فیلمنامهنویسان و کارگردانان: تیلور نیلسون، مایکل شوآرتز، تهیهکننده: آلبرت برگر، تدوین: کوین تنت، مدیر فیلمبرداری: نیگل بلاک، موسیقی: زاخاری داوز، بازیگران: شیا لابوف، داکوتا جانسون، جان هوکز، بروس درن، ژانر: کمدی/ درام/ ماجرایی، محصول 2019 آمریکا، 98 دقیقه، بودجه: 6.2 میلیون دلار، درآمد فروش: 8.8 میلیون دلار، پخش از رودساید اترکشنز
خلاصه داستان: زک 22 ساله دارای سندرم داون است و در یک خانه جمعی تحت سرپرستی الینور زندگی میکند. او آرزو دارد یک کشتیگیر حرفهای شود و در مدرسه کشتی قهرمانش، سلت واتر ردنک، شرکت کند و هر روز به شکل وسواسگونهای فیلمهای او را تماشا میکند. زک سعی در فرار دارد، اما موفق نمیشود و در عوض شب با کمک هماتاقیاش کارل از خانه بیرون میزند. او پنهانی سوار قایق ماهیگیری میشود.
در این میان تیلور، دزد مشکلدار و ماهیگیر، از فروش خرچنگهایی که از کلبه محلی خرچنگ دزدیده، چون خودش مجوز صید ندارد، برگشته است. او برای انتقام تجهیزات اسکله به ارزش 12000 دلار را به آتش کشیده است و حال تحت تعقیب دو ماهیگیر محلی، دانکن و رتبوی، است. تیلور قایقی را که زک در آن پنهان شده است، میدزدد و به رودخانه میزند. تیلور متوجه زک میشود و با رسیدن به ساحل میخواهد او را جا بگذارد، اما میبیند که پسری زک را مورد آزار قرار میدهد و درنتیجه دخالت میکند و به زک اجازه میدهد مادامی که دست و پای او را نگیرد، با او در این مسیر همراه شود و قول میدهد در مقصد نهاییاش در فلوریدا زک را تا مدرسه کشتی همراهی کند.
دانکن و رتبوی این خبر را که در تعقیب تیلور هستند، همه جا جار میزنند و از آن طرف نیز الینور به دنبال زک است. الینور در فروشگاه با تیلور روبهرو میشود و او هیچ حرفی درباره اینکه زک را دیده است، نمیزند. در طول مسافرت تیلور به زک یاد میدهد شنا کند و با اسلحه شلیک کند و اعتمادبهنفس او را بالا میبرد. در طول عبور از رودخانه، قایق بزرگی که از کنارشان عبور میکند، آنها را به آب میاندازد و سپس با مردی مذهبی روبهرو میشوند که زک را غسل تعمید میدهد و برای ادامه سفر ملزومات لازم را به آنها میدهد. آن شب آنها در کنار ساحل جشن میگیرند و زک نام مستعاری به عنوان کشتیگیر برای خودش انتخاب میکند؛ شاهین کره بادامزمینی.
صبح روز بعد الینور کمپ آن دو را پیدا میکند و تلاش میکند زک را متقاعد به برگشتن کند، اما در عوض این تیلور است که الینور را متقاعد میکند در این سفر با آنها همراه شود و او نیز قبول میکند، اما به شرطی که بعد از رسیدن به مدرسه کشتی آنها با او به خانه برگردند. آنها در ساحل کارولینای شمالی به راهشان ادامه میدهند و تیلور و الینور با هم بحث میکنند که زک تا چه حد باید آزادی داشته باشد. آن شب آنها در کنار ساحل کمپ میزنند و دانکن و رتبوی که به آنها رسیدهاند، قایق تیلور را آتش میزنند و تهدید میکنند که به یکی از دستهای تیلور شلیک خواهند کرد. زک نیز شاتگان تیلور را برمیدارد تا از دوستانش دفاع کند.
آن سه نفر به شهری که مدرسه کشتی دارد، میرسند و به دنبال خانه سلت واتر رد نک میگردند. آنها متوجه میشوند آن مدرسه کشتی سالهاست بسته شده است و رد نک نیز با نام کلینت شناخته شده و خیلی وقت است که دیگر کشتی نمیگیرد. زک ناامید میشود، اما با کلینت دست میدهد و همراه الینور و تیلور براه میافتد. الینور متوجه میشود با بازگشت به خانه زک باید به خاطر اعتیاد به دارو به اتاق بازپروری برود، درحالیکه تیلور از الینور میخواهد همراه او به فلوریدا برود. کلینت سراغ آنها میآید، درحالیکه مثل سلت واتر ردنک لباس پوشیده است و به خاطر حرفهایی که تیلور به او زده بود، به خودش آمده است. او قبول میکند زک را به عنوان شاگرد قبول کند.
زک تعلیم میبیند و قرار میشود با سم، یک دوست، مبارزه کند. الینور نسبت به خشونت در رینگ هشدار میدهد و نمیخواهد زک در مسابقه شرکت کند. تیلور در یک فرصت الینور را فریب میدهد و دست او را با دستبند به چرخ اتومبیلی میبندد تا او فرصت مداخله پیدا نکند. زک نگران از حضور جمعیت وارد رینگ میشود و سم که نسبت به پذیرش زک حسادت میکند، ناعادلانه بازی میکند. الینور متوجه حضور رتبوی و دانکن در میان جمعیت میشود و خودش را خلاص میکند و سعی میکند به تیلور هشدار بدهد. اما بهموقع به تیلور نمیرسد. زک بر ترسش غلبه میکند و سم را از رینگ بیرون میاندازد و برنده مبارزه میشود. دانکن به تیلور نزدیک میشود و با دیلم به او حمله میکند و تیلور براثر ضربه بیهوش میشود.
در بیمارستان زک و الینور منتظر ترخیص تیلور هستند و سه نفری سوار بر اتومبیل راهی فلوریدا میشوند.