فيلمنامهنويسان: پدرام پورامیری، حسین امیری دوماری، محمد داودی
کارگردان: کمال تبریزی
تهیهکننده: رضا میرکریمی
بازیگران: مهران مدیری، لیلا حاتمی، پژمان جمشیدی، مانی حقیقی، جواد عزتی، حسن معجونی، سروش صحت
ژانر: کمدی
خلاصه داستان
داستان فیلم با یک شرکت هواپیمایی که در حال ورشکستگی است، آغاز میشود. رئیس این شرکت (لیلا حاتمی) برای نجات شرکتش نقشهای را طراحی میکند. او پیشنهاد میکند هواپیمایی اسقاطی را به داخل خلیج فارس بیندازند تا بتوانند از بیمه پول دیه و خسارتهای واردشده را دریافت کنند و بدین وسیله شرکت را از ورشکستگی نجات دهند. او برای پر کردن این پرواز به سراغ انسانهایی میرود که از زندگی خسته شدهاند و تمایل دارند با سقوط این هواپیما به زندگی خود پایان دهند. حتی خلبان این هواپیما نیز به خاطر گذشته تلخ خود حاضر میشود هوایپما را به آب بیندازد. اما در این بین یک اتفاق، نقشه را به هم میریزد. مسافری به نام علی حاجتی (پژمان جمشیدی) بدون اطلاع از نقشه سوار هواپیما میشود. هواپیما برمی¬خیزد و علی حاجتی از گفتوگوی میان مسافران کمکم متوجه ماجرا میشود. اکنون او تلاش میکند مسافران را از تصمیم خود منصرف کند. در این بین پای مأمور پرواز نیز به ماجرا باز میشود و تلاش میکند از نقشه مسافران جلوگیری کند. اما طبق نقشه قبلی یکی از مسافران وانمود میکند قصد هواپیماربایی دارد. او با مأمور پرواز درگیر میشود و سرانجام به کمک مسافران موفق میشوند مأمور امنیت پرواز را در دستشوییِ هواپیما زندانی کنند. علی حاجتی همچنان تلاش میکند مسافران را متقاعد کند تا دست از نقشه خود بردارند. کمکم مسافران یک به یک راضی میشوند. حاجتی به اتاق خلبان می¬رود و تلاش میکند رأی او را هم بزند. او میگوید تابع تصمیم جمعی است و وقتی میبیند اکثریت از سقوط هواپیما منصرف شدهاند، تصمیم به همکاری با علی حاجتی میگیرد. اما وقتی میخواهد به کابین خود بازگردد، متوجه میشود ایرج، کمکخلبان، درِ کابین را قفل کرده است. یکی از مسافران (ویشکا آسایش) از یک دریچه مخفی به کابین خلبان میرود و مجید (جواد عزتی) را بیهوش میکند. در این بین مأمور امنیت پرواز نیز دستهای خود را باز می¬کند و بیرون میآید و اوضاع را تحت کنترل خود درمیآورد. همه چیز برای فرود آماده است تا اینکه مسافران متوجه میشوند با برنامه¬ریزی رئیس شرکت چرخهای هواپیما دستکاری شده و باز نمیشود. علی حاجتی با ازخودگذشتگی گناه همه را گردن میگیرد و خود را طراح نقشه معرفی میکند، اما مسافران دیگر هم با ازخودگذشتگی یک به یک خود را همدست او معرفی میکنند. سرانجام خلبان موفق میشود هواپیما را به سلامت روی آبهای خلیج فارس فرود بیاورد. در طول فیلم ما شاهد صحنههایی هستیم که مسافران درحالیکه سرتاپا خیس هستند، در جایی ناشناخته یک به یک از سوی یک بازجو (مهران مدیری) مورد بازجویی قرار میگیرند.
سکانس ضعیف فیلمنامه
تقریباً تمام سکانسهای فیلمنامه که مربوط به بازجویی مسافران میشود، سکانسهای ضعیفی هستند. گفتوگوهایی که بین بازجو و مسافران وجود دارد، اغلب مبهم و بدون کارکرد دراماتیک است. شاید تنها کمکی که این بازجوییها میکند، کمک به روایت داستان فیلم است که در این صورت نیز کارکردی جز پُر کردن خلأهای روایی فیلمنامه ندارد.
نقاط ضعف فیلمنامه
مهمترین مشکل فیلمنامه مربوط به انگیزه شخصیتها و منطق دراماتیک فیلم است. از همان ابتدا پیدا کردن مسافرانی که همگی از زندگی سیر شده و قصد خودکشی داشته باشند، خیلی ساده و بدون مقدمه رخ میدهد. انگیزه شخصیتها به طور دقیق مشخص نشده و از سوی دیگر، تصمیم آنها مبنی بر انصراف خود از خودکشی نیز بدون هیچ پیشزمینهای رخ میدهد. به طور کلی در فیلمنامه هیچ شخصیتی شکل نمیگیرد و برخی از کاراکترها حتی به تیپ هم تبدیل نمیشوند. داستان فیلمنامه گنگ و مبهم است. گویا فیلمساز تصمیم داشته با زبان تمثیل و اشاره فیلمی سیاسی بسازد، اما بههیچوجه فیلم حاضر قابل تأویل نیست. فیلمنامه فاقد یک شخصیت اصلی کنشگر است. به نظر میرسد شخصیت علی حاجتی قرار است قهرمان داستان باشد. اما ما هرگز نمیدانیم او کیست، چه میخواهد و چه هدفی را دنبال میکند. در یک جمله نمیتوان گفت فیلمنامه درباره کیست و درباره چیست.
درونمایه
موضوع فیلم درباره یک خودکشی دستهجمعی و درنهایت بازگشت به زندگی است. اما در این بین نویسندگان قصد داشتند به نوعی کمدی سیاسی نزدیک شوند. بر این اساس به نظر میرسد فیلمنامه¬نویسان میخواهند از خلال یک درام ماجراجویانه مخاطب را به نوعی تفسیر تمثیلی از فیلم هم دعوت کنند. تشبیه یک خودکشی دستهجمعی به یک رویداد سیاسی وقتی قوت میگیرد که تقریباً نیمی از صحنههای فیلم به بازجویی ابهامآمیز از سوی بازجو از مسافران اختصاص یافته است.