عصر طلایی نوين تلويزيون، دوراني است كه طي آن با بيعتمادي چشمگير پديدآمده نسبت به انگارههاي مفهومي و هستيشناختي دورههاي پيشين و محافظهكاري نهادينهشده در دل تعريف اين انگارههاي ارزشمدار، پاي مقولاتی مفهومي و ساختاري به جهان فيلمنامهنويسي براي تلويزيون باز شد كه با دوران سنتي و سرشار از تابوي پيشين، فاصله چشمگيري داشت. اين فاصلهگيري از مباني مفهومي و ساختاري دوران پيش از عصر طلایی حاضر، بيش از هر چيز نتيجه نزديك شدن ذهنيت سازندگان آثار تلويزيوني به مبادي معنايي جهان مدرن است؛ جهاني كه درست برخلاف دوران پيشامدرن، بر مبناي بياعتمادي به گزارهها و خوانشهاي سنتي از گزارههاي عرفی بنيان گذاشته شده و در آن ديگر هيچ خوانش مرجحي از این دست مفاهيم وجود ندارد، بلكه تنها طي فرايندي از شهود در كنار ضدقهرماناني عاصي است كه ميتوان به معنا دست يافت.
اما گاه اين تحول معنايي جهان درام در عصر طلایی نوين تلويزيون تنها به بازي با انگارههاي ثابت جهان پيشامدرن بسنده نميكند و در عوض، تعاريف غالب ژانري از قطبهاي داستاني، كشمكش، سير تحول شخصيت و... را نيز به چالش ميكشند. یکی از مهمترین سریالهای عصر طلایی نوین تلویزیون از این منظر، جانشینی محصول شبکه اچ.بی.او ساخته جسی آرمسترانگ است. مهمترین دستاورد فیلمنامه این مجموعه تلویزیونی بسیار مهم شبکه اچ.بی.او، تبدیل شدن به یک بازنمایی و مرثی...