فیلمنامهنویس و کارگردان: اصغر فرهادی
مدیر فیلمبرداری: علی قاضی
تدوین: هایده صفییاری
طراح صحنه: مهدی موسوی
طراح لباس: نگار نعمتی
تهیهکنندگان: الکساندر مالهگی، اصغر فرهادی
بازیگران: امیر جدیدی، محسن تنابنده، فرشته صدرعرفایی، سحر گلدوست، سارینا فرهادی
سال ساخت 1400
خلاصه داستان: از قرار معلوم، فرخنده (سحر گلدوست)، معشوقه رحیم سلطانی (امیر جدیدی)، بهتازگی کیفی حاوی 17 سکه طلا را در خیابان یافته است. آنها قصد دارند با پول حاصل از فروش سکهها، نیمی از بدهی بهرام (محسن تنابنده)، باجناق سابقش، را پرداخت کنند و رضایت او را به دست بیاورند. همین انگیزه، باعث میشود رحیم بلافاصله پس از مرخصی از زندان به سراغ شوهرخواهرش، حسین، برود تا قرار ملاقاتی را با بهرام ترتیب دهد، بلکه بتواند رضایت او را بگیرد. اما با پایین آمدن نرخ طلا به دلیل نوسان بازار، رحیم برای فروش سکهها مردد میشود. بهرام نیز روز قرار به مغازهاش نمیآید و حین مکالمهاش با حسین، رضایت خود را موکول به گرفتن چند چک ضمانت میکند. بدیهی است که کسی زیر بار چنین ضمانتی برای رحیم نمیرود و از اینرو قضیه منتفی میشود. با این احوال، آن سکهها هم به کار نمیآیند و درنتیجه رحیم تصمیم میگیرد صاحب کیف را با چسباندن آگهی در اطراف محل یافته شدن کیف، پیدا کند و شماره تلفن زندان را نیز زیر آن درج میکند.
هنگامی که صاحب کیف با زندان تماس میگیرد، رحیم با گرفتن مشخصات دقیق کیف، صحتسنجی میکند و زن را برای دریافت کیف راهی خانه خواهرش میکند.
مسئولی در زندان پس از شنیدن مکالمه آنها، موضوع را به طاهری- مسئول فرهنگی زندان- اطلاع میدهد و گزارشی تلویزیونی از این فداکاری تهیه میشود. موفقیت رحیم در این گزارش از او یک قهرمان میسازد. رحیم 10 روز مرخصی تشویقی از زندان میگیرد و در یک مؤسسه خیریه به مدیریت خانم رادمهر (فرشته صدرعرفایی) مراسم گلریزانی برای او ترتیب میدهند و بهرام را نیز– در عین نارضایتی از این اتفاقات- راضی میکنند از شکایت خود صرفنظر کند. از طرف فرمانداری نیز وعده شغلی به رحیم داده میشود تا با حقوق آن الباقی بدهی را بپردازد.
رحیم به فرمانداری مراجعه میکند، اما به دنبال شایعاتی که در فضای مجازی پیرامون تخیلی بودن کیف پول منتشر شده، مسئول کارگزینی از رحیم میخواهد ابتدا خانم صاحب کیف را نزد او بیاورد. اما این زن مانند روحی آمده و رفته و هیچ نشانی و ردی از خود نگذاشته است. جستوجوهای بسیار رحیم برای یافتن آن شخص بینتیجه میماند و از سر ناچاری فرخنده را به عنوان زن مذکور معرفی میکند، اما دستشان رو میشود. وقتی سراغ بهرام میرود تا منشأ شایعات را بیابد، کارشان به درگیری میکشد و دختر بهرام فیلمی از این ماجرا میگیرد و برای رادمهر و نادعلی میفرستد. مسئولان ناراضی خیریه جلسهای میگذارند و با کنار هم قرار دادن ادعاهای رحیم، او را شایسته دریافت پول نمیدانند و قصد دارند آن را به فرد مستحق دیگری بدهند. رحیم پس از کشوقوس فراوان از دریافت پول کنار میکشد، مشروط بر اینکه آبرویش حفظ شود و فیلم درگیری پخش نشود. فرخنده نیز با رادمهر صحبت میکند تا او را متقاعد کند که رحیم آگاهانه به نفع فرد دیگری از حق خود کنار کشیده است. با پخش فیلم درگیری و همینطور انصراف رحیم، طاهری تصمیم میگیرد با تهیه فیلمی از سیاوش، فرزند دارای لکنتزبان رحیم، و مظلوم نشان دادن آنها توجه دیگران را مجدداً جلب کند و هم مسئولان زندان تبرئه شوند و هم شاید رحیم به نوایی برسد. رحیم میپذیرد، اما بلافاصله از این حرکت منزجر، و علیرغم تهدیدهای طاهری با او درگیر میشود و فیلم را از گوشی او پاک میکند.
روز بعد رحیم به زندان بازمیگردد.