ارثیه چطور به جنگ برای یک زندگی معمولی تبدیل می‌شود؟

بررسی عناصر درام شرقی در فیلمنامه «چگونه قبل از مرگ مادربزرگ میلیونر شویم؟»

  • نویسنده : احسان آجورلو
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 162

بین جوانانی که به ارثیه آینده‌‌‌‌شان دل‌خوش‌‌‌‌اند و جوانانی که می‌‌‌‌دانند از ارث و میراث خبری نیست شکافی عمیق وجود دارد. در شرایط اقتصادی امروز جهان جوانان عموما نمی‌توانند بدون کمک خانواده صاحب‌ خانه و زندگی شوند. برخی والدین ترجیح می‌دهند اموال‌شان را در زمان حیات تقسیم کنند تا هم فرزندانشان در تحصیل و ازدواج سختی نکشند هم دولت را از مالیات بر ارث محروم کنند. جوانانی‌که از این شانس برخوردارند، برخلاف هم‌سالان دیگرشان، می‌توانند پول بیش‌تری پس‌انداز ‌کنند و در انتخاب شغل آینده آزادی بیش‌تری داشته باشند. اما این همه ماجرا نیست. ارث و میراث نه‌تنها گاهی موجب مشکلات جدی فردی و خانوادگی می‌شود بلکه معضلی اجتماعی به‌وجود می‌آورد که به‌نظر برخی جامعه‌شناسان منجر به جنگ طبقاتی خواهد شد.

فیلم چگونه قبل از مرگ مادر بزرگ میلیونر شویم؟ این وجه اجتماعی را مورد هدف قرار داده است. مسئله توزیع ارث و انتقال منابع اقتصادی به‌شدت درگیر یک فرآیند دراماتیک و انسانی می‌شود که زیرمتن نوینی را مطرح می‌کند. چه‌گونه پیش از مرگ ... مانند درام‌های شرقی حرکتی آرام و دل‌نشین دارد. برملاکننده وجهی از زیست آدمی که اغلب در درام‌های غربی و زندگی مدرن نادید انگاشته می‌شود. به حاشیه رانده می‌شود. در مجموع منطق درونی جهان داستان را بدون ایهام و پیچیدگی بدل به حسی عمیق می‌کند. به‌صورت کلی درام‌های شرقی تنش و کشمکش بیرونی و عظیم درام‌های غربی را ندارند. و به‌شدت وابسته به عنصر تجلی هستند. عنصری که به‌یک‌باره شخصیت اصلی را دچار یک بیداری و آگاهی نسبت به زندگی می‌کند و مسیر شخصیت داستان تغییر پیدا می‌کند. چه‌گونه پیش از مرگ ... در ظاهر فیلمِ بسیار ساده‌ای است و همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، از پلاتِ آشنایی تبعیت می‌کند: شخصیت اصلی فیلم، درحالی‌که برای مرگِ انسانی دیگر انتظار می‌کشد، پی به اهمیت و ارزشِ زندگی می‌برد. در داستان با جوانکی همراه می‌شویم به‌اسم «اِم» که درس را رها کرده و می‌خواهد از طریق استریم‌کردن ویدئوگیم به شهرت و ثروت دست پیدا کند؛ اما اتفاقی که برای دخترعموی او رخ می‌دهد باعث می‌شود تا او نیز به‌فکر دیگری برای رسیدن به پول بیفتد. او تصمیم می‌گیرد تا از مادربزرگ روبه‌مرگ خود در روزهای پایانی زندگی‌اش مراقبت کند تا شاید به این واسطه، میراث ‌بر اموال او شود!

فیلم از همان ابتدا زندگی و مرگ را عجین و در کنارِ یک‌دیگر به نمایش می‌گذارد. سکانس افتتاحیه در یک آرامستان می‌گذرد. روز ادای احترام به مردگان است و کل خانواده در کنار یکدیگر جمع شده‌اند. نکته‌ اول این‌جاست که توجه مادربزرگ به جزئیات و آداب‌ورسوم درواقع نشان‌دهنده‌ احترامی است که او برای رفتگان قائل است و به‌نوعی این اندیشه را به ذهن متبادر می‌کند که آن‌ها هنوز هم هستند و باید در مقابل‌شان آراسته و با احترام رفتار کرد. برای مثال، توجه کنید به دیالوگی که او درباره‌ نحوه‌ قرارگیری مرغ‌ها در سفره دارد. نکته‌ دیگر در این سکانس نیز این است که معرفی سریع و مختصری از همه‌ اعضای خانواده می‌کند تا دقیقا بدانیم با چه‌جور افرادی سروکار داریم. به عبارتی در همان ابتدای داستان متوجه می‌شویم که تنها مادربزرگ، مرگ‌اندیشی دارد و مابقی اعضا خانواده گرفتار مسائل اقتصادی هستند. البته که پسر بزرگ خانواده به علت داشتن جایگاه اجتماعی و اقتصادی خوب تفاوتی آشکار با مابقی اعضا دارد. تفاوت طبقات اجتماعی بین تمام فرزندان مادربزرگ دیده می‌شود. یک پسر ثروت‌مند، یک دختر با وضعیت متوسط و یک پسر که به طریق وحشتناکی بدهکار است. اما یکی از مهم‌ترین تمهیدهای اتخاذشده در فیلم لحنِ آن است. فیلم متناسب با ایده‌ مرکزی خود، که مرگ را غم‌انگیز نمی‌داند و اتفاقا قصدِ یک شوخی با آن را دارد، لحنی کمیک را نیز برای خود برمی‌گزیند. این‌گونه ما در اکثر صحنه‌های فیلم با دیالوگ‌ها یا موقعیت‌هایی خنده‌آور روبه‌روییم و این مسئله باعث می‌شود تا تأثیرگذاری احساسی فیلم - که در پایان به اوج خود می‌رسد - بر مخاطب افزایش پیدا کند. این شوخی‌ها و موقعیت‌های کمیک گاه از طریق دیالوگ‌ها روی می‌دهند. برای مثال، در سکانسی که ما دخترعمو را در حال مراقبت از پدربزرگ می‌بینیم، تلویزیون صحنه‌ای از یک فشن‌شو را نمایش می‌دهد که زنان خوش‌پوش در حال عبور از سن‌اند. این صحنه ناگهان بدل می‌شود به میزانسنی مشابه از آدم‌هایی که حالا در مراسمِ ختمِ پدربزرگ به همان شکل رژه می‌روند. این‌گونه شوخ‌طبعی‌ها را می‌توان در جای‌جای فیلم ردیابی کرد. مضاف بر این، نفس قرارگرفتن پسری جوان با سبک زندگی‌ای کاملا متفاوت از مادربزرگی سال‌خورده خود محملی غنی از ایده‌ها و موقعیت‌هایی است که بر اساس تضاد بین رفتارها و عقاید این دو شکل می‌گیرد. این نکته نیز لازم به یادآوری است که انتخاب لحن کمدی برای چنین داستان و مضمونی تا اندازه‌ زیادی مانع از این شده است که پلات آشنای فیلم کلیشه‌ای یا شعاری به‌نظر برسد. هرچند که می‌توان در تک‌تک صحنه‌ها یا جزئیات فیلم نشانه‌های پررنگی از الگوهای قدیمی را شناسایی کرد، اما مواجه‌شدن با آن‌ها از دریچه‌ کمدی باعث شده است تا آزارندگی این کلیشه‌ها از بین برود و این‌گونه، فیلم از خطر بزرگی رهیده است. عنصر شانس مهم‌ترین عنصر در فیلمنامه است. عنصری که درباره جایگاه اجتماعی و اقتصادی اعضا خانواده و موضوع داستان هم دخیل است. قبل از همه، خود اِم کسی است که تحصیلش را رها کرده تا با استریم‌کردنِ ویدئوگیم مشهور و پول‌دار شود؛ چیزی ‌که به یک قمار یا شانس بزرگ می‌ماند. در ثانی، او باز هم دست به انتخابی دیگری می‌زند و همان استریم‌کردن را نیز رها می‌کند تا به مراقبت از مادربزرگش بپردازد که شاید صاحب ارثیه‌ او شود. از طرفِ دیگر، یکی از دایی‌های او نیز عملا به تجارتی که مرتبط به شانس است اشتغال دارد. درست است که تجارت سهام تا اندازه‌ زیادی قواعد مشخصی دارد و می‌توان دانش آن را تا حدودی کسب کرد؛ اما درنهایت شانس است که در بسیاری موارد بنا بر خواسته یا میل صاحبان اصلی قدرت و سرمایه تغییرات ناگهانی می‌کند و خیلی‌ها را به همین واسطه به خاک سیاه می‌نشاند. فعلا بخت با او یار است و او ثروت‌مندترین آدم خانواده است. اما همین بخت به برادرش، دیگر دایی پسر اصلی داستان، پشت کرده است و او مدام قرض بالا می‌آورد و مجبور می‌شود تا به انحای مختلف از این‌وآن پول تلکه کند. این‌جا همان بحث انتقال ثروت پیش می‌آید که می‌تواند جایگاه‌ اجتماعی و جامعه را تغییر دهد.

از نظر علوم اجتماعی اکنون جهان وارد عصر طلایی ارثیه می‌‌‌‌شود، چون نسلی که پس از جنگ، در سال‌‌‌‌های انفجار جمعیت، به دنیا آمده‌‌‌‌اند به‌‌‌‌تدریج دارند دارایی‌‌‌‌های خود را، که جمع‌شان به میلیاردها میلیارد دلار می‌‌‌‌رسد، به فرزندان و نوه‌‌‌‌هایشان منتقل می‌‌‌‌کنند، روندی که نامش را انتقال عظیم ثروت گذاشته‌‌‌‌اند. «براساس تحلیل‌ها، تا سال ۲۰۲۵، سالانه ۱۰۰میلیارد دلار دست‌‌‌‌به‌‌‌‌دست خواهد شد. طبق برآوردها، این رقم تا سال ۲۰۴۷ بیش از سه ‌‌‌‌برابر می‌‌‌‌شود. روی‌‌‌‌هم‌‌‌‌رفته، ظرف ۳۰ سال آینده، حدود ۵/۵تریلیون دلار بین خانواده‌‌‌‌ها جابه‌‌‌‌جا خواهد شد، چه در قالب ماترکی که در وصیت‌‌‌‌نامه قید می‌‌‌‌شود و چه در قالب اموال هبه‌‌‌‌شده در زمان حیات که روزبه‌‌‌‌روز هم مرسوم‌‌‌‌تر می‌‌‌‌شود. «حال اگر دهنده تا هفت سال پس از واگذاری‌‌‌‌شان زنده بماند بر این اموال مالیات بر ارث تعلق نمی‌‌‌‌گیرد. در خانواده‌‌‌‌های متمول هبه‌‌‌‌کردن می‌‌‌‌تواند بخشی از راهبرد بسیار حساب‌‌‌‌شده‌‌‌‌ برای کاهش مبلغ مالیات بر ارث باشد؛ این‌‌‌‌ ارث‌‌‌‌ معمولاً صرف خرید خانه یا هزینه تحصیل می‌‌‌‌شود. رسانه‌ها دائم تبلیغات می‌کنند که «آیا تا به حال به‌‌‌‌عنوان یک فرد نوه‌‌‌‌دار به این فکر کرده‌‌‌‌اید که، به‌‌‌‌جای پرداختن مالیات بر ارث ۴۰درصدی، دارایی‌‌‌‌تان را صرف تحصیل نوه‌‌‌‌هایتان کنید؟». و اشاره می‌‌‌‌کند این کار یکی از راه‌‌‌‌هایی است که می‌‌‌‌شود با آن «هم ماترک ارزشمندی برای وراث بگذارید و هم ثمره عمرتان را تحویل مأمور مالیات ندهید!». همان‌‌‌‌طور که تحلیل‌‌‌‌ها این سمت ماجرا را نشان می‌دهند هشدار هم می‌‌‌‌دهند، بین جوانانی که به ارثیه آینده‌‌‌‌شان دل‌خوش‌‌‌‌اند و جوانانی که به‌‌‌‌شکلی دردناک می‌‌‌‌دانند خبری از ارث و میراث نخواهد بود «شکاف عمیق و فزاینده‌‌‌‌ای» وجود دارد، آن هم در دنیایی که کمک مالی خانواده برای موفقیت‌‌‌‌های بیش‌تر هر روز حیاتی‌‌‌‌تر از قبل می‌‌‌‌شود. پژوهشی که سال گذشته برای اندیشکده مؤسسه مطالعات مالی انجام شد نشان داد که سرمایه موروثی به‌‌‌‌تنهایی مسبب ۲۵ درصد از اختلاف سطح زندگی قشر مرفه و فقیری است که در دهه ۱۹۶۰ به دنیا آمده‌‌‌‌اند. این میزان برای متولدان دهه ۸۰ به یک‌‌‌‌سوم می‌‌‌‌رسد. در دوران سخت اقتصادی هرچه رسیدن به موفقیت با تکیه بر شایستگی‌‌‌‌ها دشوارتر باشد، ثروت موروثی آزارنده‌‌‌‌تر می‌‌‌‌شوند و به سرچشمه بزرگ عذاب وجدان، رقابت و گاه خصومت جان‌کاه بدل می‌‌‌‌شود. مجله نیویورک، با لحنی نسبتا احساسات‌‌‌‌برانگیز پرسشی مطرح کرد که «آیا انتقال بزرگ ثروت نسل هزاره دوم را به جنگ داخلی می‌‌‌‌کشاند؟» و استدلال کرد که نزاع احتمالی بین نسل انفجار جمعیت و نسل هزاره ممکن است به‌‌‌‌زودی به جدال جوانان دارا و ندار تغییرشکل دهد. بنابراین موضوع اصلی ارث در فیلم چگونه قبل از مرگ ... یک موضوع جهان‌شمول است که نگاه طنز آن بیش‌تر یک کمدی سیاه را تصویر می‌کند. زمانی‌که دختر عموی ام می‌تواند ثروت و خانه پدربزرگ را از آن خود کند او از تمام فرزندان هم سن خود جلوتر است و صاحب طبقه اجتماعی بالایی است. جایی‌که ام در تلاش است تا با استریم‌کردن به آن دست بیابد و متوجه می‌شود که حتی با سرعت تکنولوژی نیز به آن دست نخواهد یافت. بنابراین به دنبال کسب ارثیه برای ارتقا جایگاه اجتماعی خود است. به همین علت سراغ مادربزرگ می‌رود. اما نکته حیاتی در این بین که باعث می‌شود «ام» دچار تغییر در دیدگاهش نسبت به مرگ شود. نه شکست در دریافت ارثیه است نه نگاه به آینده. بلکه حضور در لحظه و لحظه ‌باوری است. مادربزرگ تمام خانه خود را به پسر کوچکش که بدهکار است می‌سپارد و چیزی برای دختر و پسر دیگرش نمی‌گذارد. اما «ام» در طول دروان زندگی با مادربزرگ دچار یک تجلی می‌شود. مفهوم مرگ و زندگی برای او تغییر بنیادین پیدا می‌کند. این تغییر نه به‌واسطه کار کردن یا آشنایی با افراد مسن بلکه به‌واسطه رویارویی با نحوه دیگری از زیست است که فراموش شده است. در این لحظه است که روح درام شرقی خود را نمایان می‌کند. هدف و انگیزه شخصیت اصلی به حاشیه می‌رود و زندگی روی اصیل و بدوی خود را نشان می‌دهد. درصورتی‌که تا پیش از آن شخصیت اصلی به‌دنبال یک زندگی مدرن و باشکوه است، اما متوجه می‌شود که زندگی دارای مراتب متفاوتی است. و هر مرتبه و هر جایگاه نگرش متفاوتی را طلب می‌کند. از این نظر فیلم چه‌گونه پیش از مرگ ... نقدی جدی به سبک زندگی مدرن و توأمان با سرعت امروزی دارد و سعی دارد تا با تلنگری مخاطب را وارد به تفکر در داستان و زیرلایه‌های معنوی و فلسفی خود کند. زمانی‌که در صحنه پایانی شخصیت اصلی تمام پول پس‌انداز شده در بانک که به نام اوست را برای خرید قبر مادربزرگ اختصاص می‌دهد به‌نوعی سلسله وجود زندگی مادربزرگ را ادامه می‌دهد. زیرا مادربزرگ نیز روزی تمام ارثیه خود را در برابر برادرش از دست داده است. اکنون نیز شخصیت اصلی داستان تمام ارثیه مادربزرگ را در برابر دایی خود از دست داده است و حتی از پول شخصی خود در بانک که از کودکی مادربزرگ به او داده است برای او یک قبر می‌خرد. روند داستان در فیلم آن‌قدر دارای ریتمی آرام و با طمأنینه است که مخاطب در تمام طول داستان شخصیت‌ها و روابط بین آنان را به درستی درک می‌کند و فرصت تحلیل آنان را دارد.

مرجع مقاله