Aladdin

علاءالدین

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 297

فیلمنامه‌نویسان: جان آگوست، گای ریچی، کارگردان: گای ریچی، تهیه‌کننده: دان لین، تدوین: جیمز هربرت، مدیر فیلم‌برداری: آلن استوارت، موسیقی: آلن منکن، بازیگران: ویل اسمیت، منا مسعود، نائومی اسکات، مروان کنزاری، ژانر: ماجرایی/ کمدی/ خانوادگی، محصول 2019 آمریکا، 128 دقیقه، بودجه: 183 میلیون، درآمد فروش: 927.6 میلیون دلار، پخش از والت دیزنی پیکچرز، موشن پیکچرز
خلاصه داستان: علاء‌الدین جوان دزد خیابانی خوش‌قلبی است که در شهر آگرابه همراه میمونش ابو زندگی می‌کند. یک روز پرنسس جاسمین پنهانی از قصر بیرون می‌آید تا در شهر بگردد و طی اتفاقی علاءالدین او را نجات می‌دهد. در این میان جعفر، وزیر اعظم، قصد دارد سلطان، پدر پرنسس جاسمین، را از قدرت کنار بزند. جعفر به همراه طوطی جاسوسش ایگو به دنبال چراغ جادوست که در غار عجایب پنهان شده است و تنها کسی که می‌تواند به آن دست پیدا کند، کسی است که قلبی از طلا داشته باشد و جعفر نیز علاءالدین را به این مأموریت می‌فرستد. جعفر در داخل غار قالیچه پرنده را پیدا می‌کند و چراغ جادو را به دست می‌آورد. علاءالدین همان‌طور که قول داده بود، چراغ را به جعفر می‌دهد، اما او به علاءالدین خیانت می‌کند و او را به داخل غار می‌اندازد. اما ابو چراغ جادو را می‌دزد و آن را به علاءالدین برمی‌گرداند.
علاءالدین که در غار گیر افتاده است، دست روی چراغ می‌کشد و جنی که داخل چراغ زندگی می‌کند، ظاهر می‌شود. جن به علاءالدین می‌گوید این قدرت را دارد تا سه آرزوی او را برآورده کند. علاءالدین نیز جن را فریب می‌دهد تا بدون آرزو کردن او را از غار نجات دهد. بعد از خروج از غار علاءالدین آروز می‌کند یک پرنس بشود تا بتواند جاسمین را تحت تأثیر قرار بدهد و قول می‌دهد با استفاده از سومین آرزویش جن را از بندگی آزاد کند.
علاءالدین به عنوان پرنس علی از آباوا وارد آگرابه می‌شود، اما پرنس جاسمین اصلاً تحت تأثیر آن همه شکوه و هدایای گران‌قیمت قرار نمی‌گیرد. اما کمی بعد جاسمین همراه پرنس علی سوار بر قالیچه پرنده به دیدن دنیا می‌روند و بدین ترتیب پرنس علی آرزوی او را برآورده می‌کند و از آن طرف نیز جن با دالیا، ندیمه جاسمین، بیرون می‌رود. جاسمین متوجه می‌شود پرنس علی همان علاءالدین است، اما علاء‌الدین او را متقاعد می‌کند که او پرنس واقعی است که در لباس رعایا برای دیدن آگرابه آمده بود. جعفر نیز به هویت پرنس علی پی می‌برد و او را می‌گیرد و داخل دریا می‌اندازد، اما جن با آرزوی دومی که علاء‌الدین می‌کند، او را نجات می‌دهد و آن‌ها نیز پرده از کارهای جعفر برمی‌دارند. سلطان به علاءالدین پیشنهاد می‌کند وزیر اعظم او شود، اما علاءالدین از ترس این‌که هویتش برای جاسمین فاش شود، می‌گوید نیاز دارد جن در کنار او باشد و از آزاد کردن جن سر باز می‌زند. جن به علاءالدین می‌گوید که او با خودش صادق نیست.
ایگو کلید زندان را می‌دزدد و جعفر را آزاد می‌کند. سپس جعفر پنهانی چراغ جادو را می‌دزدد و ارباب جدید جن می‌شود. او از دو آرزوی اولش استفاده می‌کند تا سلطان شود و سپس قدرتمندترین جادوگر دنیا شود و درنتیجه نگهبانان جاسمین و ببر او، راجا، را اسیر می‌کند. سپس هویت واقعی پرنس علی را برای جاسمین فاش می‌کند و او را تبعید می‌کند و ابو را نیز در سرزمینی دور منجمد می‌کند. جعفر از طرفی جاسمین را تهدید می‌کند که اگر با او ازدواج نکند، دالیا و پدرش را می‌کشد. در مراسم ازدواج، علاءالدین و ابو که با قالیچه پرنده نجات پیدا کرده‌اند، برمی‌گردند و جاسمین نیز چراغ جادو را می‌دزدد. جعفر نیز بی‌درنگ ایگو را تبدیل به رخ، پرنده شکاری، می‌کند تا آن‌ها را تعقیب کند.
 جن آزاد و قدرتمندتر از جعفر می‌شود و درنتیجه جن نیز جعفر را به چراغ جادو و بدون ارباب تبعید می‌کند و ایگو را نیز همراه جعفر به داخل چراغ می‌فرستد. جن چراغ جعفر را به غار عجایب می‌اندازد. علاءالدین همان‌طور که قول داده بود، جن را آزاد و او را تبدیل به انسان می‌کند. سلطان اعلام می‌کند که فرمانروای بعدی جاسمین است و به او گوشزد می‌کند که علاءالدین انسان خوبی است و جاسمین به او برمی‌گردد. جن با دالیا ازدواج می‌کند و همراه او برای دیدن دنیا می‌رود. جاسمین و علاءالدین ازدواج می‌کنند و زندگی جدیدی را آغاز می‌کنند.

مرجع مقاله