌چنین عنوان فیلم، یعنی جوکر: جنون مشترک اشاره به دیوانگی مشترک در مورد این دو شخصیت کمیک بوکی، هارلی و جوکر، دارد و این انتخاب سلسله داستان‌های جوکر را به مسیر متفاوتی از قبل برده و رویکرد جدیدی به تاریخ عاشقانه شخصیت‌های کمیک بوکی می‌دهد. هم‌چنین اقتباس و بازآفرینی از هاروی دنت در جهان تازه فیلیپس از جوکر را در محاکمه آرتور به منزله یک بیمار دوشخصیتی «دو چهره» می‌توان ردیابی کرد که نقش مهمی در پیرنگ دارد و خط داستانی اصلی را می‌سازد.

 

خب، از جوکر شروع کنیم. جوکر ایده بامزه‌ای بود که نتیجه داد. و تبدیل به یک فیلم پرفروش شد و اسکار را برای فینیکس به ارمغان آورد.

بله، نگاه تلخ و سیاه به یک بیمار روانی تک‌افتاده در این فیلم ثابت کرد مخاطبان به سمت مضامین تلخ و چالش‌برانگیز هجوم می‌آورند و استقبال شگفت‌انگیزی می‌کنند، مشروط بر آن‌که با یک روکش کمیک بوکی عرضه شود. بعد از پایان کار، واکین به من اعتراف کرد که نمی‌تواند این شخصیت را پشت سر بگذارد. و مدت‌ها بعد از جوکر این سؤال برای ما مطرح بود که ما «چطور می‌توانیم در این ایده خودمان را ارتقا دهیم؟» چون ما همه آن چیزی را که می‌خواستیم، در جوکر گفته و به آن رسیده بودیم. و این مسیر پنج سال طول کشید. در این مدت فهمیدیم یک پله بالارفتن ما فقط موقعی میسر بود که یک کار پر از ریسک انجام دهیم و اقتباس دیگری از شخصیت‌های کمیک محبوبمان داشته باشیم.

 

واکین آدمی نیست که دنباله و قسمت دوم فیلمی را بازی کند. و با توجه به چیزهایی که درباره او خوانده‌ام و می‌دانم، او می‌خواست این فیلمی باشد که مثل اولین بار که در جوکر اتفاق افتاد، او را منقلب کند. چه چیزی در سفر آرتور فلک بود که واکین را مجذوب کرد تا بخواهد بیشتر از داستانش بگوید و به فکر دنباله‌ای از این فیلم باشد؟

این را احتمالاً باید از خودش بپرسید. اما تنها چیزی که من می‌دانم، این است که اغلب اوقات وقتی فیلمی می‌سازید، حداقل با تجربه‌ای که من دارم، برای تمام‌شدن فیلم و به‌ثمرنشستن تلاش‌هایتان لحظه‌شماری می‌کنید، چون روزهای طولانی سخت مشغول کار بودی و اغلب پروژه‌های سینمایی در روزهای آخر طاقت‌فرسا می‌شود. معمولاً در روز آخر همه همدیگر را بغل می‌کنیم و خوشحالیم که کارمان را تمام کردیم و از پسش برآمدیم و این‌طور چیزها. در مورد جوکر اما قضیه فرق می‌کرد. بعد از اتمام کار، من و واکین واقعاً غمگین بودیم. این اتفاق هرگز نمی‌افتد. ما نمی‌خواستیم آرتور را ترک کنیم. هنوز آماده نبودیم. چون همه ما عمیقاً این شخصیت را دوست داریم و با او هم‌دلی می‌کنیم. بدیهی است که ما دو نفر عاشق کارکردن با هم هستیم. اما مسئله این نبود و ما به خاطر پایان همکاری ناراحت نبودیم. ما انگار فقط می‌خواستیم زمان بیشتری را نه با هم که با آرتور بگذرانیم. بنابراین، اگر صادقانه بگویم، واکین بخش بزرگی از ایده ساخت دنباله‌ای برای جوکر و احتمالاً بزرگ‌ترین محرک بود.

 

در جوکر: جنون مشترک ما با شخصیت دیگری از جهان کمیک‌ها مواجه می‌شویم که نقش او را لیدی گاگا بازی می‌کند و مشخصاً از کاراکتر‌ هارلی کویین اقتباس شده.

من عاشق این شکل اقتباس‌ها از ‌هارلی هستم و فکر می‌کنم عناصری وجود دارد که طرفداران کمیک همیشه از کاراکتر ‌هارلی کویین بیرون می‌کشند، که البته بیشتر در مورد شخصیت‌های انیمیشن یا سریال‌ها صدق می‌کند. اما کار ما سخت بود. ما باید می‌دیدیم این موضوع درباره فیلم و قراردادن این ویژگی‌های کمیک در یک فیلم نسبتاً واقع‌گرایانه و نه صرفاً ابرقهرمانی و مارول هم صدق می‌کند، یا نه.

 

با این تفاسیر روند رسیدن شما به این شخصیت در فیلم چگونه بود؟

ما برای ساختن جوکر لزوماً روی‌ هارلی کویین برنامه‌ریزی نکرده بودیم. وقتی داشتیم در طرح قصه عمیق‌تر می‌شدیم، داستانی که یک بعد عاشقانه داشت، زنی که سراغ جوکر می‌آید و دل‌بسته او می‌شود و... به این نتیجه رسیدیم که این‌بار قرار نیست داستانی صرفاً با یک جوکر داشته باشیم و به چیزی بیشتر نیاز داریم. آن موقع بود که این ایده به سراغ ما آمد و آشکار شد. گفتن یک داستان عاشقانه برای جوکر مسیری کاملاً متفاوت بود. واقعاً هدف ما این بود که ریسک کنیم و تمام جوانب این ریسک را در مورد شخصیت جوکر که در خاطره جمعی تمام سینمادوستان حک شده و احتمالاً از دست‌کاری‌کردن آن شاید آشفته شوند، بپذیریم. همین‌طور در مورد ‌هارلی کویین چیزی که واقعاً در مورد شخصیت‌هایی که از‌ هارلی کویین ایده گرفته‌اند، وجود نداشت، ریسک‌پذیری بود. و دقیقاً به همان دلیل که نمی‌توانیم جوکر واکین فینیکس را با تمام جوکرهایی که پیش از او ساخته و پرداخته شده‌اند، مقایسه کنیم، الان هم هرگز نمی‌خواهم این ‌هارلی کویین را با شخصیت‌هایی که عناصری از کاراکتر‌ هارلی کویین را ایده گرفته‌اند، مقایسه کنم. به نظرم این کاملاً متفاوت است.

 

آرتور حالا در یک زندان مخوف به سر می‌برد و منتظر محاکمه است؛ محاکمه‌ای برای جنایت‌های او و کشتن پنج نفر. در این بین، آرتور با شخصیت دوگانه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند و وکیلش او را بیشتر به سمت باور این شخصیت برای خود آرتور و برای عموم سوق می‌دهد. از ترکیب جوکر با‌ هاروی دنت یا همان دوچهره بگویید. منظورم بخش محاکمه جوکر است.

با کل این ایده، فیلمنامه ما نوسان بسیار بزرگی گرفت و به دنباله جوکر این پیچیدگی و ابعاد شخصیتی و خرده‌داستان‌ها را داد. دیگر صرفاً تلخی و سیاهی‌ای را که در جوکر دیدیم، نمی بینیم. موسیقی هست، شادی هست. درام هست. درام دادگاهی هم هست. هم کمدی است و شاد و مفرح و هم غمگین و تلخ و بنابراین، صرفاً وجوه تاریک جوکر را ندارد. این انتخاب من در جایگاه یک کارگردان است که ترجیح می‌دهم خلاقانه پیش بروم تا این‌که صرفاً داستانی متعارف و کلیشه‌ای از عشق یا یک درام دادگاهی یا صرفاً یک شخصیت کمیک بوکی را تعریف کنم که قبلاً بارها شنیده‌ایم. در این بین، از ‌هاروی دنت یا همان دوچهره که ابرشرور دی‌سی کامیکس و خودش هم دشمن بتمن است، به مثابه یک موتیف داستانی و محرک روایت استفاده کردیم تا دوشخصیتی‌بودن جوکر را مطرح کند. درهرحال، ‌هاروی دنت می‌تواند نماینده وجوهی از جوکر باشد، چراکه اغلب به مثابه دشمن بتمن محسوب می‌شود و مثل جوکر ضدقهرمان کمیکی است که با بتمن در ارتباط است.

 

آیا گذاشتن یک داستان عاشقانه در این الگوی تثبیت‌شده به وجهه این کاراکتر جاودانه و تلقی مخاطبان و طرفداران او آسیب نمی‌زند؟ آیا بزرگ‌ترین دشمن بتمن می‌توانست تا این اندازه آسیب‌پذیر باشد؟

در این فیلم او نه‌تنها با یک عشق واقعی مواجه می‌شود، بلکه موسیقی هم درونش متبلور می‌شود و این همان چیزی است که همیشه درون او بوده است. انتخاب لیدی گاگا برای شکل‌دادن به همین جنبه موسیقایی این فیلم است و تا اندازه زیادی می‌تواند یک موزیکال را بسازد. تمرکز ما بر عشق به این دلیل بود که وجوه موسیقایی اثر طنین‌انداز شود که از رهگذر آن درنهایت، ما به درون جوکر می‌رسیم. و باید اعتراف کنم که بله، ما به تمام حواشی و جوانب داستان تازه‌ای که درباره جوکر می‌خواستیم بگوییم، فکر کرده بودیم. روزهایی بود که سر صحنه فیلم‌برداری به هم نگاه می‌کردیم و فکر می‌کردیم که: «داریم چه کار می‌کنیم؟ دقیقاً داریم چه فیلمی می‌سازیم؟» پاسخ ما «یک موزیکال تمام‌عیار» بود که ژانری مشابه فیلم‌های موزیکال دارد و ارتباط دو شخصیت اول از رابطه جودی گارلند و فرد آستر بهره می‌برد تا ذهن فرسوده و رو به زوالی را به تصویر بکشد که درحالی‌که برای محاکمه پنج قتل آماده می‌شود، رفته‌رفته متلاشی می‌شود. با خودمان می‌گفتیم این همان چیزی است که ما می‌خواهیم، حتی اگر با استقبال زیادی مواجه نشود.

 

شما همیشه در مورد موزیکال‌بودن این فیلم با احتیاط پاسخ داده‌اید و اغلب طفره رفته‌اید. آیا با توجه به این‌که این فیلم یک دنباله برای یک روایت ابرقهرمانی و ابرشرورهاست و با توجه به این‌که تغییر ژانر یا چندمضمونی را نمایندگی می‌کند، شما از این پاسخ شفاف اجتناب می‌کردید؟ اما درنهایت در همین مصاحبه این فیلم را یک موزیکال به معنای واقعی نامیدید و کاری را که واکین فینیکس و لیدی گاگا می‌کنند، به فرد آستر و جودی گارلند تشبیه کردید.

بله، من قبلاً در مورد این موضوع و اسم‌گذاشتن روی ژانر این فیلم واقعاً به مشکل برخوردم. به‌هرحال، جوکر یک شخصیت دی‌سی و از دنیای کمیک‌هاست و باید در این مورد کمی محتاط بود. بااین‌حال، هنوز معتقدم جوکر: جنون مشترک یک فیلم موزیکال نیست.

 

شما طرفدار موزیکال‌ها هستید. چرا تا این حد روی دسته‌بندی این فیلم در ژانر موزیکال مقاومت می‌کنید؟

بله، من طرفدار سینمای موزیکال هستم. می‌دانید، به نظرم این، فیلمی همراه با موزیک است که در آن شخصیت‌ها می‌خوانند و درواقع، افکار و احساسات درونی خودشان را از این طریق بیان می‌کنند. به نظرم موضوع خیلی درونی‌تر و شخصی‌تر است. در موزیکال‌ها بخش عمده داستان و دیالوگ‌ها از طریق آواز بیان می‌شود نه صرفاً درونیات شخصیت‌ها. دلیل این‌که من همیشه در پاسخ‌دادن به این سؤال مکث می‌کنم، همین است و نمی‌توانم جوکر: جنون مشترک را صرفاً یک زیرژانر موزیکال بنامم، یا در دسته‌بندی‌ای قرار دهم. بله، من موزیکال‌ها را دوست دارم و موزیکال‌هایی که دوست دارم، همگی در ذات خود به واسطه ژانری که دارند، به پایان خوش ختم می‌شوند، یا دست‌کم وقتی که از سالن سینما بیرون می‌روید، احساسی بهتر از زمانی که به سالن وارد می‌شوید، دارید، و بعد متوجه می‌شوید که ناخودآگاه دارید آن آهنگ‌‌ها و ترانه‌ها را زیر لب می‌خوانید. در مورد جوکر: جنون مشترک به نظرم موضوع کاملاً متفاوت است. دلیل امتناع من از پاسخ شفاف این بود که نمی‌خواستم مردم را گمراه کنم. چون نمی‌دانم که وقتی شما این فیلم را می‌بینید و سالن سینما را ترک می‌کنید، آیا احساس بهتری دارید نسبت به زمانی که وارد سینما می‌شوید، یا نه. بنابراین، من همیشه معتقدم که اصطلاح موزیکال و ژانر «موزیکال» به فیلمی تعلق می‌گیرد که جنبه مثبتی دارد. بنابراین، از برخی جهات ترجیح می‌دادم در مورد به‌کاربردن این اصطلاح محتاط باشم و سکوت کنم.

 

 در یک کنفرانس مطبوعاتی، لیدی گاگا هم موزیکال‌بودن این فیلم را رد می‌کند و می‌گوید بسیار متفاوت از یک فیلم موزیکال است. با توجه به رویکرد غیرموزیکال همه شما در مورد این فیلم، حضور لیدی گاگا به عنوان خواننده را چطور توضیح می‌دهید؟

بله، من هم فکر می‌کنم رویکرد موزیکال ما در این فیلم و همین‌طور استفاده از موسیقی بسیار متمایز و ظریف است. ما واقعاً نمی‌توانیم بگویم جوکر: جنون مشترک موزیکال است. روشی که از موسیقی در این فیلم با حضور لیدی گاگا استفاده می‌شود، بسیار متفاوت از موزیکال‌هاست. درواقع، در این‌جا موسیقی و آواز به شخصیت‌ها راهی برای بیان خودشان می‌دهد تا آن چیزی را که لازم است بیان کنند، از طریق آواز بگویند. این واقعاً جدا از دیالوگ‌های فیلم است. ما فهمیده بودیم که در این فیلم و با مضامینی که مدنظرمان بود، دیالوگ در همه جا کار نمی‌کند و کافی نیست. بنابراین، به سمت موسیقی رفتیم. جوکری که آواز می‌خواند و دردهایش را ندا می‌دهد، از کهن‌الگوی کمیکی همین شخصیت تبعیت می‌کند، نه یک شخصیت از جهان فانتزی و موزیکال. و در کنار آن، ما قرار بود داستانی عاشقانه بگوییم و برای این کار از ‌هارلی کویین استفاده کردیم و لیدی گاگا را در آن نقش گذاشتیم تا با یک تیر دو نشان بزنیم و جنبه‌های آوازی و موسیقایی فیلم را ارتقا دهیم.

 

درست است. این جوکر به جای مبارزه با بتمن، با لیدی گاگا آواز می‌خواند. فکر می‌کنم او مشخصاً از جنبه‌های شرور شخصیتی‌اش فاصله گرفته. این‌طور نیست؟

مبارزه جوکر با بتمن حالا تمام شده و این همه آن چیزی بود که در جوکر گفتیم. در جوکر: جنون مشترک همه چیز عوض شده و آرتور هم‌چنان به طرز ترحم‌برانگیزی هنوز زنده است. او در انتظار محاکمه است و هیچ راهی برای رهایی ندارد. و سرانجام می‌تواند راهی برای بیان خودش با موسیقی پیدا کند. از زمانی که من و همکار نویسنده‌ام، اسکات سیلور، شروع به برنامه‌ریزی برای برگشت به گاتهام با جوکر کردیم، پنج سال می‌گذرد. در همان ابتدای راه کووید آمد و همه چیز را به تعویق انداخت. و بعد با خودمان فکر کردیم چرا کاری را که از انجام‌دادنش می‌ترسیم، نکنیم؟ من به ریسک‌کردن معتادم. منظورم این است که این فکرها بی‌خوابی دارد و تمام موهای سرتان می‌ریزد تا به ثمر برسد. حال نتیجه می‌تواند هر چیزی باشد؛ یا با استقبال عموم مواجه می‌شود، یا خیر. ما تمام عواقب کار را پذیرفته بودیم.

 

شما گفتید که معتاد به ریسک هستید و این یک حرکت جسورانه بود. این فیلم واقعاً مرزهای محدودیت‌های جوکر را جابه‌جا می‌کند. من مشتاقم بدانم که آیا موفقیت در فیلم اول شما را به صرافت تولید نمایش جوکر در برادوی انداخت و این قدرت را به شما داد که به فکر ساخت این فیلم بیفتید؟

(می‌خندد) واکین این را گفت، نه؟ بله، او خواب دیده بود که در برادوی من همیشه پشت صحنه با یک هدست در تمام لحظه‌ها همراهش بودم. و در رویاهای مشترکمان جوکر را می‌دیدیم که هنوز ادامه دارد. کمی قبل از پایان فیلم‌برداری جوکر واکین به من گفت که نمی‌تواند این کاراکتر را رها کند. و بعد، رویای نمایش برادوی واکین، همه چیز را شروع کرد. آرتور فلک مردی که پشت گریم دلقک بود، داشت روی صحنه اجرا می‌کرد، جوک می‌گفت و آواز می‌خواند. او همان‌جا بود. در حافظه مردم هم از بین نرفته بود و هنوز او را روی صحنه می‌دیدند. و همان‌طور که گفتم، واکین انگیزه اصلی ما برای ساختن فیلمی دیگر درباره جوکر بود. قبل از آمدن کووید، همیشه در مورد آن به شوخی صحبت می‌کردیم، چون می‌خواستیم کار خیلی عجیب و غریبی کنیم و نه لزوماً ساختن یک فیلم. گفت‌وگوی سرگرم‌کننده‌ای بود. بدیهی است که موفقیت جوکر هم به ما قدرت داد که حتی بتوانیم در مورد ساختن دنباله‌ای برای آن حرف بزنیم. و دقیقاً همان چیزی که در شروع مصاحبه گفتید، همه کاری که کردیم، حالا جدای از این‌که چه نتیجه‌ای بگیریم، خلاقیت و ریسک بود. ما می‌دانستیم که واکین این‌بار قرار نیست در تصویر همیشگی‌ای که از جوکر ساخته شده، ظاهر شود. چون عموماً دنباله‌ها بر این اساس است که می‌گویند خب فیلم ما کار کرد، بهتر است دنباله‌ای هم برایش بسازیم. اما برای ما این صرفاً دلیلی نبود که واکین دوباره بخواهد در آن نقش ظاهر شود. بنابراین، ما می‌خواستیم کاری چالش‌برانگیز کنیم، خودمان را به چالش بکشیم و مدام از خودمان می‌پرسیدیم: «چطور باید این کار را کنیم؟» یا «ما باید سخت کار کنیم و ریسک کنیم.» این‌ها به نوعی توصیف کار ما بود.

منبع: ورایتی

مرجع مقاله