فیلمنامهنویسان: حمیدرضا هنری، سیدفاضل وزیری محبوب
کارگردان: حمیدرضا هنری
مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی
تدوین: حمیدرضا هنری
طراح صدا: مهران ملکوتی
طراح صحنه: حمیدرضا هنری
موسیقی: داریوش تقیپور
تهیهکننده: همایون رضا عطاردی
بازیگران: رویا جاویدنیا، آرش آصفی، زهرا برومند، کریم اکبری مبارکه، ریحانه رضی
سال ساخت: 1398
سال پخش: 1400
گیتی (رویا جاویدنیا) که از ناحیه پا ناقص است و با عصا زندگی میکند، محقق و استاد دانشگاه در رشته ژنتیک است و اخیراً مقالهای از او و نگار (ریحانه رضی)، یکی از شاگردان نخبهاش در دانشگاه ژنو پذیرفته شده و آن دو در حال تدارک سفر به سوییس هستند تا در سمپوزیوم مربوط شرکت کنند. همسر او، علیرضا (آرش آصفی) که سالهاست رازی را در دل دارد، بالاخره آن را بر ملا میکند. علیرضا که در کودکی عاشق گیتی بوده، با شیطنتی باعث مجروح شدن پای او شده و علت ازدواج با گیتی همین عذاب وجدان بوده است. گیتی با شنیدن این اعتراف به هم میریزد و برای رفتن به سوییس دچار تردید میشود.
از سویی، نگار که بسیار به این سفر دل بسته، از تعلل استاد خود نگران میشود و شبانه به خانه او میآید تا بلکه مجدداً رأی او را برای این سفر بازگرداند. علیرضا که پیش از این دیدهایم چگونه هر بار با دیدن نگار دچار دگرگونی احوال میشود، پس از خروج نگار از خانه او را تعقیب میکند و درنهایت با ملاقات با او، اعتراف میکند که پدر واقعی اوست. ماجرا به ازدواج اول علیرضا برمیگردد و زمانی که زهره، دختر را باردار بوده، علیرضا با طلاق زهره و ترک آنها به سراغ گیتی آمده است. هنگامی که علیرضا از ملاقات دخترش فارغ میشود، به قصد اعتراف به خانه میآید و صحبتهای مقدماتی را انجام میدهد که با اعتراف گیتی، غافلگیر میشود. گیتی میگوید علت قطع شدن پایش نه شیطنت علیرضا در کودکی و افتادن از دوچرخه، که بمباران عراقیها بوده است. ناراحتی گیتی نیز پس از اعتراف شوهرش از آن سبب بوده که انتخابش برای همسری نه از روی علاقه، که از روی ترحم بوده است.
از آن سو، علیرضا که رابطهاش با دخترش خوب شده، به طور اتفاقی به وسیله گیتی در خیابان دیده میشوند و زن با تعقیب آنها گمان میبرد شوهر و شاگردش به او خیانت کردهاند. او شبانه به خانه برمیگردد و علیرغم سؤالات مکرر مادر علیرضا بدون توضیحی چمدانهایش را جمع میکند و میرود. علیرضا که نمیداند علت چیست، ساعات طولانی را به انتظار مینشیند و درنهایت از طریق نگار میفهمد گیتی بهتازگی خانهای مستقل اجاره کرده است. آنها به دیدار او میروند و در آنجا اعتراف میکنند پدر و دختر هستند و خیانتی در کار نیست. گیتی که شوکزده شده، از هر دو خواهش میکند موقتاً او را ترک کنند تا با خود کنار بیاید. با خارج شدن از خانه گیتی، پدر از دختر میخواهد او هم برود و خودش جلوی خانه پرسه خواهد زد. در لحظاتی که نگار داخل تاکسی است، از آینه میبیند انفجاری با علت نامعلوم جلوی خانه گیتی اتفاق میافتد و در صحنه پایانی شاهدیم علیرضا به بیمارستان منتقل شده است.