نابالغی: خودنمایی فرم در غیاب معنا

بررسی معیارهای توجیه‌پذیری برداشت بلند در فیلمنامه «نوجوانی»

  • نویسنده : پویا هاشم‌پور
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 34

تکنیک برداشت بلند یا لانگ‌تیک (One-Take) در سینمای مدرن به یکی از ابزارهای برجسته برای خلق تجربه‌ای حسی، غوطه‌ورکننده و پیوسته تبدیل شده است. این تکنیک، با حذف تدوین سنتی، مخاطب را در جریانی بی‌وقفه از زمان و مکان غرق می‌کند و می‌تواند احساسات شخصیت‌ها، تنش‌های دراماتیک و فضای روایی را با قدرتی منحصربه‌فرد منتقل کند. با این‌حال، برداشت بلند تنها زمانی به مشروعیت زیبایی‌شناسانه دست می‌یابد که ریشه در ضرورت‌های دراماتیک و مضمونی فیلمنامه داشته باشد. استفاده خودنمایانه یا غیرمنسجم از این تکنیک، به‌جای تعمیق روایت، آن را به جلوه‌ای تکنیکی و تزئینی تقلیل می‌دهد که می‌تواند بار دراماتیک اثر را تضعیف کند. در سریال نوجوانی، کارگردان با جسارت و خلاقیت به سراغ این تکنیک رفته و تلاش کرده تجربه‌ای یکپارچه و تأثیرگذار خلق کند. اما پرسش اساسی این است: آیا فیلمنامه نوجوانی از منظر دراماتیک و ساختاری، بستر لازم برای بهره‌گیری مؤثر از برداشت بلند را فراهم کرده است؟ آیا پیوستگی فرمی این تکنیک با کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت‌ها هم‌خوانی دارد، یا صرفا به ابزاری برای خودنمایی بصری تبدیل شده است؟ این مقاله با نگاهی تحلیلی به فیلمنامه نوجوانی، نسبت فرم و محتوا را بررسی می‌کند و می‌کوشد معیارهای توجیه‌پذیری برداشت بلند را در این اثر ارزیابی کند.

 

فرم زمانیِ پیوسته، نیازمند کشمکش پیوسته

برای آن‌که برداشت بلند در فیلمنامه توجیه‌پذیر باشد، باید شاهد کشمکشی پیوسته، درونی یا بیرونی باشیم که در زمان حال رخ می‌دهد و لحظه‌ای از تنش فرو نمی‌افتد. چنین ساختاری مستلزم طراحی دقیق کنش، دیالوگ و رویدادهایی است که زنجیروار به یکدیگر متصل‌اند. در سریال نوجوانی، این پیوستگی در برخی لحظات قطع می‌شود و فضای خنثی جای آن را می‌گیرد. شخصیت‌ها وارد گفت‌وگوهایی می‌شوند که یا فاقد تنش‌اند یا تکرار مضمونی دارند. درنتیجه، پیوستگی فرمی، بار معنایی لازم را نمی‌سازد و کشمکش فیلمنامه‌ای از نفس می‌افتد.

برداشت بلند و وحدت زمان، مکان و کنش

پایداری برداشت بلند به‌طور طبیعی نیازمند وحدت ارسطویی زمان و مکان است. چراکه هرگونه گسست زمانی یا مکانی باید از درون روایت برخیزد نه صرفا از لزوم حرکت دوربین. در سریال نوجوانی ما با تغییر مکان‌های متعددی روبه‌رو هستیم که بیش‌تر از آن‌که ضروری برای داستان باشند، خادم فرم بصری هستند. عبور از فضاها نه به‌منظور پیش‌برد روایت بلکه برای تنوع‌سازی بصری طراحی شده‌اند. از منظر فیلمنامه‌ای، این تنوع مکانی بدون انسجام دراماتیک، انسجام لانگ‌تیک را هم مخدوش می‌کند.

ریتم درونی و مدیریت انرژی برداشت بلند

موفقیت برداشت بلند در فیلمنامه نیازمند ریتم درونی پویا است. اگر ضرب‌آهنگ روایت در طول یک برداشت بلند افت کند، مخاطب دچار خستگی بصری و روانی خواهد شد. ریتم در فیلمنامه نه صرفا با دیالوگ، بلکه با جابه‌جایی موقعیت‌ها، تضادهای لحظه‌به‌لحظه، تصمیمات بحرانی و واکنش‌های متوالی شکل می‌گیرد. در نوجوانی، ریتم در بسیاری از لحظات دچار سستی می‌شود و انرژی صحنه کاهش می‌یابد. دوربین هرچند به حرکت خود ادامه می‌دهد، اما درام متوقف شده و درنتیجه فرم به محتوا غالب می‌شود.

فیلمنامه و فقدان تدوین: امتیاز یا محدودیت؟

تدوین یکی از ابزارهای مهم روایت در فیلمنامه است؛ چه به لحاظ ساختار روایی (فلش‌بک، موازی‌سازی، پرش زمانی)، و چه به لحاظ عاطفی (ایجاد ریتم حسی، تأکید، مکث و تغییر زاویه دید). وقتی تصمیم به حذف تدوین گرفته می‌شود، فیلمنامه باید کاملا به‌گونه‌ای طراحی شود که روایت در زمان حال کامل رخ دهد و همه لایه‌های درام از طریق بازی، موقعیت و تصویر منتقل شوند. نوجوانی از منظر فیلمنامه در برخی نقاط نیاز مبرم به تدوین دارد تا بتواند به درونیات شخصیت‌ها ورود کند یا از فضای ذهنی‌شان تصویری ارائه دهد، اما با حذف تدوین این ظرفیت‌ها محدود شده‌اند.

فشردگی زمانی دراماتیک: شرط اصلی لانگ‌تیک

وقتی فیلمنامه بر مبنای زمان واقعی نوشته می‌شود، باید در هر دقیقه‌اش تنش، پیش‌روی یا تحول دراماتیک وجود داشته باشد. اگر بین رویدادها فاصله‌ای بیفتد یا کشمکش رها شود، زمان واقعی به ضد خود بدل می‌شود. در نوجوانی، برخلاف فرم برداشت بلند، اتفاقات با فواصل زمانی خنثی رخ می‌دهند که برخی از آن‌ها می‌توانستند با تکنیک‌های تدوینی به‌شکل مؤثرتری بیان شوند. فیلمنامه نه‌تنها از ظرفیت زمان واقعی بهره نمی‌برد، بلکه گاه از آن لطمه می‌بیند.

توهم زمان عینی و فریب واقع‌گرایی فرمی

برداشت بلند اغلب به‌عنوان ابزاری برای القای واقع‌گرایی شناخته می‌شود. این تکنیک در صورت پشتیبانی فیلمنامه‌ای می‌تواند مخاطب را در یک جریان بی‌وقفه از رویدادها غرق کند اما این واقع‌گرایی فرمی، تنها زمانی مؤثر است که درام ضرورت این تداوم را ایجاب کند. درغیراین‌صورت، به فریبی بدل می‌شود که حس تجربه واقعی را القا می‌کند، بدون آن‌که معنای خاصی در پس آن نهفته باشد. در نوجوانی، بسیاری از سکانس‌ها به‌جای آن‌که در خدمت این توهم زمان عینی باشند، به‌صورت صرف بصری باقی می‌مانند و پشتوانه معنایی ندارند.

لحظات خنثی و فضاهای زائد در ساختار فیلمنامه

یکی از اشکالات جدی در فیلمنامه‌هایی که برای برداشت بلند طراحی نشده‌اند اما از آن بهره می‌برند، ورود لحظات خنثی است. فضاهایی که نه درام را جلو می‌برند، نه شخصیت را توسعه می‌دهند و نه معنا را گسترش می‌دهند. نوجوانی در چندین ناحیه با این مشکل مواجه است؛ دوربین در حال حرکت است، اما روایت متوقف شده. این سکون معنایی، لطمه‌ای به فرم برداشت بلند است که اصل آن بر حرکت و پویایی پیوسته استوار است.

برداشت بلند؛ فرم یا فریب؟

 در برخی از آثار، برداشت بلند تبدیل به نوعی فریب فرمال می‌شود؛ یک ابزار بصری‌ که برای تحت‌تأثیر قرار دادن مخاطب طراحی شده و نه برای تعمیق روایت. در چنین مواردی، فرم، معنا را پس می‌زند و به‌جای آن خود را عرضه می‌کند. در نوجوانی، در بسیاری از نقاط حس می‌شود که برداشت بلند بیش‌تر از آن‌که تابع نیاز فیلمنامه باشد، در پی خودنمایی تکنیکی است. این میل به فرم‌گرایی می‌تواند باعث گسست بین مخاطب و درام شود.

برداشت بلند و حذف امکان نقطه دید متغیر

از منظر فیلمنامه‌نویسی، یکی از قابلیت‌های تدوین، امکان حرکت بین دیدگاه‌های مختلف است. این تنوع نقطه دید به مخاطب کمک می‌کند همدلی عاطفی گسترده‌تری با شخصیت‌ها داشته باشد. اما برداشت بلند، با محدود کردن زاویه دید، امکان روایت از دیدگاه‌های متنوع را کاهش می‌دهد. در نوجوانی، اگرچه شخصیت‌های متعددی حضور دارند، اما به‌دلیل محدودیت دید دوربین، بسیاری از درونیات آن‌ها مغفول مانده است. فیلمنامه این ضعف را جبران نمی‌کند و تنها بر حرکت بیرونی تکیه دارد.

ضرورت‌های فراموش‌شده در پس فرم

برداشت بلند تنها زمانی مؤثر و مشروع است که از دل فیلمنامه برخاسته باشد. درغیراین‌صورت، به تلاشی نمایشی برای جلب تحسین فنی تبدیل می‌شود. سریال نوجوانی با آن‌که در برخی جنبه‌ها تجربه‌ای متفاوت ارائه می‌دهد، اما از منظر فیلمنامه‌ای، توجیه‌پذیری این فرم را ندارد. عدم وجود کشمکش پیوسته، ریتم درونی منسجم، ضرورت مکانی و زمانی، و حذف تدوین بدون جایگزین روایی، باعث شده‌اند برداشت بلند در این اثر، به ابزاری فرمال بدل شود که بیش از آن‌که در خدمت معنا باشد، معنا را محدود کرده است.

مرجع مقاله