فیلمنامهنویس: تریسی لیتس، بر اساس کتابی از ای. جی فین، کارگردان: جو رایت، تهیهکننده: اسکات رادین، تدوین: والریو بونلی، مدیر فیلم برداری: برونو دلبونل، موسیقی: دنی افمن، بازیگران: امی آدامز، گری اولدمن، آنتونی مکی، جولین مور، ژانر: جنایی/ درام/ معمایی، محصول 2021 آمریکا، 100 دقیقه، بودجه: 40 میلیون دلار، پخش از نتفلیکس
خلاصه داستان: آنا فاکس، روانشناس کودکان، بعد از جدایی از همسرش، ادوارد، بهتنهایی در آپارتمانی در منهتن زندگی میکند. دخترش، اولیویا، با پدرش زندگی میکند، اما او در خیالش هر روز با دختر و همسرش زندگی میکند. آنا افسردگی دارد و به همین دلیل دچار بیماری برزنهراسی شده است و نمیتواند از خانه بیرون برود و بیشتر اوقات در حال تماشای همسایهها از پشت پنجره طبقه دوم خانهاش است. او برای درمان داروهای متعددی مصرف میکند و علیرغم تداخل داروهایش با الکل، دست از نوشیدن نمیکشد.
یک روز عصر ایتن راسل، پسر همسایه که بهتازگی به خانه روبهرویی او نقل مکان کردهاند، به دیدن آنا میآید و هدیهای را که مادرش برای آنا فرستاده است، به او میدهد. او با آنا دوست میشود و میگوید که پدرش، الیسر راسل، مرد خشن و مستبدی است. شب جین راسل، مادر ایتن، به دیدن آنا میآید و آن دو ساعتها با هم وقت میگذرانند و جین یک نقاشی برای آنا میکشد و به او میدهد.
آنا بیخواب میشود و نیمهشب به پشت پنجره میرود و میبیند که جین به دست شخصی چاقو میخورد و کشته میشود. آنا با پلیس تماس میگیرد و دو کارآگاه پلیس به محل حادثه میآیند. آنها به آنا میگویند که همه افراد خانواده سالماند و احتمالاً او دچار توهم شده است. الیسر همراه زنی وارد خانه آنا میشود و او را متهم میکند و ادعا میکند که زنی که همراه اوست، جین راسل و همسرش است. آنا که متقاعد نشده است، شروع به جاسوسی از خانواده راسل و تحقیق درباره الیستر میکند.
دیوید، مستأجر آنا، در زیرزمین خانه او زندگی میکند و به آنا میگوید که نه چیزی دیده و نه چیزی شنیده و مادر ایتن را هم ندیده است. آنا متوجه میشود که دیوید در زندان بوده و حالا آزادی مشروط دارد و حضورش در این شهر نیز غیرقانونی است. او یک ایمیل ناشناس میگیرد که از او درحالیکه خواب است، عکس گرفته است. آنا وحشتزده با کارآگاهها تماس میگیرد و خانم کارآگاه میگوید که درباره او تحقیق کردهاند و میداند که همسر و دخترش در تصادف رانندگی درحالیکه آنا پشت فرمان بوده، کشته شدهاند و اینکه آنا به خاطر مصرف داروها دچار توهم است و حتی با خانواده مردهاش صحبت میکند. آنا درهم میشکند و با باور اینکه تمام چیزهایی که دیده، غیرواقعی بودهاند، از همه معذرتخواهی میکند.
آنا با تلفن همراهش فیلمی از خودش ضبط میکند تا بعد از خودکشی به دست وکیلش بیفتد. آنا در میان عکسهای گوشیاش عکسی از گربهاش میبیند که در لیوان کنار او بازتابی از چهره جین افتاده است. او موضوع را به دیوید میگوید و دیوید اعتراف میکند که چند شب پیش با این زن به نام کتی ملی آشنا شده است. کتی مادر بیولوژیکی ایتن است که به خاطر مزاحمتها و تلاش در اخاذی از خانواده راسل باعث شده بود آنها مجبور به نقل مکان شوند. دیوید حاضر نیست به آنا کمک کند. در این لحظه ایتن از راه میرسد و او را با چاقو میزند.
ایتن اعتراف میکند که این او بوده که کتی و همینطور منشی پدرش را کشته است و حالا قصد کشتن آنا را دارد و این او بوده که کل هفته با کلیدهایی که از خانه او دزدیده بود، به آنجا میآمده است. آنها درگیر میشوند و آنا به پشتبام فرار میکند. ایتن صورت آنا را بهشدت زخمی میکند و به او مسلط میشود و میخواهد او را از پشتبام به پایین پرت کند که آنا او را به قسمت شیشهای پشتبام هل میدهد و با شکستن شیشهها ایتن به پایین سقوط میکند.
آنا در بیمارستان بستری است که کارآگاه لیتل به او خبر میدهد که الیستر و همسرش به خاطر پنهان کردن کارهای ایتن دستگیر شدهاند. لیتل به آنا میگوید که ویدیوی خودکشی او را دیده است و تلفن را به آنا میدهد تا خودش آن ویدیو را پاک کند و از او معذرتخواهی میکند.
۹ ماه بعد آنا به خانهاش برمیگردد تا آخرین وسایلش را از آنجا بردارد و زندگی جدیدش را آغاز کند.