نويسندگان و منتقدان ماهنامه سينمايي فيلمنگار كه به صورت تخصصي درباره فيلمنامههاي فيلمهاي به نمايش درآمده در جشنواره فيلم فجر پرسشنامه نظرخواهي را پر كردند، به اتفاق آرا فيلمنامه شنای پروانه نوشته محمد کارت، حسین دوماری، پدرام امیری را با 8 رأي به عنوان فيلمنامه نخست برگزيده و فيلمنامه خورشید نوشته مجید مجیدی و نیما جاویدی را نيز با 4 رأي در رتبه دوم انتخاب کردند. اين انتخاب بر مبناي سؤالهای تخصصي در حوزه قابليتهاي فيلمنامه منتخب بود و در بخش «فيلمنامه محبوب» نيز كه منتقدان به صورت حسي برگزيدند، فيلمنامه ابر بارانش گرفته نوشته مجید برزگر و آرمان خوانساریان با 3 رأی به عنوان فيلمنامه نخست انتخاب شد. جزئيات اين انتخابها را در ادامه ميخوانيد.
الف: بهترين ايده
ب: بهترين پيرنگ
ج: بهترین داستان
د: بهترين حادثه محرك
ه: بهترين نقطه اوج
و: بهترين گرهگشايي و پايانبندي
ز: بهترين شخصيتپردازي
ح: بهترين گفتوگونویسی
بهترين فيلمنامه (براساس معيارهاي فوق و معیارهای دیگری که خود در نظر دارید.)
فيلمنامه محبوب (اگر فيلمنامهاي را صرف نظر از معيارهاي بالا، به دلايل شخصی، عاطفي، ذوقي و... ميپسنديد.)
جدا از نظرخواهي فوق بهترين سكانس و بهترين شخصيتي را كه از فيلمهاي جشنواره به ياد داريد، با توضيحي كوتاه (حداکثر150 كلمه) معرفي كنيد.
ارغوان اشتری
الف. خورشید
ب. شنای پروانه
ج. خورشید
د. شنای پروانه
ه. شنای پروانه
و. شنای پروانه
ز. شنای پروانه
ح. شنای پروانه
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه، خورشید
فيلمنامه محبوب
آتابای، ابر بارانش گرفته
بهترین سکانس
آخرین سکانس پسرک درون راه فاضلاب در خورشید
بهترین شخصیت¬پردازی
شخصیت جواد عزتی در شنای پروانه
امیررضا تجویدی
الف. پوست، قصیده گاو سفید، تومان
ب. شنای پروانه، پوست، قصیده گاو سفید
ج. شنای پروانه، پوست، آتابای
د. قصیده گاو سفید، پوست، درخت گردو
ه. شنای پروانه، پوست، خورشید
و. شنای پروانه، آتابای، خورشید
ز. آتابای، پوست، قصیده گاو سفید
ح. آتابای، قصیده گاو سفید، تومان
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه، پوست، قصیده گاو سفید، آتابای، خورشید
فيلمنامه محبوب
سینما شهر قصه، ابر بارانش گرفته
بهترین سکانس
سکانس گرفتن بچهها زیر منبع آب از سوی قادر (پیمان معادی) در درخت گردو
سکانس حضور آراز در قبرستان برای مدفون کردن طلسم و مواجههاش با وسوسه اجنه در پوست
سکانس خلوت دو نفره کاظم (هادی حجازیفر) و یحیی (جواد عزتی) و آشکار شدن رازی قدیمی در آتابای
سکانس گرهگشایی پایانی و آگاهی حجت (جواد عزتی) از بازی خوردنش در شنای پروانه
سکانس مکالمه پنهانی یونس و داوود (میرسعید مولویان) در ساحل در تومان
بهترین شخصیت¬پردازی
شخصیت کاظم (هادی حجازیفر) در آتابای
شخصیتهای سارا (نازنین احمدی) و آریا (ارشیا نیکبین) و تعاملشان با یکدیگر در ابر بارانش گرفته
شخصیتهای مینا (مریم مقدم) و رضا (علیرضا ثانیفر) و روابط پیچیدهشان با یکدیگر در قصیده گاو سفید
کشمکشهای درونی حجت (جواد عزتی) در شنای پروانه
شخصیتپردازی اجنه و شیوه بازی کردنشان با ذهن آراز در پوست
شخصیتپردازی داوود در تومان
حسین جوانی
الف. پوست، دشمنان، قصیده گاو سفید
ب. شنای پروانه، تومان، آتابای
ج. تومان، شنای پروانه، آتابای
د. شنای پروانه
ه. شنای پروانه، تومان، پوست
و. شنای پروانه، تومان
ز. تومان، آتابای، دشمنان
ح. تومان، آتابای
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه
فيلمنامه محبوب
تومان
بهترین سکانس
سکانس «پاز نکن» در تومان. از بین رفتن مرز باریکی که میان بازی، زندگی و قمار بر سر هر دو آنها وجود دارد. خلاصهای از آنچه در تمامی فیلم میبینیم، بدون توضیح اضافه. فیلمنامهنویسان آنقدر جسارت به خرج دادهاند که چنین صحنه پیچیده و عمیقی را از طریق کَلکَل و دعوای چند مرد به تصویر بکشند، آن هم وقتی تمامی کسانی که فیلم را میبینند، از نتیجه بازیای که در حال انجام شدن است، مطلعاند.
بهترین شخصیت¬پردازی
داوودِ تومان. شکلگیری یک فاوست مدرن، آن هم درست وقتی انتظار نداریم چنین شخصیتی در حال شکل گرفتن باشد.
بهمن شیرمحمد
الف. مغز استخوان، سینما شهر قصه، تومان
ب. شنای پروانه، خورشید
ج. شنای پروانه، خورشید
د. شنای پروانه، مغز استخوان، قصیده گاو سفید
ه. شنای پروانه، قصیده گاو سفید، آبادان یازده۶۰
و. شنای پروانه، ابر بارانش گرفته، خورشید
ز. شنای پروانه، قصیده گاو سفید
ح. شنای پروانه، خون شد
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه
فيلمنامه محبوب
ابر بارانش گرفته
بهترین سکانس
سکانس آغازین شنای پروانه و خون شد و سکانس پایانی ابر بارانش گرفته
بهترین شخصیت¬پردازی
شخصیت سارا در فیلم ابر بارانش گرفته و شخصیت «خود سینما» در فیلم سینما شهر قصه
توضیح: فیلمهای عامهپسند، روز بلوا، آتابای، دشمنان، پدران و تعارض را ندیدهام.
شاهپور عظيمي
الف. مغز استخوان، من ميترسم، قصيده گاو سفيد
ب. آتاباي، مغز استخوان
ج. خون شد
د. شناي پروانه
ه. ...
و. من ميترسم
ز. آتاباي
ح. خون شد
بهترين فيلمنامه
خون شد
فيلمنامه محبوب
خون شد، من ميترسم
بهترین سکانس
زنداني كردن آن چند نفر در شناي پروانه از طرف جواد عزتي
بهترین شخصیت¬پردازی
جواد عزتي در آتاباي
فاطمه فریدن
الف. مغز استخوان، پوست، تومان
ب. آتابای، شنای پروانه، خورشید
ج. آتابای، پوست، شنای پروانه
د. شنای پروانه، خورشید، تومان
ه. شنای پروانه، آتابای، خورشید
و. خورشید، شنای پروانه، پوست
ز. آتابای، شنای پروانه، تومان
ح. آتابای، تومان، شنای پروانه
بهترين فيلمنامه
آتابای
فيلمنامه محبوب
پوست
بهترین سکانس
در فیلم خورشید سکانسی وجود دارد که دانشآموزان در مواجهه با نماینده طلبکاران که داخل مدرسه توقف کرده، پس از شنیدن دستور مدیر (امانی) از در و دیوارها بالا میروند و به کلاسهای درس پناه میبرند. این واکنش امانی نسبت به اتفاقات رخداده زمانی معنا مییابد که او همواره مانع از چنین رفتارهایی میشد و همه را به سکوت و آرامش دعوت میکرد. اما عکسالعمل عجیب و خشم نامعقول او در این سکانس، نشان میدهد قصد دارد بچههای مدرسه را هر چه بیشتر در جهت احقاقِ حقوق واقعیشان برای بازپس گرفتن مدرسه ترغیب کند.
بهترین شخصیتپردازی
فیلم شنای پروانه به علت ایجاد گرههای دراماتیک فراوان در نحوه ساخت شخصیتها و کاربرد مناسب نمادهای مختلف و تأثیر آن در عملکرد و کنش کاراکترها طی شکلگیری داستان
سیدآریا قریشی
تلاش بر این بوده که انتخابها بر اساس کیفیت فیلمنامهایِ آثار باشد و کیفیت اجرایی تأثیری در انتخابها نداشته باشد. به عنوان مثال نقطه اوج فیلم خون شد (مسعود کیمیایی) در اجرا، به اندازهای که قابلیتش را داشت، تأثیرگذار از کار درنیامده، اما در نقطه مناسبی از فیلمنامه قرار گرفته است.
الف. پوست، قصیده گاو سفید، تعارض
ب. شنای پروانه، پوست
ج. شنای پروانه، پوست، آتابای
د. قصیده گاو سفید، پوست، روز بلوا
ه. قصیده گاو سفید، خون شد، خورشید
و. شنای پروانه، خون شد، آتابای
ز. شنای پروانه، آتابای، تومان
ح. شنای پروانه، تومان، آتابای
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه
فیلمنامه محبوب
...
بهترین سکانس
جایی از فیلم شنای پروانه، شخصیت اصلی (حجت) گروهی از آدمفروشهای محله را اسیر کرده تا بفهمد چه کسی او را فروخته است. همسر حجت با اطلاع از ماجرا به سراغ او آمده و حجت را تهدید میکند که اگر آنها را آزاد نکند، زندگی زناشوییشان به پایان میرسد. حجت بهاجبار آدمفروشها را آزاد میکند، اما بعد از دور شدن همسرش به سراغ تکتک آن افراد میرود و مجدداً همه را اسیر میکند. این صحنه، نقطه عطفی در شناخت ما از شخصیت است. در اینجا مطمئن میشویم انگیزه حرکت او چیزی بیش از خشم و احساسات ناگهانی است. حجت تمام داشتههایش را به خطر میاندازد تا به ته خط برسد. این یک دوراهی واقعی است و قاطعیت حجت در انتخاب، پایههای تبدیل او به یک قهرمان را بنا میکند.
بهترین شخصیت
حجت، شخصیت اصلیِ شنای پروانه، بهسادگی میتوانست یکی از شخصیتهای بارها تکرارشده درامهای اجتماعی سینمای ایران باشد. از آن دست شخصیتهایی که باران بدبختیها بر سرش باریدن میگیرد و چیزی بیش از یک تکه گوشت قربانی نیست. اما فیلمنامهنویسان شنای پروانه هوشمندانه او را به قهرمانی تبدیل میکنند که از دل چرک و خون سر برمیآورد و درنهایت تصمیمی قاطع میگیرد که شاید چندان متعارف نباشد، اما با توجه به شناختی که از شخصیت در طول فیلمنامه پیدا کردهایم، باورپذیر و حتی اخلاقی به نظر میرسد.
همچنین میتوان به شخصیتهای زیر به عنوان تعدادی از کاراکترهای کموبیش جذاب جشنواره سیوهشتم فجر اشاره کرد. رضا (با بازی علیرضا ثانیفر) در قصیده گاو سفید، فهیمه (فاطمه معتمدآریا) در عامهپسند، دو شخصیت اصلی با بازی میرسعید مولویان و مجتبی پیرزاده در تومان، کاظم آتابای (هادی حجازیفر) در آتابای، قادر (پیمان معادی) در درخت گردو (محمدحسین مهدویان)، فضلی (سعید آقاخانی) در خون شد و...
محمدرضا مقدسیان
الف. پوست، قصیده گاو سفید
ب. شنای پروانه، قصیده گاو سفید
ج. شنای پروانه، قصیده گاو سفید، لباس شخصی
د. قصیده گاو سفید، درخت گردو، لباس شخصی
ه. شنای پروانه، قصیده گاو سفید، درخت گردو
و. لباس شخصی، قصیده گاو سفید، شنای پروانه
ز. لباس شخصی، تومان، آتابای
ح. لباس شخصی، شنای پروانه، آتابای
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه
فيلمنامه محبوب
آتابای
بهترین سکانس
سکانس شستن بچهها زیر آب از سوی پیمان معادی در فیلم درخت گردو، سکانس درگیری در پاکستان در فیلم روز صفر، سکانس بسیار پرتحرک و پیچیده شرطبندی گروهی اصلی در فیلم تومان، سکانس مراسم ختم در مسجد در فیلم آتابای
بهترین شخصیت¬پردازی
شخصیت اول فیلم لباس شخصی (مأمور تازهکاری که بعدتر محور داستان میشود.)
محمدرضا نعمتی
الف. خورشید، قصیده گاو سفید، مغز استخوان
ب. شنای پروانه، خورشید، روز بلوا
ج. شنای پروانه، آبادان یازده۶۰، پوست
د. شنای پروانه، روز بلوا، خروج
ه. شنای پروانه، خورشید، تومان
و. تومان، عامهپسند، سینما شهر قصه
ز. تومان، شنای پروانه، ابر بارانش گرفته
ح. شنای پروانه، خورشید، دوزیست
بهترين فيلمنامه
شنای پروانه، خورشید، روز بلوا
فيلمنامه محبوب
آبادان یازده۶۰، شنای پروانه، خورشید
بهترین سکانس
در فیلم روز بلوا، وقتی روحانی (بابک حمیدیان) برای یافتن برادر کوچکش به کارخانه¬ای متروک می¬رود، بهناگاه گله¬ای شتر از کنار او عبور می¬کنند. در بدو امر به نظر می¬رسد وارد فضایی سورئال شده باشیم، اما کمی بعدتر دلیل حضور غریب این حیوانات را در آن مکان می¬فهمیم. هر چند که کلیت این سکانس را می¬توان به نوعی زیر سؤال برد، اما گاهی در سینما باید ناباوری ناشی از حساب و کتاب را به سویی نهاد و در آن و لحظه غرق شد؛ مانند صحنه سوءقصد هواپیمای سمپاش در شمال از شمال غربی.
بهترین شخصیت¬پردازی
شخصیت میلاد با بازی هوتن شکیبا در عامه¬پسند. میلاد در شهرستانی با مردم متعصب مانند وصله ناجوری است. اما او فارغ از آنچه پیرامونش میگذرد، پشت سرش میگویند و جلوی پایش قرار میدهند، سلوک خود را یافته است و آگاهانه می¬داند چه می¬خواهد. در روانشناسی یونگی چنین کاراکترهایی را پسر شیفته می¬نامند، که عموماً با زنانی مسن¬تر از خود جفت¬وجور می¬شوند. این زنان نیز به مادر کبیر مصطلح¬اند. یک رابطه نادرست و نافرجام که هر دو برای مدتی معلوم هر یک از آن به روش خود تغذیه می¬کنند؛ مرد با حیاتی انگلی و زن با سرویس¬ دادن¬ها و از خود مایه گذاشتن¬های فراوان برای نگه داشتن این پسرک¬های جذاب، اما فرّار.
امیررضا نوریپرتو
الف. شنای پروانه
ب. روز بلوا
ج. خورشید
د. مغز استخوان، شنای پروانه، روز بلوا
ه. روز بلوا، شنای پروانه
و. ...
ز. تومان
ح. 1. دیالوگهای ردوبدلشده میان دو کاراکتر سارا امینی (نازنین احمدی) و آریا (ارشیا نیکبین) در دو فصل طولانی همنشینی این دو شخصیت در فیلمنامه ابر بارانش گرفته
2. دیالوگهای ردوبدلشده میان دو کاراکتر کاظم آتابای (هادی حجازیفر) و یحیی (جواد عزتی) در خلوت مردانهشان، چه در شب و در دل طبیعت و چه فردا صبح کنار دریاچه ارومیه
بهترین فیلمنامه
روز بلوا، شنای پروانه، خورشید، مغز استخوان
فیلمنامه محبوب
...
بهترین سکانس
در ابتدای فصل زمستان در فیلمنامه تومان و درست در شب ازدواج عزیز (مجتبی پیرزاده)، او- پس از مدتها- سروکلهاش در خلوت داوود (میرسعید مولویان) پیدا میشود و ابتدا با هم درگیر میشوند و سپس با یکدیگر خلوت میکنند. هرچند که گفته نمیشود چرا پس از مرگ یونس (ایمان صیادبرهانی)، داوود از عزیز جدا افتاده است؛ آیا خود داوود دوری گزیده؟ اگر هم چنین است، چرا عزیز رفیق شفیق خود را به حال خود رها کرده است؟ به همین دلیل سکانس خلوت این دو پس از کتککاریشان- چه جایی که عزیز در پاسخ به پرسش داوود از خوشبخت بودن خود ابراز تردید میکند و با گلایه میگوید «دنبال یکی بودم که مراقبم باشه...» و چه در صحنه پرسه زیبای شبانهشان برای یافتن مزار یونس، آن هم پس از مصرف مواد مخدر- آن تأثیر دراماتیک خود را به شکلی کامل روی مخاطب نمیگذارد، چون هنوز نمیدانیم میان این دو رفیق/برادر دقیقاً چه اتفاقی افتاده که اکنون این دو- در این دو سکانس- به یک تعامل همراه با بلوغ در رابطهشان و حتی به گونهای دگردیسی در نوع نگاهشان به زندگی و آینده میرسند.
بهترین شخصیتپردازی
میان تمام ۳۱ فیلم نمایشدادهشده در جشنواره، شاید تنها تومان و آتابای باشند که کوشیدهاند اسکلت درام خود را بر پایه رابطهها و کنشهای میان کاراکترهای اصلیشان بنا کنند؛ هر چند که در همین دو اثر نیز این فرایند به شکلی صددرصدی کامل نشده و باید گفت هر دو اثر نتوانستهاند فرایند دگردیسی روحی و فکری و عاطفی قهرمانانشان را بر پایه شبکهای درست و پیچیده از رابطههای علی و معلولی میان شخصیتها و موقعیتها پیادهسازی و کامل کنند.