فیلمنامه صیاد قرار است تا در بستر یک الگوی جا افتاده در سینما -که از آن به عنوان پرتره یاد میشود- مقطعی از زندگی یک شخصیت برجسته نظامی را برای مخاطب دراماتیزه کند. طبق عادت و ماهیت اغلب فیلمنامههای پرتره، بهرهگیری از واقعیت و تاریخ ثبت شده در اینگونه، نقش بسیار مهمتری از استفاده از تخیل دارد. طبق این ماهیت اگر تاریخ و واقعیت از سر گذرانده شده آبستن اختلافات سیاسی یا اعتقادی بین اشخاص تأثیرگذار باشد، تعارض ایدئولوژیک به مهمترین عنصر برای پیشبرد روایت تبدیل میشود. کما اینکه در فیلمنامه صیاد بنمایه همه چیز به همین عنصر مربوط میشود. اما این عنصر بیش از هر عنصر دیگری پتانسیل در سطح ماندن فیلمنامه را داراست، چرا که گویی خاصیت نفوذش فقط شخصیتهای درون فیلم را درگیر نمیکند و به عوامل سازنده فیلمنامه هم سرایت میکند و این امر باعث میشود فیلتر سینما در درجهبندی اولویتها پائینتر از موضوعات مختلف دیگر باشد. در ادامه سعی شده تا جنبههای مختلفی از نمود استفاده از تعارض ایدئولوژیک در فیلمنامه مورد بررسی قرار بگیرد.
تفاوت تعارض ایدئولوژیک با تضاد شخص با شخص و شخص با اجتماع
برای درک بهتر وجود تعارض ایدئولوژیک در فیلمنامه صیاد، باید تفاوت آن با دیگر انواع کشمکشها را فهمید. در تعارض شخص با شخص، معمولا با دو فرد مواجهیم که بر سر منافع، قدرت یا روابط شخصی درگیرند. در تعارض شخص با اجتماع، فرد در برابر ساختارهای اجتماعی یا قوانین ایستادگی میکند اما در تعارض ایدئولوژیک آنچه اهمیت دارد، نبرد میان دو نظام فکری است. شهید صیاد شیرازی و بنیصدر ممکن است ظاهرا دو فرد باشند، اما در لایه زیرین، نماینده دو قرائت از استراتژی جنگی و سیاسی هستند. این تعارض نه از خصومت شخصی ناشی میشود و نه از طغیان فرد علیه جامعه بلکه صرفا از تمایز عمیق جهانبینی شخصیتها نشئت میگیرد.
پتانسیل استفاده از تعارض ایدئولوژیک در فیلمنامه پرتره
فیلمنامههای پرتره یا بیوگرافی بهطور طبیعی بستری مناسب برای بروز تعارضهای ایدئولوژیک هستند. شخصیتهای واقعی - بهویژه آنهایی که در بستر تاریخ معاصر نقش محوری داشتهاند- غالبا نماینده نظامهای ارزشی مشخصاند. در این میان، شخصیت صیاد شیرازی نهتنها یک فرمانده نظامی، بلکه نماینده نوعی نگاه معنوی به جنگ و سیاستهای جنگی است. فیلمنامه صیاد از این پتانسیل بهره میبرد تا تقابل فکری میان صیاد و بنیصدر را بهمثابه درامی ایدئولوژیک ترسیم کند. این نوع تعارض، صرفا درگیریهای شخصی یا سیاسی نیست. عمق بینش و جهانبینی و تفاوت عملکرد شخصیتها باعث میشود تا تقاطع و تقابل آنها اصلیترین تکنیک فیلمنامه برای خلق روایت باشد.
تأثیر منفی دیالوگمحور بودن فیلمنامه برای القای تعارض ایدئولوژیک
با وجود آنکه در واقعیت تاریخی، تقابل صیاد و بنیصدر در لایههای فکری، به لحاظ تقابل دراماتیک جذابیت دارد اما فیلمنامه صیاد به جای بهرهگیری از پتانسیل تعارض ایدئولوژیک در عملکرد شخصیتها تا حد زیادی به بیان مستقیم از طریق دیالوگ وابسته است. این اتکای زیاد به دیالوگ، تعارض ایدئولوژیک را از حالت نمایشی خارج میکند و آن را به سطح خطابهای تنزل میدهد. بهجای آنکه مخاطب از طریق کنشها با تفاوت دیدگاهها آشنا شود، با دیالوگهایی مواجه میشود که بیشتر از آنکه کشمکش دراماتیک ایجاد کنند، نقش توضیحدهنده دارند. درواقع، این امر باعث شده است فیلمنامه بهجای بهرهبرداری از نمایش تعارض، صرفا به گفتوگوی تعارض بسنده کند و این موضوع برای یک درام ایدئولوژیک یک شکست کامل است. همین ضعف در تبعات بعدی خودش باعث ایجاد خلل در شخصیتپردازی میشود. یکی از چالشهای مهم در فیلمنامههایی با تعارض ایدئولوژیک، خطر افتادن به ورطه تیپسازی بهجای شخصیتپردازی است. زمانیکه شخصیتها صرفا از طریق دیالوگ حامل یک ایدئولوژی باشند و عمق روانشناختی نداشته باشند، داستان به بیانیهای تصویری تبدیل شده و تعارض ایدئولوژیک از تأثیرگذاری درونی و احساسی تهی میشود.
تعارض ایدئولوژیک بهمثابه محرک تحول شخصیت
درامهایی که بر مبنای تعارض ایدئولوژیک بنا میشوند، تحول شخصیت را با استفاده از همین تعارض جلوه میدهند. کشمکشهای فکری و ارزشی، میتوانند فضای مناسبی برای شکلگیری یا دگرگونی درونی شخصیتها فراهم کنند. در فیلمنامه صیاد، شخصیت اصلی تا حد زیادی از ابتدا تا انتها ثابت باقی میماند. نبودن تردیدها در تصمیمگیری باعث میشود که کشمکش درونی به تبع تعارض ایدئولوژیک شکل نگیرد و شخصیت اصلی در سطح بماند.
تعارض ایدئولوژیک و بازنمایی مصداق ایدئولوژی
به جای تأثیر تعارض ایدئولوژیک در شکلگیری درام، ترجیح فیلمنامه صیاد بازنمایی مصداقهای عینی ایدئولوژی در بستر تاریخی فیلم است. در فیلمنامههایی با تعارض ایدئولوژیک، اهمیت دارد که ایدئولوژیها به صورت مجرد و انتزاعی باقی نمانند، بلکه در کالبد مصادیق عینی و رویدادهای مشخص تجسم یابند. موضوعی که در فیلمنامه صیاد از همان ابتدا مهمترین دغدغه بوده که البته به دلیل پافشاری برابر همین موضوع و سهلانگاری در قواعد دراماتیک به هیچ وجه موفق عمل نمیکند.
تعارض ایدئولوژیک، ابزاری قدرتمند در فیلمنامهنویسی بیوگرافی است که در صورت استفاده صحیح، میتواند لایههایی عمیق از درام و معنا به روایت بیفزاید. فیلمنامه صیاد در عوض به دام بیانگرایی و تکساحتیبودن افتاده است. این فیلمنامه با تمرکز بیشتر بر نمایش بهجای توصیف و تعمیق شخصیتها بهجای قطببندی ساده، میتوانست این تعارض را در سطوح بصری، شخصیتی و روایی نیز بسط دهد و اثری قابل بحث خلق کند. درنهایت، آنچه تعارض ایدئولوژیک را به عنصر حیاتی در درام تبدیل میکند، نه فقط اختلاف دیدگاه، بلکه توانایی روایت در درگیرکردن ذهن و احساس مخاطب است.