Micky17 

میکی ۱۷

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 49

 

فیلمنامه‌نویس و کارگردان: بونگ جو هو، براساس رمانی از ادوارد اشتون، تهیه‌کننده: دده گاردنر، مدیر فیلم‌برداری: داریوش خنجی، تدوین: یانگ جین مو، موسیقی: جونگ جه ایل، بازیگران: رابرت پتینسون، نائومی‌آکی، استیون ین، تونی کولت، ژانر: علمی- تخیلی فضایی/ ماجراجویی/ کمدی/ فانتزی/ کمدی سیاه. محصول ۲۰۲۵ آمریکا و کره جنوبی، ۱۱۸ دقیقه، پخش از وارنر بروس پیکچرز.

 

در سال ۲۰۵۰ میکی بارنز و دوستش تیمو برای فرار از قرضی که به یک رباخوار دارند برای یک سفر فضایی ثبت‌نام می‌کنند تا به سیاره یخی نیفلهایم برای برپایی تمدن بشری جدید بروند. تیمو به‌عنوان خلبان شاتل و میکی یک فدایی می‌شود. فدایی شخصی است که تمام آزمایش‌ها روی او صورت می‌گیرد، خاطراتش ذخیره می‌شود و با هربار مردن با دستگاه چاپ‌گر دوباره به زندگی برمی‌گردد.

در طول سفر چهارساله به نیفلهایم میکی بر اثر آزمایش‌های مرگ‌باری که روی او می‌شود بارها می‌میرد و دوباره او را زنده می‌کنند. در این مدت او با ناشا، مأمور امنیتی دوست می‌شود و رابطه قوی میان آن ‌دو شکل می‌گیرد. میکی ۱۷ هنگام پیاده‌روی اکتشافی بر روی سیاره در شکافی سقوط می‌کند، تیمو با دیدن میکی در غار عمیق او را رها می‌کند تا بمیرد و به سفینه بازمی‌گردد. موجودات خزنده بومی‌ که شبیه به حشره‌ای بزرگ است به میکی ۱۷ نزدیک می‌شوند، میکی ۱۷ خودش را برای خورده شدن آماده می‌کند اما در کمال تعجب آن موجودات او را از غار نجات می‌دهند و او را به سطح سیاره برمی‌گردانند. میکی ۱۷ به سفینه برمی‌گردد اما می‌بیند که با اعلام خبر مرگش میکی ۱۸ ساخته شده است. میکی۱۸ شخصیت محکم‌تر و پرخاش‌گری دارد. طبق قانون تعدد انسانی ممنوع است و یکی از نسخه‌ها باید نابود شوند. در بخش بازیافت دو میکی باهم درگیر می‌شوند و سعی می‌کنند یکدیگر را بکشند اما درنهایت میکی ۱۷ پیشنهاد می‌دهد که مأموریت‌ها را بین خودشان تقسیم کنند و هردو زنده بمانند. میکی ۱۸ با ناشا به اتاقش می‌رود و میکی ۱۷ نیز به‌عنوان برنده شام با مارشال به او و همسرش یلفا ملحق می‌شود. میکی ۱۷ بعد از خوردن شام شروع به بالا آوردن می‌کند و واکنش آلرژیک شدید نشان می‌دهد. معلوم می‌شود که این شام درواقع امتحان گوشت مصنوعی بوده و به‌دلیل درد زیادی که میکی ۱۷ دارد دانشمندان داروی مسکنی که در مرحله آزمایش است را به او تزریق می‌کنند که تأثیر چندانی بر درد او نمی‌گذارد.

میکی ۱۷ به اتاقش برمی‌گردد و با ناشا و میکی ۱۸ روبه‌رو می‌شود. ناشا نیز می‌گوید باید آن‌ها پنهان بمانند و مأموریت‌ها را تقسیم کنند. میکی ۱۸ وقتی ماجرای شام را می‌شنود از کوره درمی‌رود و اسلحه ناشا را برمی‌دارد و برای کشتن مارشال می‌رود. مارشال در مراسمی ‌رونمایی از سنگی از نیفلهایم است که دو بچه خزنده، لوکو و زوکو از آن بیرون می‌آیند و باعث وحشت می‌شوند. میکی ۱۷ زوکو را می‌گیرد، میکی ۱۸ به سمت مارشال شلیک می‌کند اما ناشا مانع او می‌شود و تیرش به خطا می‌رود، لوکو نیز با شلیک نیروهای امنیتی کشته می‌شود. میکی ۱۷، میکی ۱۸ و ناشا دستگیر و داخل سلول انداخته می‌شوند.

در همین حال هزاران خزنده خارج از سفینه جمع می‌شوند و به‌دنبال آزادی زوکو هستند. میکی ۱۷ درباره رویاروییش با آن خزندگان می‌گوید و ناشا متوجه می‌شود که آن‌ها موجودات هوشمندی هستند و تصمیم می‌گیرد این موضوع را به مارشال بگوید. تیمو با اره برقی و همراهی یک فیلم‌بردار سراغ میکی ۱۷ می‌آید و می‌گوید که نامه تهدیدآمیزی از طرف طلب‌کارشان پشت در اتاقش پیدا کرده است و در صورتی بدهی او بخشیده و زنده می‌ماند که میکی را مقابل دوربین به ۱۷ قسمت تقسیم کند. میکی ۱۸ پیشنهاد می‌کند که به‌جای میکی ۱۷ کشته شود اما موفق به فرار می‌شود و نیروهای امنیتی از راه می‌رسند و همه آن‌ها را به اتاق بازیافت که تبدیل به اتاق بحران شده می‌برند.

مارشال دستگاه حافظه میکی را از بین می‌برد و قصد از بین بردن او را دارد. طبق پیشنهاد یلفا قرار می‌شود به هردو میکی جلیقه انفجاری بسته شود و آن دو بیرون فرستاده شوند و هرکدام که توانست زودتر ۱۰۰ دم خزنده ببرد و بیاورد زنده بماند. یکی از دانشمندان نسخه اولیه مترجم خزندگان را به میکی ۱۷ می‌دهد. میکی ۱۷ و ۱۸ سراغ خزنده مادر می‌روند و او می‌گوید باید زوکو را برگردانند و درمقابل مرگ موکو یک انسان قربانی شود تا بی‌حساب شوند در غیراین‌صورت همه آن‌ها باهم چنان جیغ می‌کشند که حتی چشم‌های آن‌ها منفجر شود. میکی ۱۷ به ناشا علامت می‌دهد که باید زوکو را بیاورد و تحویل خزنده مادر بدهد، ناشا نیز یلفا را گروگان می‌گیرد و مأموران امنیتی که مخفیانه علیه مارشال کار می‌کردند یلفا را دستگیر می‌کنند و ناشا همراه زولفا از سفینه بیرون می‌رود. از آن‌طرف مارشال تصمیم دارد در حرکتی نمایشی برای صحبت با خزنده بیاید و سپس با آزاد کردن گازی سمی‌ همه آن‌ها را بکشد. میکی ۱۸ خودش را به شاتل مارشال می‌رساند و جلیقه انفجاری را منفجر می‌کند.

پس از این ماجرا انسان‌ها با خزندگان صلح می‌کنند. هم‌دستان مارشال به دست عدالت سپرده می‌شوند، ناشا در انتخابات شرکت می‌کند و رهبر سیاسی مستعمره می‌شود. با رسیدن بهار و در مراسم آغاز به‌کار مستعمره میکی ۱۷ دستگاه چاپ‌گر را منفجر می‌کند و برنامه فدایی به پایان می‌رسد

مرجع مقاله