نقطه، سرِخط

بررسی زاویه دید در فیلمنامه موسی کلیم‌الله

  • نویسنده : علی صفایی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 138

بدون در نظر گرفتن ابزار و مدیوم، یکی از شرایطی که لازم است رعایت شود تا بیان یک پدیده به بهترین شکل انجام شود واحد بودن آن موضوع است. یکی از مؤلفه‌هایی که این وحدت را به‌ویژه در آثار دراماتیک، رقم می‌زند، یکی بودن شخصیتِ محوری در پیرنگ است. در یک فیلمنامه، از همان ابتدا به واسطه تأکیدی که بر یکی از شخصیت‌ها می‌شود، او از دیگر شخصیت‌ها متمایز، و مخاطب نیز در جست‌وجوی سرنوشت او، با روایت همراه می‌شود. این تمرکز به‌عنوان شخصیت محوری، زاویه دید واحدی را شکل می‌دهد و عدول نکردن از این زاویه دید باعث ایجاد انسجام در روایت می‌شود. از آن‌جا که در فیلمنامه تفاوتی نمی‌کند شخصیت اصلی از حیث ارزش در طیف مثبت باشد یا منفی، در ابتدای فیلمنامه موسی کلیم‌الله ماجرا با خواب آشفته فرعون مصر شروع می‌شود و بعد از این‌که خواب‌گزار تشخیص می‌دهد باید جلوی تولد نوزادی که قرار است تاج و تخت را نابود کند گرفته شود، فرعون برای پیش‌گیری از تولد این نوزاد اقدام به جدا کردن زنان از مردان می‌کند. این پیرنگ اگر در این نقطه قطع شود و ادامه ماجرا با شخصیت دیگری شروع شود می‌توان آن را یک مقدمه برای داستان اصلی دانست اما وقتی اقدام فرعون به جداکردن زنان و مردان از هم، با یک امداد غیبی به نفع تولد نوزاد، خنثی می‌شود و بعد از آن با تشکیل جلسه با مشاورانش، تمهید جدیدی برای یافتن نوزاد مورد نظر می‌اندیشد، دیگر مخاطب نمی‌تواند فرعون را شخصیت اصلی نداند و از زاویه دید او به ادامه ماجرا ننگرد. بنابراین، این پرسش مرکزی برای مخاطب شکل می‌گیرد که آیا فرعون موفق می‌شود به هدفش که سربه‌نیست کردن نوزاد است برسد یا خیر؟ تمهید بعدی فرعون برای رسیدن به هدف این است که دستور می‌دهد قابله‌های قصر، زنان عبری را رصد کنند تا هر زایمانی را تحت نظر داشته باشند. از ابتدا تا این نقطه، زاویه دیدی که مخاطب از آن به ماجرا می‌نگرد، زاویه دید فرعون است اما از وقتی پای شخصیت هم‌دلی‌برانگیز یوکابد -که مخاطب از پیش می‌داند او همان مادر موسی است- به میان می‌آید و در صحنه‌ای که قابله قصر به‌عنوان نماینده فرعون او را برای تشخیص بارداری معاینه می‌کند، دیگر مخاطب نمی‌تواند، هم‌چنان از زاویه دید فرعون به ماجرا نگاه کند و در پی پاسخ این پرسش باشد که آیا فرعون به هدفش خواهد رسید یا نه؟ بلکه این‌جا دیگر تمایل دارد مادر موسی، از این بحران نجات پیدا کند. این دقیقا نقطه‌ای است که زاویه دید از فرعون به یوکابد تغییر می‌کند و مخاطبی که تا پیش از این صحنه می‌خواسته بداند آیا فرعون به هدفش خواهد رسید یا خیر. از این لحظه به بعد پیگیر سرنوشت یوکابد و طفلی که او باردار است، می شود و فرعون -که تاکنون محور داستان بوده- به آنتاگونیست تبدیل می‌شود. با این تغییر در زاویه دید، داستان جدیدی آغاز می‌شود که  شروع آن تا این لحظه به تأخیر افتاده است و حالا مخاطب باید تلاش‌های یوکابد به عنوان شخصیت اصلی را برای رسیدن به هدفش یعنی پنهان کردن نوزاد خود از سربازان فرعون به تماشا بنشیند. با فرض این‌که از روی مسامحه، زاویه دید اول را به‌عنوان مقدمه برای داستانی که تازه شروع شده بپذیریم و پیگیر سرنوشت یوکابد باشیم. این زاویه جدید چندان نمی‌پاید زیرا از سویی قابله، او را به اشتباه غیرباردار تشخیص می‌دهد و به این ترتیب خطر برطرف می‌شود و از سویی فرعون دارد نوزادانی را قتل عام می‌کند که مخاطب می‌داند نوزاد مورد هدفش در بین آن ها نیست. لذا تا زمانی که نقطه عطف جدیدی اتفاق نیفتد عملا زاویه دیدی وجود ندارد. ادامه داستان در حالی پیش می‌رود که یوکابد از خطر رها شده و فرعون هم در اقدامی بی‌فایده، فقط نوزادان را در توبره می‌اندازد تا این‌که فوعه، همان قابله‌ای که دچار اشتباه شده، علائمی مبنی بر بارداری در یوکابد مشاهده می‌کند و به تشخیص خود مشکوک می‌شود. گرچه این نقطه عطف باعث می‌شود داستان به اصطلاح دوباره جان بگیرد اما بار دیگر گسست ناشی از تغییر زاویه دید اتفاق می‌افتد. از این لحظه، دیگر کشمکش  بین یوکابد و فرعونی -که شدیدا در پی سربه نیست کردن نوزادش بوده- نیست، بلکه ماجرای فوعه است که دور از چشم فرعون، در پی جبران اشتباهش است لذا به‌همان اندازه که آنتاگونیست از فرعون به فوعه تغییر می‌کند، از میزان خطر و بحران برای یوکابد نیز کاسته می‌شود زیرا فوعه دیگر نماینده فرعون به حساب نمی‌آید. در گام بعدی، فوعه نه‌تنها خطری محسوب نمی‌شود بلکه با یوکابد همکاری نیز می‌کند. با دستور فرعون برای جست‌وجوی خانه به خانه، دوباره جان نوزاد به خطر می افتد و زاویه دید به یوکابد تعلق پیدا می‌کند تا مخاطب بتواند با او هم‌دلی کند اما دیری نمی‌پاید که به واسطه یک امداد غیبی خطر رفع می‌شود و کشمکش فرو می‌نشیند سپس یوکابد درگیر یک کشمکش درونی -بر سر این‌که آیا فرزندش را به نیل بسپارد یا نه- می‌شود که در این درگیری درونی گرچه شخصیت همان یوکابد است اما نوع کشمکش تغییر کرده است. بعد از حل‌وفصل درگیری درونی یوکابد، و تصمیم او مبنی بر اجرای دستور خداوند، داستان در حالی ادامه پیدا می‌کند که فرعون کاملا به حاشیه رفته است و فرمانده‌راموس - نه از این جهت که نماینده فرعون است - بلکه به‌عنوان فرمانده‌ای که شخصاً می‌خواهد اشتباه پیشین خود را جبران کند تا از تنبیه فرعون در امان باشد، به مبارزه با یوکابد می‌پردازد. این میزان از تغییر در نوع کشمکش و دست‌به‌دست شدن محوریت بین شخصیت‌ها، باعث ایجاد یک گسست در ارتباط مخاطب با اثر شده است. درنتیجه، فیلمنامه موسی کلیم‌الله موفق به دراماتیزه کردن بخشی از یک ماجرای تاریخی واقعی که قرآن کریم آن را در قالب یک قصه ماجرامحور(نه شخصیت‌محور) بیان نموده، نشده است.

مرجع مقاله