فیلمنامهنویس و کارگردان: محمدرضا ورزی
مدیرفیلمبرداری: فرشاد خالقی
تدوین: مهدی حسینیوند
موسیقی: بهزاد عبدی
بازیگران: مارال بنیآدم(پروین اعتصامی)، محمدرضا شریفینیا(پدر پروین)، آزیتا حاجیان(مادر پروین)، امیرحسین صدیق(برادر پروین)، محمد شعبانپور( همسر پروین) مهراوه شریفینیا (آگرین)، رامین ناصرنصیر (محمدتقی بهار)
تهیهکننده: محمدرضا شریفینیا
سال ساخت: 1402
سال پخش: 1403
در سال 1313 پروین اعتصامی(مارال بنی آدم) دختر نماینده سابق مجلسشورای ملی، یوسف اعتصامی(محمدرضا شریفینیا) با پسرعموی پدر، فضلالله اعتصامی(محمد شعبانپور) ازدواج میکند و بهخاطر انتصاب فضلالله به ریاست شهربانی کرمانشاه، در آنجا ساکن میشوند. او در کرمانشاه پی به اعتیاد شوهرش به مواد مخدر میبرد و اعتراضهایش به مصرف مواد مخدر با همکارانش، باعث میشود فضلالله نیز پروین را به خاطر ارتباط با یک زن بیخانمان به نام آگرین(مهراه شریفینیا) مذمت کند. درگیری لفظیشان منجر به برخورد فیزیکی فضلالله با پروین میشود. پروین طی نامهای، خانواده را از وضعیت خود باخبر میکند. برادر پروین، فتحالله(امیرحسین صدیق) به کرمانشاه میآید و بدون مقاومتی از سوی فضلالله، پروین را به تهران بازمیگرداند. مدتی بعد، آگرین که پروین از او خواسته بود با او بیاید، به تهران میآید و با وساطت پروین در خانه ساکن میشود. پدر که مترجم و مدیر نشریه ادبی بهار است دیوان اشعار پروین را چاپ میکند که در پی این اتفاق، از سوی برخی افراد در محافل شعری، حضور یک زن در این عرصه مورد انتقاد قرار میگیرد. دو ماه پس از آمدن پروین به خانه پدر، فضلالله برای بازگرداندن او به تهران میآید اما پروین امتناع میکند و با طلاق از هم جدا میشوند. پدر در کتابخانه دانشسرای ملی شغلی به عنوان کتابدار برای پروین پیدا میکند. همکار پروین، علی اصفهانی(محمدرضا شهبانی نوری) پسر استاد اصفهانی معرقکار، که پیشتر نیز پروین را در یک مهمانی خانوادگی دیده است دلباختهاش می شود. پروین درخواست فرستاده شاه برای آموزش ادبیات به والاحضرت را صراحتا رد میکند. پدر که نگران تحقیر دخترش در محفل مردان است، با وساطت محمدتقی بهار (رامین ناصرنصیر) متقاعد به حضورش در جلسات شعرخوانی میشود. پروین در جلسهای که بهار، دهخدا و فرخییزدی حضور دارند شرکت میکند و در پی اعتراض برخی از افراد به حضور او، فقط با خواندن یک قطعه شعر، جلسه را ترک میکند. با مرگ پدر، پروین تمایلی به حضور در جلسات ندارد اما با حمایت و تشویق بهار و دوستش مهکامه، بار دیگر در جلسه شعر شرکت میکند و با پاسخهای قاطعانه به نقدهای وارد شده به دیوانش، درنهایت با بداههسرایی ابیات معروف «مست و محتسب» مورد تحسین حضار قرار میگیرد. کسالتی که پزشک معالج پروین به اشتباه آن را زکام تشخیص داده است، بعد از چند روز حصبه تشخیص داده می شود. علی که تلاش چندبارهاش برای ابراز علاقه به پروین ناکام بوده اینبار با تمام کردن تابلوی معرق چهره پروین، با خانواده برای خواستگاری راهی خانهشان میشود اما با مراسم تشییع جنازه پروین روبهرو میشود.