Joker: Folie à Deux

جوکر: جنون مشترک

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 36

فیلمنامه‌نویسان: اسکات سیلور، تاد فیلیپس، کارگردان: تاد فیلیپس، تهیه‌کننده: تاد فیلیپس، مدیر فیلم‌برداری: لارنس شر، تدوین: جف گروث، موسیقی: هیلدور گودنادوتیر، بازیگران: واکین فینیکس، لیدی گاگا، برندن گلیسون، ماترین کینر، ژانر: درام روان‌شناختی/ جنایی/ موزیکال، تریلر، محصول 2024 آمریکا، 138 دقیقه، بودجه: 190- 200 میلیون دلار، درآمد فروش: 206.4 میلیون دلار، پخش از وارنر بروس پیکچرز

آرتور فلک برای جنایاتی که دو سال پیش مرتکب شده بود، در بیمارستان روانی آرکهام زندانی و منتظر دادرسی است. وکیل او، ماریان استوارت، اصرار دارد ثابت کند که آرتور دچار اختلال شخصیتی و جوکر شخصیتی جدا از آرتور فلک و مسئول این جنایات است.

به آرتور به خاطر رفتار مناسبی که دارد، اجازه داده می‌شود در جلسه موسیقی‌درمانی شرکت کند و در آن‌جا با لی آشنا می‌شود. لی می‌گوید که در محله آرتور بزرگ شده، پدرش در رانندگی کشته شده و او بعد از این‌که خانه والدینش را به آتش کشیده، در این‌جا بستری شده است. لی می‌گوید که شیفته شخصیت جوکر و کارهایی است که او مرتکب شده است.

در شب نمایش فیلم برای بیماران، لی باعث آتش‌سوزی در سالن نمایش می‌شود و همراه آرتور فرار می‌کند. اما آن دو مقابل چشم خبرنگارانی که بیرون دروازه تیمارستان جمع شده‌اند، دستگیر می‌شوند و آرتور به انفرادی فرستاده می‌شود. لی به ملاقات آرتور می‌آید و به او خبر می‌دهد که والدینش او را مرخص کرده‌اند، اما او در دادگاه برای دیدن دادرسی او حاضر خواهد شد.

در روز دادرسی ‌هاروی دنت، معاون دادستان، شاهدانی را احضار می‌کند که ادعای آرتور مبنی بر بی‌گناهی او را رد می‌کنند. ماریان از آرتور می‌خواهد که لی را رها کند و تمرکزش را روی دادگاه بگذارد تا به هیئت منصفه بقبولانند که آرتور شخصیتی آسیب‌دیده و بیمار است. او به آرتور می‌گوید که لی در یک محله خوب بزرگ شده، پدرش دکتر و زنده است و او خودش نیز دکتر روان‌شناس است و داوطلبانه خودش را بستری کرده بود و هرگز آپارتمانی را به آتش نکشیده است. لی به دیدن آرتور می‌آید و می‌گوید که او برای نزدیک‌شدن به آرتور این دروغ‌های کوچک را گفته و به آپارتمان او نقل مکان کرده است.

در جلسه بعدی دادگاه، آرتور خانم وکیل را اخراج می‌کند و از دادگاه می‌خواهد که خودش دفاع را برعهده بگیرد. گری پادلز، همکار سابق آرتور، و سوفی، همسایه او، به جایگاه شهود احضار می‌شوند و سوفی از مادر آرتور می‌گوید که همیشه او را تمسخر می‌کرده و او را بی‌مزه‌ترین دلقک می‌خوانده. آرتور به هم می‌ریزد و هیچ دفاعی از خودش نمی‌کند. درعوض، نگهبانان تیمارستان را به تمسخر می‌گیرد. با بازگشت به تیمارستان، نگهبانان او را بعد از کتکی مفصل، بی‌هوش به سلول می‌اندازند.

در آخرین جلسه دادرسی و دفاعیات پایانی، آرتور درهم‌شکسته تمام آن اعمال جنایت‌کارانه را به گردن می‌گیرد. لی و طرفداران آرتور عصبانی از دادگاه بیرون می‌زنند. در زمانی که هیئت منصفه رأی را اعلام و آرتور را گناه‌کار می‌خواند، دیوار دادگاه منفجر می‌شود و تعداد زیادی از حاضران کشته و زخمی می‌شوند. آرتور بعد از به‌هوش‌آمدن، از دیوارِ فروریخته بیرون می‌زند. مردی با گریم جوکر، آرتور را می‌شناسد و او را سوار تاکسی می‌کند تا فرار کند. آرتور در ترافیک از تاکسی بیرون می‌زند و به سمت خانه خودش فرار می‌کند. او لی را پیدا می‌کند و می‌گوید که حاضر است با او فرار کند و زندگی خودشان را بسازند. اما لی او را به خاطر کتمان شخصیت جوکر رد می‌کند. پلیس می‌رسد و آرتور را به تیمارستان برمی‌گرداند.

روز بعد، درحالی‌که به آرتور خبر می‌دهند ملاقاتی دارد، او از اتاق اجتماعات بیرون می‌زند و مردی جوان از او می‌خواهد بایستد و به لطیفه او گوش دهد. پسر با به‌پایان‌رسیدن حرف‌هایش چندین بار چاقویی را در شکم آرتور فرو می‌کند. درحالی‌که آرتور به زمین می‌افتد، پسر شیداگونه می‌خندد و لبخندی روی صورت خودش حک می‌کند.

مرجع مقاله