فیلمنامهنویس و کارگردان: کاظم ملایی
فیلمبردار: مجید گرجیان
تدوین: بابک قائم
موسیقی: مهدی پناهی
تهیهکننده: سینا سعیدیان
بازیگران: ویشکا آسایش (سوده)، حسن معجونی (پیمان)، مهراوه شریفینیا (افرا)، مهدی حسینینیا (روزبه)، بهنوش بختیاری (مهیندخت)، رضا بهبودی (سیروس-پدر سوده)، گوهر خیراندیش (خاله افسون)، محمدامین اسدی (ماتیار)
سال ساخت: 1398
سال پخش: 1400
خلاصه داستان: سوده شریفزادگان در شُرف ازدواج با روزبه است، درحالیکه پسر 11 سالهاش، ماتیار، چیزی از این موضوع نمیداند. به دلیل موریانه زدن خانه، سوده با شرکتی تماس میگیرد و نماینده آن شرکت جهت بررسی وضعیت به خانه او میآید. ضمن آنکه در این گیرودار روزبه از سوده درخواست دارد با ریکاوری کردن یک فلشمموری، فایلهایی را برای او بفرستد.
روز بعد که سوده در محل کارش- آزمایشگاه- حاضر است، مهیندخت در تماسی تلفنی به او اعلام میکند ماتیار هنوز از مدرسه برنگشته است. سوده بلافاصله به مدرسه میرود و از طریق یکی از همکلاسیهای پسرش متوجه میشود او زنگ آخر برای صرف ناهار به همان ساندویچی همیشگی رفته است. سوده از دوربین مداربسته آنجا متوجه میشود پسرش سوار یک تاکسی شده و رفته است. از آنجا که ماتیار روزهای چهارشنبه را با پدرش پیمان میگذراند، وقتی سوده به منزل میرسد، میبیند پیمان به دنبال ماتیار آمده است، ولی از ماجرای تأخیر مشکوک پسرشان چیزی به پیمان نمیگوید.
در همین زمان یک پیک موتوری یک فلشمموری برای سوده میآورد که پس از پخش فیلم درون آن، متوجه میشود ماتیار به دست آدمربایان ربوده شده و در قبال بازگرداندنش از او 10 بیتکوین میخواهند.
سوده پس از پیگیریهای متعدد پیمان، بهانهای میآورد و از او میخواهد تا قرار امروزش را کنسل کند. خودش هم طی تماس با پلیس، ماجرا را به اطلاع آنها میرساند، اما به دلیل وقتگیر بودن پروسه تشکیل پرونده و همینطور خواسته آدمربایان، از آنها ناامید میشود و تماس را قطع میکند و میکوشد وجه درخواستی آدمربایان را تأمین کند.
او به سراغ صاحبخانهاش میرود تا به دلیل مشکلات موریانهزدگی، پول ودیعه خانه را از او بگیرد، ولی از آنجایی که قرارداد اجاره با پدرش بسته شده بود، موفق نمیشود از این طریق پولی به دست بیاورد. از طریق دوستش افرا موفق میشود مقداری پول تهیه کند، ضمن آنکه افرا از او میخواهد این موضوع را با پیمان هم در میان بگذارد. اما سوده تصمیم میگیرد برای تأمین حدوداً 70 درصد باقیمانده پول، به سراغ پدر خودش برود که احتمال میدهد آدمربایان با توجه به ثروت او، این اقدام را انجام دادهاند.
پدر سوده، سیروس شریفزادگان، کارخانهدار سرشناس تولید قارچ در کشور است. ولی به دنبال مرگ پسرش سپهر که با خودخواهیاششاش همراه بود، سوده و مادرش او را ترک میکنند. سوده حتی نام خانوادگیاش را به نام همسر دوم مادرش، ابراهیمی تغییر داده است. سوده برای این مسئله، به کارخانه پدرش میرود، ولی علیرغم تمام تلاشهایی که انجام میدهد، موفق نمیشود پدرش را راضی کند. سوده نزد خالهاش، افسون (گوهر خیراندیش) که کارمند تلویزیون است، هم میرود، ولی با بهانههای واهی او چیزی عایدش نمیشود.
اینجاست که مجبور میشود مسئله را با پیمان در میان بگذارد. پیمان هم با فروش زیر قیمت خانهاش، وجه لازم برای خرید بیتکوین را به دست میآورد و آن را به شماره حساب آدمربایان حواله میکند که درنهایت موفق به آزادی ماتیار میشوند.
در انتها وقتی سوده مموری دوربین ماتیار را برای جستوجوی عکس مورد نظر نامزدش بازیابی میکند، متوجه فیلمهای دیگری میشود که پسرش با همراهی دوستانش گرفته تا این آدمربایی ساختگی را انجام دهند.