خون شد

  • نویسنده : مسعود کیمیایی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 350

فیلمنامه‌نویس و کارگردان: مسعود کیمیایی

مدیر فیلم‌برداری: علیرضا زرین‌دست

تدوین: هایده صفی‌یاری، سارا آهنی

موسیقی: ستار اورکی

طراح صحنه و لباس: سعید آهنگرانی

تهیه‌کننده: جواد نوروزبیگی

بازیگران: سعید آقاخانی، سیامک صفری، نسرین مقانلو، اکبر معززی، لیلا زارع، سیامک انصاری، هومن برق‌نورد، مریم عباس‌زاده و شاپور کلهر

سال ساخت: 1398

سال پخش: 1400

 

خلاصه داستان: فضلی (سعید آقاخانی) پس از گذشت چند سال به خانه پدری بازمی‌گردد و متوجه می‌شود اثری از برادرش مرتضی (سیامک صفری) و دو خواهرش فاطی (لیلا زارع) و شراره (مریم عباس‌زاده) در خانه نیست. هم‌چنین افرادی غریبه درون خانه هستند و از زبان نامادری‌اش خانم‌جان (نسرین مقانلو) می‌شنود که وضع مالی پدرش آقاخان (اکبر معززی) به‌شدت بد است و سند خانه را به شخصی به نام گلاب (شاپور کلهر) سپرده تا با ساختن آپارتمانی چند واحد را در اختیار آن‌ها قرار دهد؛ غافل از این‌که او در حال بالا کشیدن خانه است.

خانم‌جان به فضلی توضیح می‌دهد در این روزهای نبودن او، الهیار (هومن برق‌نورد) پای قول و قرارش بوده و سهم خانه را هر هفته به آن‌ها پرداخت کرده و همین موضوع از نابودی کامل آن‌ها جلوگیری کرده است. هم‌چنین برادرش مرتضی که توان زندگی در میان افراد جامعه را نداشته، به یک آسایشگاه روانی کوچ کرده و در میان آنان زندگی می‌کند و از خواهرانش نیز پس از ازدواج خبری ندارد.

فضلی پس از شنیدن این خبرها تصمیم می‌گیرد خانواده را مجدداً گرد هم آورد و سند خانه را نیز به دست بیاورد. برای شروع به آسایشگاه روانی می‌رود و برادرش را بیرون می‌آورد تا با همراهی او مأموریتش را به سرانجام برساند. با بیرون ‌کردن غریبه‌ها، خانه را از وجود آن‌ها خالی می‌کند و از طریق آدرسی که بر روی آخرین نامه‌های دریافتی از خواهرش فاطی موجود است، متوجه می‌شود او در یکی از شهرهای شمالی ساکن است. وقتی به آن آدرس می‌رود، خواهر درگیر اعتیادش را می‌یابد که زیر سلطه شوهری است که همسر دیگری دارد و از فاطی تنها برای تهیه مواد از یک نانوایی بهره می‌برد که نانوا هم به آزار و اذیت او می‌پردازد. فضلی پس از صحبت با فاطی شرایط فرار او را مهیا می‌کند و صبح روز بعد به سراغ انتقام از شوهر او و نانوا می‌رود. پس از بازگرداندن فاطی به خانه، دکتری (سیامک انصاری) را به بالین او می‌آورد تا به شیوه خودش خواهر را ترک دهد.

پس از آن به سراغ گلاب می‌رود که پسرش، صفدر، با شراره ازدواج کرده است و به واسطه همین آشنایی توانسته مقدمات دریافت سند را از آقاخان بگیرد. با شکنجه کردن گلاب متوجه می‌شود سند نزد وکیلی در یک دفتر املاک است.

در همین زمان است که فضلی از طریق مرتضی، شراره را نیز می‌یابد و با توضیح شراره متوجه می‌شود شوهرش را که درگیر فعالیت‌های کارگری شده بود، بازداشت و سربه‌نیست کرده‌اند و همان وکیل که در آن دفتر املاک مشغول است، از او خواسته به عنوان همسرش نزد او بماند. پس از شنیدن این توضیحات، شراره را که باردار است، به خانه نزد خانم‌جان می‌برد.

فضلی در مأموریت نهایی به همراه مرتضی به دفتر املاک می‌رود و پس از به دست ‌آوردن سند خانه، وکیل را به ضرب چاقو به قتل می‌رساند، ولی خودش قبل از سوار شدن در ماشین الهیار چاقو می‌خورد. الهیار آن دو را به خانه می‌رساند.

مرجع مقاله