فیلمنامهنویسان: ریچارد وارلو، توبی فینلی، کارگردان: هانس هرباتز، تام شنکلند، مدیر فیلمبرداری: سپه ون گریکن، سی بل، تدوین: هلن چپمن، مالکوم کرو، موسیقی: دومینیک شرر، بازیگران: طاهر رحیم، بیلی هاول، جنا کلمن، الی بامبر، ماتیلد وارنیه، تیم مک ایننرنی، تهیهکننده: استیون اسمالوود، ژانر: درام، جنایی، محصول آمریکا 2021
خلاصه داستان
درام جنایی- واقعی و پیچیده نتفلیکس افعی (The Serpent)، داستان قاتلی زنجیرهای، شارل سوبراج، را روایت میکند که در دهه ۱۹۷۰ حداقل دهها کولهگرد غربی را در «مسیر هیپیها» در جنوب شرقی آسیا به قتل رساند. این درام هشت قسمتی بیبیسی، ابتدا در ماه ژانویه در بریتانیا پخش شد، اما درنهایت اولین نمایش جهانی خود را در نتفلیکس آغاز کرد و در بخش بهترین مینیسریال و بازیگر نقش اول مرد در جوایز گلدن گلوب ۲۰۲۲ نامزد شد.
سوبراج با بازی طاهر رحیم در نقش شخصیت اصلی، شبکهای از کلاهبرداری را در سراسر جهان میچرخاند و قبل از اینکه درنهایت دستگیر شود، غریبهها و گهگاه همدستانی را که مایل هستند با او همکاری کنند، مانند همسرش ماری آندره لکلرک یا مونیک (جنا کلمن)، به دام خود میاندازد. این درام هشت قسمتی بین دورههای مختلف پرش زمانی دارد تا به مخاطب نشان دهد که چگونه سوبراج میتوانست افراد زیادی را مجذوب خود کند و اغلب آنها را متقاعد کند تا دستوراتش را انجام دهند. همین موضوع کار را برای دیپلمات هلندی هرمان نیپنبرگ (بیلی هاول) بسیار سخت کرده بود، اما او با کمک همسرش آنجلا (الی بامبر) درنهایت توانستند شارل را از آسیب رساندن به افراد بیشتری باز دارند.
قسمت ۱
در سال ۱۹۷۵، دیپلمات هلندی هرمان نیپنبرگ در رابطه با ناپدید شدن دو کولی که آخرین بار زنده در آپارتمان شارل سوبراج فروشنده جواهرات بانکوک دیده شده بودند، تحقیق میکند. تاریخ اصلی این قسمت ۲۷ نوامبر است و ما در کانیت هاوس در بانکوک هستیم. زنی که با نام مونیک او را میشناسیم، مشغول سرو کردن شیر گرمی برای مردی است که سوبراج در آن دارو ریخته و این مرد آشکارا دستوپا میزند، روی تخت بهخود میپیچد و التماس میکند که به خانهاش برود. سوبراج پس از این اتفاق پاسپورت و پول او را میدزدد و سپس با احتیاط عکس پاسپورت مرد را با عکس خود عوض میکند. مونیک و شارل با نام جدید آلن به هنگکنگ میروند و در آنجا با یک جوان هلندی مواجه میشوند که به جواهرات نگاه میکند. آنها خود را به عنوان دلال جواهرات معرفی میکنند و به او میگویند که میتوانند با قیمت کمتری یاقوت کبود را روی حلقه بسازند. این زوج درنهایت با مونیک و آلن در یک باشگاه ملاقات میکنند تا به حلقه نگاه کنند و تصمیم نهایی را بگیرند. آنها متقاعد میشوند که نهتنها حلقه را بخرند، بلکه با آنها در بانکوک بمانند.
قسمت ۲
این قسمت در اوایل سال ۱۹۷۶ آغاز میشود و هرمان و آنجلا به بررسی مرگ دورهگردهای هلندی خود ادامه میدهند، اما همچنین در سال ۱۹۷۵ به چند نقطه مختلف فلاشبک میزند تا اطلاعات بیشتری در مورد نحوه اولین ملاقات ماری-آندره و شارل و چگونگی آشنایی آنها نشان دهد. در این بین زن کانادایی دیگری که به همین راحتی در دام او افتاده بود، نشان داده میشود. علیرغم مشکلات موجود، هرمان نیپنبرگ متعهد شد که در مورد قتل این زوج هلندی که خطر بزرگی برای حرفه او هم به حساب میآید، تحقیق کند. مونیک در زندگی خود همه چیز را به خاطر عشق شارل سوبراج پشت سر میگذارد، اما پس از مدتی متوجه هزینه هولناک آن میشود. هرمان به طور اتفاقی در روزنامه انگلیسیزبان به اطلاعیهای برخورد میکند که زنی به نام کنت میشل آندره جوریون از سفارت بلژیک قرار است خود را به وکلای فروشنده جواهرات فرانسوی، آقای آلن شارتیر معرفی کند. هرمان به دنبال زن فرانسوی به اطراف زنگ میزند و درنهایت هویت او را از سفارت بریتانیا میگیرد. او به سراغ نادین (ماتیلده وارنیر) میرود و اذعان میکند که قصد کمک دارد.
قسمت ۳
ماجراجویی جوان فرانسوی، دومینیک رنلو (فابین فرنکل) را به خانه کانیت میآورد؛ جایی که او خود را در لانه شارل سوبراج گرفتار میبیند. هرمان نیپنبرگ درحالیکه به شهادت آن زن و مرد گوش میدهد، متوجه ابعاد جنایات شارل میشود. بازه زمانی در این قسمت شامل مارس ۱۹۷۶ و تحقیقات هرمان است. همچنین زمانی که شارل و دومینیک برای اولین بار همدیگر را ملاقات کردند، و دسامبر ۱۹۷۵ زمانی که دومینیک سعی میکند فرار کند، در این اپیزود نشان داده میشود. اتفاقاتی که در این بین میافتد، باعث میشود نادین و رمی (گریگوری ایزوارین) برای فرار دومینیک دست به کار شوند. آنها برای او یک بلیت هواپیما میخرند و به او کمک میکنند تا بفهمد چگونه عکس خودش را در پاسپورتش برگرداند و صفحهای را با ویزای معتبر قربانی دیگری به شکل جعلی بسازند تا دومینیک را به خانه بفرستد.
قسمت ۴
درحالیکه نادین به هرمان کمک میکند تا شواهد نهایی مورد نیاز برای پلیس را جمعآوری کند، شارل مسیر وحشتناکی از انهدامش را در نپال آغاز میکند. شارل و ماری در نپال با یک زوج غربی آشنا میشوند که دو یاقوت دارند. او به زوج میگوید که به آنها قیمت خواهد داد، سپس با تأسف به آنها اطلاع میدهد که سنگهای قیمتی درواقع بیشتر شیشه هستند و این دو فریب خوردهاند. پس از این اتفاق، شارل و ماری از آنها پذیرایی میکنند و روز بعد این زوج را همراه با آجی (آمش ادریورا) به گشتوگذار در کوه میبرند. در سفارت هلند، هرمان تمام روزنامههای انگلیسیزبان را از سپتامبر تا ژانویه بررسی میکند تا ببیند آیا میتواند جنایات بیشتری را پیدا کند که آلن پشت آن بوده است؟ او تمام داستانهای اروپاییهای مرده در بانکوک را جمعآوری میکند، همچنین یک تیتر خبری درباره یک زوج در نپال پیدا میکند. بالاخره هرمان موفق به اعلان جرم علیه شارل میشود و به نادین زنگ میزند.
قسمت ۵
هرمان با کمک نادین یک بازی خستهکننده موش و گربهوار را با شارل آغاز میکند. با رسیدن پلیس، شارل متوجه میشود که چه اتفاقی میافتد و به ماری و آجی میگوید که تمام جواهراتی را که پیدا میکنند، بردارند و فقط به او اعتماد کنند. همانطور که پلیس آنها را دستگیر کرده و به بیرون از در هدایت میکند، او نقشه آپارتمانش را میبیند که نادین برای آنها کشیده است. سه ساعت بعد در کلانتری، این سه نفر تمام جواهرات خود را برمیدارند و پاسپورتها و پولهای نقد را که در جیب داشتند، تحویل میدهند. علیرغم ارائه شواهد قابل توجه هرمان به پلیس تایلند، او همچنان به فشار بر سرلشکر جانتاسین برای محاکمه شارل، ماری و آجی ادامه میدهد. متأسفانه مظنونان یک قدم جلوتر هستند و با حقهای از پیش برنامهریزیشده موفق به فرار از زندان میشوند.
قسمت ۶
فرار شارل سوبراج (معروف به آلن گوتیه) زندگی دیپلماتیک هرمان را تهدید میکند. شارل تلاش میکند تا تجارتی را در فرانسه راهاندازی کند؛ جایی که خاطرات قدرتمندی برای او به همراه دارد. این قسمت بیشتر داستان شارل را در اختیار بیننده قرار میدهد و ما را با مادرش، همسر اولش ژولیت (استیسی مارتین) و دخترش آشنا میکند. ژولیت البته با او همراه میشود و چند سال بعد با دخترشان مدو در بمبئی زندگی میکنند. شارل برای کار ناپدید میشود و بعداً به او زنگ میزند تا به او اطلاع دهد که یکی از بزرگترین سرقتهای جواهرات را در هتل آشوک در دهلی نو انجام داده است. با دستگیری او در دهلی و پس از آن در کابل، ژولیت تصمیم به جدایی از شارل میگیرد. از آن طرف، نادین نگران است که پلیس سرنخهایی را از دست داده باشد. او با هرمان و آنجلا، آپارتمان این دو مجرم را جستوجو میکنند. در این جستوجوی عجلهای مواد مخدر، گذرنامه (و درنتیجه تعداد قربانیان) و دفترچه خاطرات ماری را پیدا میکنند. حالا دیگر میدانند که نام خانوادگی او لکلرک است و او هر هفته با والدینش در کبک تماس میگیرد. دولت کانادا بالاخره میتواند کمک کند و آدرس مادر شارل را در پاریس میگیرد؛ جایی که ماری به آنها گفت که قصد دارد به آنجا برود.
قسمت ۷
شارل و ماری با نقشههای درخشان به پاریس میرسند. در همین حال، هرمان در تحقیقات خود قمار خطرناکی را انجام میدهد که درنهایت به یک پیشرفت برای او منجر میشود. شارل و ماری سعی میکنند زندگی جدیدی را در پاریس آغاز کنند. شارل ماری آندره را به ملاقات مادرش میبرد، اما ملاقات آنها صمیمانه نیست. در بانکوک، هرمان به موفقیت دست پیدا میکند، زیرا اخبار جنایات شارل در تیتر اخبار بانکوک پست مورد توجه پلیس بینالملل در تایلند قرار میگیرد. در همین حال، شارل به ملاقات همسر سابق خود میرود تا اتفاقات گذشته را جبران کند. پلیس سرانجام مادر شارل را که هویت پسرش را تأیید میکند (و نام واقعی او را میدهد: شارل سوبراج) ردیابی میکند، درحالیکه ماری و شارل با هم دعوای دیگری دارند.
قسمت ۸
پس از صدور حکم بازداشت بینالمللی از سوی پلیس تایلند و از سوی اینترپل، شبکهای گسترده شروع به جستوجوی شارل و ماری آندره در هند میکند. بااینحال، آخرین فصل از تعقیب شارل سوبراج از سوی هرمان تا مدتها در آینده ادامه دارد. پس از فرار از پاریس، سوبراج و ماری آندری به هند میروند. سوبراج اکنون با نام جدید دانیل شناخته میشود. ماری آندره بهشدت در تلاش است تا راهی برای فرار او بیندیشد. این دو اکنون به یک خدمه شش نفره تبدیل شدهاند. در این بین کیف دستی ماری با تمام گذرنامهها دزدیده میشود. سوبراج که قصد داشت کل گروه ۳۰ نفره مسافران آلمانی را با دارو بکشد، با شکست مواجه میشود و پلیس او را دستگیر میکند. هفت سال بعد ماری بر اثر سرطان رحم میمیرد و پیشبینی سوبراج به حقیقت میپیوندد. پس از وقفهای دیگر از زندان و به دنبال آن ۱۰ سال زندان دیگر با دستگیری مجدد، او آزاد میشود. مهمتر از آن، محدودیت زمانی برای جنایات او در تایلند که تعیین شده بود، او را آزاد گذاشت تا به پاریس برود؛ جایی که او تبدیل به یک جنایتکار مشهور و قابل توجهی شد و دوباره به همسر سابقش بازگشت.