فیلمِ بیوگرافی به سیاق آثار مشابهش در ادبیات، ژانری است که به زندگی یک فرد میپردازد و در آن وقایع و ماجراهای مهمِ پیرامون زیست یک فرد نمایش داده میشود. تفاوت فیلمنامههای این ژانر با فیلمهای مستند درام و فیلمهای درام تاریخی در این است که سعی میکنند به طور جامع داستان زندگیِ یک فرد یا حداقل مهمترین سالهای تاریخی زندگی او را بیان کنند. بر این اساس «مرتضیعلی عباسمیرزایی» در فیلمنامه بیرو به سراغ مقطعی از زندگی دروازهبان ملیپوش فوتبال ایران رفته تا نشان دهد او چگونه به سطح اول فوتبال ایران دست مییابد. علیرضا بیرانوند همان کسی است که با مهار ضربه پنالتی اعجوبه فوتبال پرتغال -کریس رونالدو- در جامجهانی همچنان شانس صعود تیم را در دقایق باقیمانده بازی حفظ میکند و از این منظر به یک قهرمان بدل میشود، گرچه تیم ایران در ادامه مسیر خودش موفق به کسب هدف ابتداییاش نمیشود. همین ایده را فیلمنامهنویس مطابق آموزههای رابرت مککی به عنوان ایده ناظر یا مضمون فیلمش انتخاب میکند و قصد توضیح آن را دارد که چرا و چگونه موقعیتِ وجودی بیرو در آغاز داستان به موقعیت دیگری در پایان آن تغییر شکل میدهد و اصولاً به چه دلیل و بر اساس چه انگیزههایی است که او موفق میشود شمایل یک قهرمان را در بالاترین جایگاه فردی برای یک فوتبالیست، از آن خود کند.
اما بزرگترین ایراد در همین بخش از فیلمنامه رقم میخورد، یعنی به جای آنکه خط روایی داستان، به جهتی حرکت کند که این ایده مورد محوریت آن قرار بگیرد، شاهد هستیم که به سمت حکایات نوستالژیک و غیرواقعی از زندگی بیرانوند حرکت میکند و سعی دارد با تداعی انیمیشن فوتبالیستها در ذهن مخاطب، او را جذب داستان کند. اصولاً در چنین ژانری لازم است تا روایت ماجراهای درون فیلم به شکلی واقعگرایانه بیان شود و فردی را شاهد باشیم که در جادهای پرسنگلاخ در حال حرکت به سمت هدفش است، نه اینکه او را قهرمانی تصویر کنیم که فقط کسی نبوده است تا قدر و منزلت او را کشف کند. وقتی قهرمانی را شاهد هستیم که از درون دروازه به تنهایی گام برمیدارد و با دریبل تمامی افراد تیم رقیب، دروازهشان را باز میکند یا حتی این توانایی را دارد که با پرتاب دستش، بارها تور دروازه حریف را فرو بریزد، دیگر نیازی به مسیر قهرمانی وجود ندارد، چون این شخص از همان ابتدای مسیرش به شکلی مادرزاد به این عنوان دست یافته است!
روند سینوسی در نمایش مشکلات قهرمان و حل آنان بسیار سطحی و به دور از روابط علّی و معلولی تصویر شده است، این موضوع نیز از دیگر مشکلات مهم فیلمنامه بیرو است. فیلمنامه به گونهای پیش میرود که نه تنها نظمی برای این اتفاقات شاهد نیستیم بلکه بیشتر از هر چیز به ستاره اقبال بیرو معتقد میشویم که افرادی بودهاند تا او را از این مهلکه پرآشوب نجات دهند و این همان حلال مشکلات است که در فیلمنامهها به عنوان راهحلی غیرمنطقی از آن یاد میشود.