مرثیه هیلی بیلی (Hillbilly Elegy)

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 414

فیلمنامه‌نویس: ونسا تیلور، بر اساس کتابی از جی. دی ونس، کارگردان: ران‌ هاوارد، تهیه‌کننده: برایان گرزر، تدوین: جیمز دی. ویلاکس، مدیر فیلم‌برداری: ماریس آلبررتی، موسیقی: هانس زیمر، بازیگران: امی آدامز، گلن کلوز، گابریل باسو، ‌هالی بنت، ژانر: درام، محصول 2020 آمریکا، 115 دقیقه، بودجه: 45 میلیون دلار، درآمد فروش: 38.852 دلار، پخش از نت‌فلیکس

خلاصه داستان: 1997. جی دی نوجوانی است که همراه مادرش، بیو، که از نظر روحی و روانی ثبات ندارد، زندگی می‌کند. آن دو در راه برگشت به اوهایو از خانه والدین بیو هستند که بیو در ماشین به جی دی می‌گوید قرار است به خانه دوست او نقل مکان کنند. بیو همان‌طوری که دوست دارد، رانندگی می‌کند تا این‌که ماشینش خراب می‌شود و جی دی را می‌زند. جی دی از ماشین فرار می‌کند و به خانه می‌رود و با پلیس تماس می‌گیرد و پلیس بیو را دستگیر می‌کند.

پدربزرگ و مادربزرگ برای تحویل گرفتن جی دی می‌آیند و او نیز درباره کتک خوردنش از بیو به پلیس دروغ می‌گوید و او آزاد می‌شود. پدربزرگ می‌میرد. بیو به عنوان پرستار کار می‌کند، اما او دارو می‌دزدد و شروع به مصرف مواد می‌کند. او اخراج می‌شود و کمی بعد به خاطر مرگ پدرش دچار حمله شده و بستری می‌شود.  

جی دی و مادرش به خانه کن، همسر جدید و رئیس بیو نقل مکان می‌کنند. بیو مواد را کنار نمی‌گذارد. مادربزرگ که همیشه سعی در محافظت از بیو و جی دی داشته است، مریض شده و در بیمارستان بستری می‌شود. او با خودش فکر می‌کند اگر بمیرد، چه کسی مراقب جی دی خواهد بود، بنابراین از بیمارستان بیرون می‌زند و به خانه بیو می‌رود و جی دی را از او می‌گیرد و به خانه خودش می‌برد. جی دی کم‌کم رفتار درست را یاد می‌گیرد و در مدرسه نیز بهتر عمل می‌کند.

جی دی که به لطف مادربزرگ از زندگی نابه‌سامان مادرش دور شده است، بعد از دبیرستان به ارتش ملحق می‌شود. مادربزرگ فوت می‌کند.

2011. جی دی با دختری به نام یوشا آشنا شده است و سخت کار می‌کند و قرار است یک مصاحبه کاری مهم داشته باشد. خواهرش لیندسی با او تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که مادرش به خاطر اوردوز با هرویین در بیمارستان است. لیندزی به خاطر مشغله کاری و سه فرزندی که دارد، نمی‌تواند به اوضاع مادرش رسیدگی کند و از جی دی درخواست می‌کند، درحالی‌که او نیز باید به‌زودی برای مصاحبه کاری برود.

جی دی مادرش را از بیمارستان مرخص می‌کند و او را به خانه دوست‌پسرش می‌برد، اما او وسایل بیو را از خانه بیرون می‌اندازد و می‌گوید حاضر نیست دیگر او را ببیند. جی دی به توصیه خواهرش بیو را به یک متل می‌برد و برای خریدن شام بیرون می‌رود و وقتی برمی‌گردد مادرش را در حالی پیدا می‌کند که می‌خواهد مواد مصرف کند. او مواد را از بیو می‌گیرد و او را به تختش می‌برد و در کنار او می‌ماند.

جی دی که زمان زیادی ندارد، به راه می‌افتد تا به خانه برسد و بتواند روز بعد در مصاحبه کاری پیش رو شرکت کند.

 

مرجع مقاله