کریستوفر لندون فیلمنامهنویس،کارگردان و تهیهکننده آمریکایی طی تقریبا سه دهه گذشته جایگاه قابلتوجهی در فیلمهای ژانر وحشت و کمدی وحشت کسب کرده است. پنج فیلم از فرنچایز فعالیت فراطبیعی و دو قسمت از فیلمهای روز مرگت مبارک و سایر فیلمهای این ژانر که در هر یک به تناوب مسئولیت کارگردانی یا تهیهکنندگی یا فیلمنامهنویسی را به عهده داشته است با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان مواجه شدند و توانستند در گیشه عملکرد موفقی داشته باشند. مهارت او در ترکیب ترس و طنز و همچنین توانایی در خلق موقعیتهای ترسناک عامل اصلی موفقیت او در ساخت این فیلمها بوده است.
جدیدترین فیلم او دراپ نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این تفاوت که در این فیلم ردپایی از طنز دیده نمیشود بلکه از ابتدا تا انتها بیننده را در هول و هراس و اضطراب غوطهور میسازد. تریلر معمایی دراپ ازجمله فیلمهایی است که با سبک روایی «کار چه کسی بود whodunit» داستان خود را پیش میبرد؛ نوعی داستان جنایی و رازآمیز که در آن هویت مجرم تا پایان فیلم آشکار نمیشود و مخاطب همراه با شخصیتها تلاش میکند تا از راز نهفته در داستان پرده بردارد. کلید طلایی موفقیت و عامل تعیینکننده جذابیت این نوع داستانها در خلق تنش و اضطراب در جهت همراه ساختن مخاطب خلاصه میشود. بدیهی است که هر فیلمسازی برای دستیابی به این هدف از شیوه متفاوتی بهره میگیرد. لندون نیز با توجه به سابقه طولانیاش و مشارکت در تمام مراحل ساخت و تولید این نوع فیلمها از روش خاص خود برای ایجاد حس ترس و اضطراب استفاده میکند.
او در این فیلم داستان یک مادر مجرد جوان به نام ویولت را روایت میکند. او یک تراپیست است و تلاش میکند از زیر سایه تجربه خشونتباری که در کنار همسر آزارگر سابقش پشت سر گذاشته رها شود و زندگی تازهای برای خودش و پسر خردسالش فراهم کند. بنابراین از طریق یک اپلیکیشن دوستیابی با مرد جوانی به نام هنری آشنا میشود و بعد از گذشت سه ماه و فائق آمدن بر شک و تردیدهایی که برای زنی آسیبدیده در وضعیت او طبیعی بهنظر میرسد بالاخره در یک رستوران مجلل با او قرار میگذارد. اما از شانس بد، اتفاقات ناگواری برایش پیش میآید که نه تنها مرهمی بر زخمهای گذشتهاش نیست بلکه او را درگیر دام ترسناکی میکند که برونرفت از آن غیرممکن بهنظر میرسد.
ساختار استاندارد سهپردهای فیلم براساس خلق توأم تعلیق و هیجان پیش میرود و فیلمنامه با یک پارادوکس محوری شکل میگیرد: درمانگری که حرفهاش کمک به دیگران در مواجهه با تروماست، خود در دام موقعیتی تروماتیک گرفتار میشود. این تضاد در تمام لحظات فیلم حضور دارد و ویولت باید درحالیکه پسرش در خطر است ظاهر آرام و حرفهایاش را حفظ کند. فیلمنامه ضمن پیروی از الگوی کلاسیک «زمان محدود برای نجات» با افزودن لایههای روانشناختی، آن را به سطحی فراتر از یک تریلر معمولی میبرد. نقطه قوت فیلمنامه در جایی متبلور میشود که گرهافکنی اصلی (گروگانگیری پسر) را با کشمکش درونی شخصیت اصلی (تروما و روابط گذشته) پیوند میزند. اما در این ساختار سهپردهای لندون برای جذب مخاطب و افزودن هیجان بیشتر به قصه فیلم، شیطنت کوچکی به خرج میدهد و روایت را با یک بکاستوری آغاز میکند.در سکانس افتتاحیه و بلافاصله بعد از تیتراژ (که تیتراژ فیلمهای جیمز باند را تداعی میکند) تصویر زنی خونآلود را در یک نمای نزدیک میبینیم که انگار پس از یک زدوخورد خشن به هوش میآید و سعی میکند از چنگ ضارب بگریزد. در یک نمای فلو مردی از پلهها پائین میآید، پس از چند ثانیه که از تاریکی بیرون میآید و ما چهره ویران و عصبی و درعینحال گریان او را میبینیم اسلحهای را به طرف زن میگیرد و او را به مرگ تهدید میکند اما بلافاصه آن را به دست زن میدهد و میخواهد به او شلیک کند. زن هفتتیر را به طرف مرد میگیرد. یک نمای اکستریم کلوزآپ از اسلحه و انگشت زن که روی ماشه است. و کات به سیاهی.
این پیشداستان که بعدا در پرده دوم فیلم و میانه فیلمنامه کارکرد پیدا میکند بیننده را در تعلیق و به حدس و گمان درباره کسی که پشت همه ماجراهای گروگانگیری دیجیتال فیلم است وامیدارد. لااقل تا جاییکه فرد ناشناس از ویولت میخواهد کارت حافظه دوربین هنری را نابود کند و ما تا یک سوم انتهایی فیلم و شلیک مرد به خودش در پیشداستان هنوز نمیدانیم این مرد همسر ویولت بوده گمان میکنیم که شاید همه این وقایع زیر سر او بوده است. فیلمساز برای انتقال حس ترس و سرگردانی ویولت و ایجاد تعلیق از تمهیدات روایی و ساختاری متعددی استفاده میبرد که در هماهنگی با هم تا حد بسیار زیادی موفق عمل میکنند و ویولتِ از قبل مضطرب را لحظه به لحظه مضطربتر میسازند. صحنه ورود او به ساختمان عظیم و شکوهمند محل قرار با هنری ابتدا با یک نمای سرازیر از خیابان و پیاده شدن ویولت از تاکسی نمایش داده میشود که بلافاصله به چهره نگران او و نمایی سربالا از ساختمان کات میشود. او زیر لب میگوید چیزی نیست، فقط یک قرار ساده است و وارد ساختمان میشود. معماری رستوران Palete و شکوه و زرق و برق آن ویولت و هنری را در یک فضای بسته و کلاستروفوبیک احاطه میکند. برخوردهای ناگهانی ویولت با آدمهای متعدد، چهره و رفتار و گفتار عجیبوغریب گارسون مرد که اتفاقا هنرجوی تئاتر است و عموما او را در پلانهایی که با استفاده از لنزهای معوجکننده فیلمبرداری شده میبینیم از یک طرف و نماهای واکنشی(Reaction Shots) ویولت که به همین شکل فیلمبرداری شدهاند، استرس و سردرگمی ویولت را دمبهدم افزایش میدهند و آدرنالین بیشتری به روایت قصه تزریق میکنند. اما مهمتر از همه اینها توجه و نقد هوشمندانه فیلمساز درباره وابستگی انسان معاصر به تکنولوژی و آسیبهای حاصل از این وابستگی است. دیجیدراپهای مرموز که به عنوان ابزار کنترل و تهدید عمل میکنند و دوربینهای مداربسته که القاکننده حس نظارت دائمی هستند فشار روانی حاصل از محدودیت زمانی را افزایش میدهند. دوربینهای مداربسته و پیامهای تهدیدآمیز که تنها ابزارهای ارتباطی ویولت با گروگانگیر هستند به جای آنکه روایت را محدود کنند به خلق لایههای پیچیدهتری از تنش منجر میشوند و بر تعلیق روانی و ناامنی فزاینده درجهت ایجاد هراس و وحشت میافزایند.
فیلم نشان میدهد که چطور ابزارهای کنترل - از دوربینهای مداربسته گرفته تا شبکههای اجتماعی - میتوانند به سلاحی علیه ما تبدیل شوند. این نگاه انتقادی به تکنولوژی، بدون آنکه به شعار تبدیل شود در بطن روایت جای میگیرد و آن را پیش میبرد. دراپ، تلفیقی از المانهای ژانرهای مختلف است. فیلمی که تریلر روانشناختی را با درام خانوادگی و مضامین اجتماعی (مانند خشونت خانگی و پیامدهای آن) و البته تهدیدات دیجیتال در عصر مدرن با هم ترکیب میکند. اگر در بیشتر تریلرهای گروگانگیری، قربانی در موقعیتی منفعل قرار دارد، دراپ این فرمول را با تمرکز بر شخصیت اصلیاش واژگون میکند. درمانگری که هر روز با آسیبهای روانی دیگران سروکار دارد حالا خود در موقعیتی قرار میگیرد که باید از درون یک رستوران مجلل نجات پسرش را مدیریت کند.
* توضیح ضروری درباره عنوان فیلم. داستان براساس پیامهایی که شخصیت زن اصلی فیلم از طریق DigiDrop دریافت میکند پیش میرود. قابلیتی شبیه به AirDrop در گوشیهای آیفون که غیرقابل ردگیری است، در عالم واقع وجود ندارد و فقط در فضای این فیلم کاربرد پیدا میکند. بنابراین Dropها به این پیامها اشاره دارند و باید به همین شکل برای اشاره به نام فیلم مورد استفاده قرار گیرند