در میان خیل عظیم مفاهیم و واژگان فرهنگ فیلمنامهنویسی، یکی از کاربردی اما در عین حال پرمناقشهترین عناصری که در حین استفاده مکرر در دستور زبان منتقدین فیلم و سینهفیلیا، مغفول توجه و مداقه کافی واقع شده است، مفهوم ژانر و کارکردهای آن در حوزه فیلمنامه و روایت است. این در حالی است که چه در منابع مادر حوزه سینما و چه مطالب تخصصی نگاشتهشده در این زمینه، همیشه تعریف اولیه روشنی از ژانر - به معنی دستهبندی مشخص و معینی از فیلمهای سینمایی که در ساختار روایی، درونمایه و مضمون، شیوه شخصیتپردازی، تکنیکهای داستانگویی، جغرافیا و زمینه وقوع حوادث، سبکهای روایی و... شباهت و اشتراکاتی فراوان با یکدیگر دارند - ارائه شده، اما درست زمانی که قرار است مبتنی بر این الگوهای تدوینشده فیلمنامهای یا مطلبی انتقادی نوشته شود، مناقشات و تردیدهایی فراوان در باب استفاده صحیح از دامنه تعریف ژانرها در آثار و یا مطالب شکل میگیرد. در این بین یکی از مهمترین ژانرهای سینمایی که علیرغم ظاهر شفاف آثار متعلق به آن، به لحاظ تعریف کاربردی و شیوه نمود ویژگیهایش در فیلمنامه همواره مورد بحث و چالش واقع بوده است، فیلم ورزشی به عنوان ژانری غالب در حوزه ژانرشناسی فیلمنامه است. فیلم ورزشی، که با تعریف گروهی از فیلمهای داستانی مربوط به ماجراجوییهای ورزشکارانی واقعی یا تخیلی با پیرنگهایی واجد بلوغ، جبران، تحصیل، تنبیه، آزمایش، سرخوردگی، دو رفیق و اجتماعی، در میان ژانرهای متعدد و قابل شناسایی سینمایی که بهظاهر بدیهی و قابل شناسایی نیز هستند، بهعنوان یکی از مهمترین ژانرها در زمینه الگوهای نگارش متون دراماتیک شناخته میشود. اگرچه معمولا صحبت از فیلم ورزشی چندان مناقشهبرانگیز نیست، اما با تغییرات اساسی الگوهای خلق روایت سینمایی در سالیان اخیر، چه در میان سینمادوستان ایرانی و چه حتی در سطوح جهانی، اشتباهاتی در تعریف...