فیلمنامهنویس و کارگردان: کریستوفر نولان، تهیهکننده: اما توماس، تدوین: جنیفر لیم، مدیر فیلمبرداری: هویته ون هویتا، موسیقی: لودویگ گورانسان، بازیگران: جان دیوید واشنگتن، رابرت پتینسون، الیزابت دیبیک، دیمپل کاپادیا، ژانر: حادثهای/ علمی- تخیلی، محصول 2020 آمریکا و انگلستان، 150 دقیقه، بودجه: 200 میلیون دلار، درآمد فروش: 361.4 میلیون دلار، پخش از وارنر بروس پیکچرز
خلاصه داستان: مأمور سیآیاِی بعد از اثبات وفاداری در عملیاتی در اپرای کیف از طرف سازمان مخفی موسوم به عقیده استخدام میشود تا به یک پروژه سری بپردازد. مأمور به یک آزمایشگاه فرستاده میشود و خانم دانشمند به او گلوله و ابزارهایی را نشان میدهد که با آنتروپی معکوس عمل میکنند و بازگشت به عقب دارند. اینطور که پیداست، این مجموعه ابزارها از آینده آمدهاند و بقایای جنگی بزرگ هستند که باعث نابودی مردمان کره زمین شده است.
مأمور با ردیابی گلولهها و با کمک نیل به دلال اسلحه پریا سینگ در بمبئی میرسد. او متوجه میشود پریا یکی از اعضای گروه عقیده است و گلولهها را فردی به نام آندری ساتور، که از یکی از شهرهای کوچک و خودمختار شوروی سابق است، معکوس کرده است.
مأمور ترتیبی میدهد که در لندن با کیت، همسر ساتور که یک ارزیاب آثار هنری است، دیدار کند. کیت به اشتباه یک نقاشی جعلی را به ساتور فروخته است و او نیز از این اشتباه به عنوان تهدیدی علیه کیت استفاده میکند تا پسرش را از او دور نگه دارد و اجازه طلاق نیز به کیت نمیدهد. مأمور و نیل برنامهای میچینند تا نقاشی را که در تأسیسات فری پورت فرودگاه اسلو نگهداری میشود، بدزدند. در آنجا آنها با دو مرد نقابدار درگیر میشوند و در گردانی را پیدا میکنند. پریا توضیح میدهد که در گردان میتواند آنتروپی اشیا و افراد را معکوس کند و مردان نقابدار هر دو یک نفر بودهاند.
کیت طبق قراری که با مأمور گذاشته بود، او را در ساحل آمالفی به ساتور معرفی میکند، اما کمی بعد متوجه میشود نقاشی در دست ساتور است. آن سه نفر به قایقسواری میروند و کیت تلاش میکند ساتور را بکشد، اما مأمور او را نجات میدهد. مأمور به ساتور قول میدهد محموله حاوی پلوتونیوم-241 را برای او بدزدد. در تالین مأمور و نیل به کمین کاروان حاوی محموله مینشینند، عملیات با موفقیت انجام میشود و متوجه میشوند جعبه دزدیدهشده حاوی قطعهای است که در اپرای کیف گم شده بود. در همان زمان ساتور و افرادش که معکوس شدهاند، به کمین آنها نشستهاند و درگیری میشود و مأمور قطعه گمشده را به ساتور نمیدهد. درنهایت کیت گلوله میخورد و قطعه نیز به دست ساتور میافتد.
مأمور و نیل و افرادش کیت را داخل در گردان میگذارند که زمان را معکوس کنند تا برای درمان او زمان بخرند. مأمور نیز وارد دنیای معکوس میشود تا هنگام دزدی محموله به کمین ساتور بنشیند و قطعه را از او پس بگیرد، اما باز هم اوضاع به نفع ساتور پیش میرود و ماشین او تصادف میکند و آتش میگیرد و به دلیل معکوس بودن ماشین یخ میزند. مأمور به دست افراد عقیده نجات پیدا میکند و متوجه میشود نیل نیز از اعضای عقیده است.
مأمور و نیل به فری پورت اسلو میروند تا با استفاده از در گردان آنجا به زمان خودشان برگردند. درحالیکه ماسک به صورت دارند، وارد میشوند و با گذشته خودشان درگیر میشوند و وارد در گردان میشوند. پریا توضیح میدهد که آن قطعه بخشی از الگوریتم ساتور است که میتواند آنتروپی معکوس را تبدیل به یک فاجعه کند.
کیت آشکار میکند که ساتور سرطان پانکراس پیشرفته دارد و بهزودی خواهد مرد و متوجه میشوند که ماشه الگوریتم روی ساعت او کار گذاشته شده است و با مرگ ساتور الگوریتم فعال میشود. او معتقد است دنیا نیز باید با او بمیرد. کیت معتقد است ساتور در همان روزی که آخرین تعطیلات رویایی را داشتند، خودش را خواهد کشت. بنابراین تصمیم میگیرند کیت با معکوس کردن زمان نزد ساتور برود تا زمان مرگ او را به تعویق بیندازد تا گروه عقیده بتوانند الگوریتم را از کار بیندازند.
عقیده رد الگوریتم را در استالسک-12 محل تولد ساتور در شمال سیبری میگیرند. گروه عقیده به دو دسته آبی و قرمز تقسیم میشوند و گروه قرمز در راستای زمان حال پیش میرود و گروه آبی در زمان معکوس. از کیت خواسته شده تا علامت را ندیده است، ساتور را نکشد. اما کیت مجبور میشود ساتور را بکشد و زمان کمی برای مأمور و نیل باقی میماند تا الگوریتم را از کار بیندازند و درنهایت موفق میشوند.
آنها الگوریتم را از دستگاه اصلی جدا میکنند و تصمیم میگیرند آن را در محلهایی مجزا مخفی کنند. کمی بعد پریا که در لندن به کمین کیت نشسته تا او را بکشد، از سوی مأمور غافلگیر میشود و مأمور او را میکشد و معلوم میشود مأمور خود مغز متفکر عقیده در آینده بوده است.