فیلمنامهنویس: جف پوپ، کارگردان: پیتر کاتانیو، تهیهکننده: روری ایتکن، مدیر فیلمبرداری: ژاوی خیمنز، تدوین: رابین پیترز، موسیقی: فدریکو خوسید، بازیگران: استیو کوگان، جاناتان پرایس، برونو بلاس، جولیا فوسی. ژانر: درام. محصول: ۲۰۲۵ انگلستان/ اسپانیا، ۱۱۲ دقیقه، درآمدفروش: ۱۱ میلیون دلار، پخش از لیونزگیت،
تام میشل، معلمی بریتانیایی و خسته از زندگی، برای تدریس زبان انگلیسی به مدرسهای پسرانه و معتبر به نام کالج سنت جورج در آرژانتینِ سال ۱۹۷۶، در آستانه کودتا، سفر میکند. او با خدمتکار مهربان مدرسه، ماریا، نوهاش سوفیا که فعال سیاسی است، و همچنین با معلم فیزیک مدرسه، تاپیو، رابطهای دوستانه برقرار میکند. با اینکه مدیر سختگیر مدرسه، آقای باکل، اعتماد کامل به تواناییهای میشل دارد، اما میشل در جلب توجه دانشآموزان موفق نیست و با مشکلاتی در کلاس روبهرو میشود.
در پی انفجاری در شهر، مدرسه به مدت یک هفته تعطیل میشود و میشل همراه تاپیو برای تعطیلات به اروگوئه میرود. در یک مهمانی شبانه، با زنی به نام کارینا آشنا میشود. روز بعد با هم به ساحل میروند و با صحنه دلخراشی از پنگوئنهایی مواجه میشوند که در اثر آلودگی نفتی جان باختهاند. تنها یک پنگوئن زنده مانده است. میشل و کارینا او را نجات میدهند، به هتل میبرند و در وان حمام تمیز میکنند.
میشل چندبار تلاش میکند پنگوئن را به طبیعت بازگرداند، اما هر بار پنگوئن نزد او بازمیگردد. ناچار او را به مدرسه میآورد و پس از اطلاع از شرایط نامناسب باغوحش، تصمیم میگیرد خود از او نگهداری کند. پنگوئن را خوان سالوادور مینامد. خوان سالوادور خیلی زود توجه ماریا، سوفیا و حتی دانشآموزان را جلب میکند. میشل او را به کلاس میبرد و درمییابد که حضور پنگوئن باعث افزایش تمرکز و انگیزه دانشآموزان شده است. او از شاگردان میخواهد حضور خوان سالوادور را از مدیر مدرسه پنهان کنند.
در همین زمان، سوفیا بهدلیل فعالیتهای سیاسیاش توسط نیروهای امنیتی ربوده میشود. میشل که شاهد این واقعه بوده اما دخالتی نکرده، با عذاب وجدان به خانه ماریا میرود. در آنجا درمییابد که ماریا قصد دارد برای آزادی نوهاش دست به اعتراض بزند. میشل نیز با او درد دل میکند و داستان مرگ دختر نوجوانش در تصادف و از هم پاشیدن زندگیاش را بازگو میکند.
مدتی بعد، حضور خوان سالوادور برای باکل فاش میشود و او دستور اخراج میشل را صادر میکند. در همین حین، میشل بهسراغ نظامی مسئول بازداشت سوفیا میرود و با شجاعت خواهان آزادی او میشود. در پی این اقدام، دستگیر و مورد ضربوشتم قرار میگیرد. تاپیو با پرداخت وثیقه، او را آزاد میکند. تأثیر مثبتخوان سالوادور بر فضای مدرسه و رفتار شجاعانه میشل، باعث میشود باکل از تصمیم خود صرفنظر کند. حتی خودش نیز گفتوگویی نمادین با پنگوئن برقرار میکند.
اما خوان سالوادور بهطور ناگهانی میمیرد و میشل او را در محوطه مدرسه، کنار زمین راگبی، به خاک میسپارد. در مراسم یادبود با حضور دانشآموزان و کارکنان، ناگهان سوفیا، زخمی، خسته اما زنده، بازمیگردد؛ و میشل شاهد دیدار دوباره پرشور میان او و ماریا میشود.