فیلمنامهنویس و کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا، تهیهکننده: بری هیرش، مدیر فیلمبرداری: میهای مالایماره، تدوین: کم مک لاچلین، موسیقی: اسوالدو گلیخوف، بازیگران: آدام درایور، جانکارلو اسپوزیتو، ناتالی امانوئل، آبری پلازا، ژانر: حماسی/ علمی- تخیلی/ تراژدی/ درام/ تخیلی، محصول 2024 آمریکا، 138 دقیقه، بودجه: 120 میلیون دلار، درآمد فروش: 12.5 میلیون دلار، پخش از لیونزگیت فیلمز
رم جدید در ایالات متحده تحت تسلط گروه نخبههای پاتریسی است. با اینکه خانواده رجال اصرار دارند تحت لوای اصول اخلاقی سفت و سختی زندگی میکنند، اما درواقع اینگونه نیست و مردم معمولی رم در فقر زندگی میکنند.
سزار کاتیلینا، معمار پاتریسی، برنده جایزه نوبل برای اختراع مگالون، مادهای انقلابی در صنعت ساختوساز، میشود. او درعینحال به طور پنهانی توانایی توقف زمان را نیز دارد. سالها پیش، همسر سزار ناپدید شد و دادستان کل فرانکلین، سیسرو، او را متهم به قتل همسرش کرد. او با اینکه از این اتهام تبرئه شد، اما همیشه احساس گناه میکرد. سزار معتقد بود که همسرش به خاطر اینکه او خود را بیش از حد درگیر کار کرده بود، خودکشی کرده است. سزار علیرغم موفقیتهایش درگیر الکل است و زندگی درونی آشفتهای دارد. واو پلاتونیوم، مجری تلویزیونی که با سزار در ارتباط است، اصرار به بودن با او دارد. اما سزار که هنوز در قید خاطره همسرش است، او را پس میزند.
در یک رویداد تلویزیونی، سزار و شهردار سیسرو هر کدام برنامه متفاوتی برای آینده شهر ارائه میدهند. سزار پیشنهاد ساخت شهر با مگالون، آرمانشهری جامعهگرا، را میدهد، اما شهردار سیسرو میخواهد با ساخت کازینو و گرفتن مالیات به درآمد شهر اضافه کند. درنهایت، همیلتون کراسوس، ثروتمندترین مرد دنیا و عموی سزار چک این رویداد را به سزار میدهد. جولیا، دختر سیسیرو که پیش از این در زمان تخریب یک ساختمان سزار را دیده بود که زمان را متوقف کرده است، به دیدن سزار به دفتر او میرود تا از پدرش دفاع کند. سزار چشمانداز مگالوپولیس را برای او به تصویر میکشد و توضیح میدهد که یونان جدید نیاز به یک تصویر هنری بزرگ دارد که بری از جبر سیاسی است و پتانسیل بالقوه آن به طور کامل شکوفا باشد. مدتی بعد سزار متوجه میشود که نمیتواند زمان را متوقف کند و جولیا او را تشویق میکند تا این کار را به خاطر او انجام دهد. آنها متوجه میشوند که هر دو، توانایی توقف زمان را دارند.
واو برای بهدستآوردن قدرت با همیلتون کراسوس ازدواج میکند. همیلتون دیگر برادرزادهاش، کلودیو را که از نظر اخلاقی و روحی رو به انحطاط است، در نظر دارد که بانک کراسوس را به ارث ببرد. واو و کلودیو برای بهدستگرفتن کنترل بانک کراسوس همدست میشوند. کلودیو فیلمی را منتشر میکند که نشان میدهد سزار با دختر معروفی ارتباط دارد و سزار دستگیر میشود، اما با پیگیریهای جولیا روشن میشود که فیلم جعلی است. شهردار از رابطه میان جولیا و سزار خشنود نیست و همچنان سزار را مردی فرومایه میداند. جولیا سعی میکند رابطه میان شهردار و سزار را درست کند و او را برای بازدید از سایت مگالوپولیس دعوت میکند. اما او تحت تأثیر قرار نمیگیرد. شهردار از سزار میخواهد که جولیا را رها کند.
یک ماهواره روسی به شهر برخورد میکند و قسمت عظیمی از شهر تخریب میشود و درحالیکه سزار هزینه هنگفتی را صرف ساخت آرمانشهر خود میکند، مردم شهر که فقیر هستند، به تحریک کلودیو علیه سزار بلند میشوند. سزار مورد سوءقصد قرار میگیرد و تیری به چشم او شلیک میشود. دکتر سزار با کمک مگالون آن بخش از صورت او را ترمیم میکند.
واو سعی میکند با مسدودکردن حسابهای سزار در بانک کراسوس او را وادار به ترک جولیا و ازدواج با خودش کند، اما همیلتون وقتی خبردار میشود که این واو بوده که کلودیو را تحریک به این کارها کرده، دچار حمله میشود و در رختخواب میافتد. واو و کلودیو به اتاق همیلتون میروند و با این تصور که او دچار فلج مغزی شده است، حرفهایی را مقابل او میزنند. همیلتون تیروکمانی از زیر لحاف بیرون میکشد و تیری به قلب واو پرتاب میکند، و با پرتاب دو تیر کلودیو را مجروح میکند.
سزار و سیسرو پس از شورش طرفداران کلودیو که تلاش میکنند به مگاپولیس و تالار شهر یورش ببرند، متحد میشوند. سزار با آشوبگران روبهرو میشود و از آنها میخواهد که به چشمانداز او در مورد آیندهای بهتر ایمان بیاورند. سخنرانی او تأثیر خودش را میگذارد و جمعیت شورشی کلودیو را وارونه آویزان میکنند.
با حمایت مالی مجدد همیلتون، سزار مگاپولیس را تکمیل میکند. شهردار به سزار قول میدهد برای ساختن آینده بهتر کمک کند. جولیا در شب سال نو زمان را متوقف میکند، اما تنها دخترش، سانی هوپ، تحت تأثیر این توقف زمان قرار نمیگیرد.