فیلمنامهنویس و کارگردان: علیرضا صمدی
مدیر فیلمبرداری: امین جعفری
تدوین: هایده صفییاری
طراح صحنه: رضا مهدیزاده
طراح لباس: آلما گشتاسب
موسیقی: بامداد افشار
عکاس: نوشین جعفری
تهیهکننده: مجید رضابالا
بازیگران: بهرام افشاری، مهتاب کرامتی، مجید صالحی، پیام احمدینیا، فرزانه سهیلی، لیندا کیانی، محمد نادری، امید روحانی، حمیدرضا نعیمی، آتش تقیپور
سال ساخت: 1399
سال پخش: 1400
خلاصه داستان: زنی باردار که در حال صحنهسازی یک تصادف است، در آخرین لحظه از کردهاش پشیمان میشود و دستش را به عنوان محافظ روی شکم خود قرار میدهد. به موازات آن با فردی به نام اسد (بهرام افشاری) آشنا میشویم که بهتازگی از زندان آزاد شده است و همسرش به دلیل زندانی شدن از او طلاق گرفته و دخترشان را نیز با خود برده است. او پس از آزادی در پی دخترش است و شبها نیز به شغل بادیگاردی افراد معروف در یک آژانس مشغول به کار است. پس از حادثه ابتدایی، اسد همراه با سبزواری (مجید صالحی) و مستر (پیام احمدینیا) که مشخصاً روزها باند خلافی را میگردانند، به بیمارستان میروند تا زن حادثهدیده را مجبور به سقط جنین کنند و بتواند از شرکت بیمه دیهاش را بگیرند. مددکاری اجتماعی به نام لیلا جاویدی (مهتاب کرامتی) به ملاقات این سه نفر با زن مشکوک میشود.
در سمت دیگر ماجرا دختری به نام شیرین (لیندا کیانی) که از طریق سبزواری با اسد آشنا شده است، از مزاحمتهای گاه و بیگاه صاحبخانهاش نزد اسد گلایه میکند و انتظار دارد هر چه سریعتر با یکدیگر ازدواج کنند، ولی اسد این اتفاق را منوط به یافتن دخترش میداند.
پس از مرخص شدن زن باردار از بیمارستان، باند خلافکار برای گرفتن بدهی او به منزلش میروند، اما زن با گریهزاری از آنها مهلت میخواهد. پس از پایان مهلت تعیینشده، او جاویدی را در ملاقات با سه نفر همراه خود میآورد که مشخص است اطلاعاتشان را کاملاً بیرون کشیده است و همین موضوع باعث عقب نشستن باند میشود.
لیلا به عنوان مشتری آژانس، اسد را با بهانهای به حضور میطلبد و در مسیر نشان میدهد اطلاعات بیشتری از گروهشان دارد. اسد پس از برگرداندن او به منزل، از مستر و سبزواری میخواهد خانه او را تحتنظر بگیرند تا هویتش را به دست بیاورند، اما آنها با کشیدن مواد، متوجه خروجش از منزل نمیشوند. همین موضوع باعث میشود اسد آن دو نفر را جلوی دیگران تحقیر کند.
جاویدی مجدداً طی تماسی با آژانس، اسد را به عنوان محافظ خود درخواست میکند و با دادن اطلاعات بیشتری، سعی میکند او را قانع کند تا از خواستهاش برای سقط جنین زن باردار بگذرد. اسد در مسیر بازگشت به خانه و گذراندن وقت با دختربچهای بیپناه، تحت تأثیر ملاقاتش با جاویدی قرار میگیرد و نزد او بازمیگردد. اسد به این منظور آمادگی خود را اعلام میکند، مشروط به اینکه جاویدی داروندارش را به فرزندش بدهد. جاویدی نیز در دیدار با زن باردار با گفتن تصمیم اسد، دلیل شخصیاش برای اصرار روی این پرونده را برملا میکند.
در آن سوی داستان سبزواری که از رفتار اسد خشمگین شده است، در دیدار با شیرین، قصد دارد او را از زندگی اسد جدا کند، اما وقتی شیرین با گفتن ماجرای فراری دادن همسر اسد به واسطه سبزواری او را تهدید میکند، به هم میریزد و شیرین را به قتل میرساند.
اسد که متوجه این قضایا شده است، به دنبال انتقام از سبزواری میرود و پس از یافتن او، متوجه میشود باند جدیدی ایجاد کرده است که افرادش اجازه نمیدهند دست اسد به او برسد و درنهایت با صحنهسازی او را به قتل میرسانند.