فیلمنامهنویس: مهران کاشانی
بر اساس طرحی از بهروز شعیبی و حسین ترابنژاد
کارگردان: بهروز شعیبی
مدیر فیلمبرداری: امین جعفری
تدوین: فرامرز هوتهم
طراح صحنه: کامیاب امین عشایری
طراح لباس: سارا سمیعی
موسیقی: کارن همایونفر
تهیهکننده: محمدرضا تختکشیان
بازیگران: بابک حمیدیان (عماد بدیعی)، لیلا زارع (راحله امیری)، داریوش ارجمند (امیری)، محمد علیمحمدی (هومن)، مسعود دلخواه (بیگدلی)، زکیه بهبهانی (سپیده)، سامان دارابی (میثم)، ساغر قناعت (حمیدی)، پاشا جمالی (ابراهیمی)، محسن کیایی (ایمان بدیعی)
سال ساخت: 139۸
سال پخش: 1400
خلاصه داستان: عماد بدیعی (بابک حمیدیان) روحانی و استاد دانشگاه است و به سبب اعتبار و شهرتی که به دست آورده، در یک برنامه تلویزیونی از لزوم برخورد با فساد مالی صحبت میکند. زندگی عماد از آرامش نسبی برخوردار است تا اینکه مأمور اطلاعات، بیگدلی (مسعود دلخواه) به سراغ او میرود و در جلسهای که با او دارد، معلوم میشود برادر عماد، ایمان (محسن کیایی) حساب شرکتی را که سپردههای مردم در آنجاست، خالی کرده و فرار کرده است. پس از این جلسه، عماد در بازداشتگاه به سراغ میثم (سامان دارابی) میرود. در این دیدار میثم که شریک ایمان در کارخانه بوده، نسبت به فساد مالی ایمان اظهار بیاطلاعی میکند. عماد بدون اینکه خبر جدیدی از ایمان به دست بیاورد، دوباره نزد بیگدلی میرود و در پایان این جلسه بیگدلی به عماد سه روز فرصت میدهد تا ایمان را پیدا کند. عماد تصمیم میگیرد به دنبال برادرش بگردد و در این مسیر برای اینکه سریعتر به هدفش برسد، همراه با شاگردش، ابراهیمی، نزد دوست ابراهیمی که یک هکر به نام هومن (محمد علیمحمدی) است، میروند. هومن از طریق اطلاعاتی که از صفحه مجازی ایمان در دسترس است، محل اختفای ایمان را در یک کارخانه متروکه در اطراف تهران پیدا میکند. عماد وقتی به دیدار ایمان میرود، ایمان از این حقیقت که سال گذشته امیری یک شرکت جعلی تأسیس کرده و مقصر تمام اتفاقات در این غائله اوست، پرده برمیدارد. سپس عماد نزد امیری میرود، اما امیری تقصیر خود در اتفاقات را انکار میکند و از عماد میخواهد پای خود را از این قضیه بیرون بکشد. عماد که میبیند نمیتواند اطلاعات دقیقی درباره فساد مالی کارخانه به دست بیاورد، دوباره نزد هومن میرود و از او میخواهد که حساب چند شرکت را بررسی کند. هومن در جستوجوی جدید خود متوجه میشود راحله، همسر عماد، در همکاری با ایمان از طریق خیریه، پولشویی میکرده. عماد پس از پی بردن به این موضوع به خیریه میرود و راحله را بابت این کار بازخواست میکند. راحله در جواب به عماد میگوید که با صلاحدید پدرش این کار را انجام داده است. عماد روز بعد با انبوه تجمعکنندگانی مواجه میشود که جلوی در شرکت صف بستهاند. او به آنها قول میدهد که بهزودی پولشان را برمیگرداند. عماد به خانه ایمان میرود و با سپیده درباره فروش خانه صحبت میکند. سپیده راضی به فروش خانه نمیشود و معتقد است که باید تا برگشت ایمان صبر کنند. عماد و هومن در راه رفتن به رودهن مورد سوءقصد چند مرد قویهیکل قرار میگیرند و آسیب میبینند. سپس عماد برای پاسخ دادن درباره ویدیویی که در آن خانم حمیدی علیه عماد دست به افشاگری اخلاقی میزند، در دانشگاه حضور مییابد تا اتهام وارده را تکذیب کند. در ادامه مشخص میشود امیری با سپردههایی که از مردم میگرفته، در قالب یک شرکت سوری به خود وام میداده است. امیری که درمییابد اطلاعاتش به دست عماد افتاده، سعی دارد او را قانع کند که میتواند ایمان را برگرداند و مشکل گردش حساب مالی عماد را نیز حل کند، به شرط اینکه اسمی از امیری در جایی آورده نشود. عماد درخواست امیری را قبول نمیکند و عنوان میکند حاضر است تاوان بدهد. در انتها عماد تمام مدارک و فلشی را که حاوی اطلاعات مختص به خودش است، تسلیم بیگدلی میکند و سریال با این دیالوگ بیگدلی به اتمام میرسد: «پول مردم رو میشه برگردوند، اعتمادشون رو چی؟»