فيلمنامهنويس و کارگردان: بهنوش صادقی
تهيهكننده: انسیه جهان¬آرا
بازیگران: اکبر عبدی، محمدرضا فروتن، مبینا مرتضوی، محبوبه بیات
ژانر: کودک
کودکیِ دختر خردسالی به نام مریم قربانی مشکلات خانوادگی و دعواهای میان پدر و مادرش شده است. مادر مریم زن پرتوقعی است که از زندگی خودش راضی نیست و مدام غرولند میکند. این خانواده تازه به محل جدید اسبابکشی کردهاند و مریم با وجود مشکلات خانوادگی سعی میکند خود را با شرایط جدید وفق دهد تا از دوستانش عقب نماند. در این بین مریم با پیرزن پیراشکیفروشی (محبوبه بیات) آشنا میشود که نزدیک خانه آنها بساط کرده است. مریم که با دوستان جدیدش در مدرسه جدید آشنا شده، به جشن تولد یکی از آنها دعوت میشود. از طرف دیگر، تنشها میان پدر (محمدرضا فروتن) و مادر مریم آنقدر بالا میگیرد که زن خانه را به قهر ترک و به منزل پدر و مادرش میرود. پدر سعی میکند برای بچههایش هم پدری کند و هم مادری، اما اکنون یک چالش بزرگ در برابر مریم قرار گرفته است. اول اینکه به مناسبت تولد دوستش باید هدیهای برای او تهیه کند و از سوی دیگر، مریم شیفته لباسی در ویترین یک بوتیک شده و دوست دارد آن را برای جشن تولد دوستش بخرد. مریم هر روز از کنار بوتیک میگذرد و با حسرت به لباس زیبا چشم میدوزد. او تصمیم میگیرد با جمع کردن پولهایش هزینه لازم برای خرید هدیه تولد دوستش ـ که یک تلسکوپ است ـ را فراهم کند. از سوی دیگر، سروکله پدربزرگ (اکبر عبدی) پیدا میشود. پدربزرگ که ماجرا را از زبان بچهها شنیده و متوجه کشمکش و قهر مادر شده، به خانه آنها میآید و حسابی با بچهها گرم میگیرد و از سوی دیگر، تلاش میکند پدر را متقاعد کند که زنش را برگرداند. مریم بالاخره پول کافی برای خرید کادو به دست میآورد، اما برادرش برای خرید خوراکی پولهای او را میدزدد. مریم از ناراحتی بیمار میشود و پدر از او مراقبت میکند. پدربزرگ که در مسیر رفتوآمد به خانه پسرش با زن پیراشکیفروش آشنا شده، تلاش میکند با او رابطه عاطفی برقرار کند. زن پیراشکیفروش که وضعیت مریم را میداند، تصمیم میگیرد لباسی برای او بدوزد. لباس گلگلی دوخته میشود و مریم ذوق میکند. همین موقع با وساطت پدربزرگ مادر به خانه بازمیگردد، اما به محض ورود باز یک تنش جدید ایجاد میکند. او دخترش را شماتت میکند که با غریبهها (زن پیراشکیفروش) حرف زده است. درنهایت مریم به کمک پدرش هم کادوی تولد دوستش را میخرد و هم لباسی را که در ویترین مغازه عاشقش شده بود. او به تولد دوستش میرود، اما چندان خوشحال نیست، چون میداند که بازگشت مادر آغاز تنشها و دعواهای جدیدی در خانواده است.
صحنه ضعیف فیلمنامه
به طور کلی وقتی ساختار دراماتیک متزلزل است و عملاً موقعیت دراماتیک چشمگیری وجود ندارد، اغلب صحنههای فیلمنامه ضعیف از کار درمی¬آیند، اما شاید در این بین صحنههای مربوط به دعوای پدر و مادر از هر نظر کلیشهایتر و مصنوعیتر باشد. دیالوگهایی که در این بین ردوبدل میشود، آنقدر کلیشهای و مصنوعی نوشته شده که بههیچوجه علاقه مخاطب را برنمیانگیزد.
نقاط ضعف فیلمنامه
فیلمنامه فاقد یک خط داستان محکم و حتی یک موقعیت دراماتیک چشمگیر است و شخصیتها از حدود تیپ فراتر نمیروند. به نظر می¬رسد شخصیت اصلی در فیلمنامه دختربچه باشد؛ دختری که هدفش این است که بالاخره لباسی را که در ویترین مغازه عاشق آن شده، بخرد. اما رویدادهای فیلمنامه آنقدر سطحی و باری به هر جهت هستند که حتی دغدغه این دخترک، یعنی خرید هدیه تولد برای دوستش، به یک موقعیت دراماتیک اولیه تبدیل نمیشود. این فیلمنامه صرفاً رویدادهایی را بدون رابطه علت و معلولی پشت سر هم آورده. در این بین نویسنده با اضافه کردن یک راوی قصد داشته این نقصان را کمی پوشش دهد. بااینحال حرفهای بیربط راوی فیلمنامه را بدتر کرده است. نکته مهم اینجاست که این فیلمنامه که برای ژانر کودک نوشته شده، بر خلاف لحن و هدفی که تعیین میکند، با پایانی تراژیک به پایان میرسد. درنهایت فیلم از منظر محتوای کمیک نیز بسیار ضعیف عمل میکند. حتی حضور اکبر عبدی در این فیلم کمکی به افزایش بار کمیک فیلم نمیکند. چون اصلاً شخصیت کمیکی وجود ندارد که عبدی بخواهد تواناییهایش را در قالب آن شخصیت به نمایش گذارد. درنتیجه حتی صحنههایی که با هدف خنداندن مخاطب نوشته شده، مخاطب را نمیخنداند.
درونمایه
مسئله بنیان یک خانواده و بحرانی که یک خانواده میتواند با آن روبهرو باشد، مضمون فیلم است. پیکان انتقاد نویسنده به سوی مادر است؛ مادری که با توقع بیجای خود همسر و زندگیاش را رها کرده و رفته. جالب اینجاست که وقتی این مادر با وساطت پدربزرگ به خانه بازمیگردد، باز هم به بدخلقی ادامه میدهد و فیلمنامه با صحنهای تمام میشود که مادر قهر کرده و دوباره مشکلات ایجاد خواهد شد. هیچگونه نگاه انتقادی و آسیبشناسانهای در فیلم وجود ندارد. نکته عجیب در مورد تولدت مبارک این است که چرا یک فیلم در ژانر کودک نهتنها به یک درونمایه درخور نمی¬رسد، بلکه با بدبینی و تلخی نیز تمام می¬¬شود!