فیلمنامهنویسان: کریم امینی، مجید مافی
کارگردان: مجید مافی
مدیر فیلمبرداری: فرشاد خالقی
تدوین: حامد حسینی
موسیقی: محمد احمدی
طراح صحنه: مرتضی شریفپناهی
طراح لباس: مژگان عیوضی
تهیهکننده: محمدحسین فرحبخش
بازیگران: سام درخشانی، ساناز سعیدی، افسانه چهرهآزاد، محمود جعفری، علیرضا استادی، کریم امینی، رزا بیات، ونوس کانلی
سال ساخت: 1400
سال پخش: 1401
خلاصه داستان: مرتضی (سام درخشانی) پس از آزادی موقت برای پرداخت بدهی طلبکارش، در شب عروسی پسرخواهرش به خانه بازمیگردد. خواهرش ملیحه (افسانه چهرهآزاد) و همسرش عاصف (علیرضا استادی) در غیبت او و با وکالتی که مرتضی به خواهرش داده بود، قصد دارند خانهشان را به هتل تبدیل کنند، بنابراین گزینه فروش خانه و گرفتن سهمش ناممکن است. در آنجا با عشق قدیمیاش، نازنین (ساناز سعیدی)، مواجه میشود و در گفتوگو بین آنها مشخص میشود مرتضی به دلیل هواخواهی نازنین در درگیری به زندان محکوم شده و نازنین که از پدر مرتضی رودست میخورد، با دوست صمیمیشان، افشین روشنی (کریم امینی)، ازدواج میکند و همین موضوع هر دو نفر را آشفته میکند. افشین که متوجه حال بد دوستش میشود، برای شبنشینی او را به خانه یحیی (محمود جعفری) میبرد که پس از نابودی کسبوکارِ یحیی با نیت پنهانی تصاحب دخترش، غزل، آنجا را خریده است. به دنبال تنها شدن پدر و دختر، جروبحثی بین آنها در میگیرد و اینجاست که یحیی از دلایل کمکهای مالی افشین و پیشنهادات وقیحانهاش مطلع میشود. روز بعد به مرتضی خبر میدهند که یحیی سکته کرده است و قصد دارد در بیمارستان او را ببیند. یحیی پس از سپردن دخترش به مرتضی میمیرد.
با فروش خانه یحیی- که مالکیت آن در اختیار افشین است- مرتضی غزل را به خانهشان میبرد و خودش به زیرزمین نقلمکان میکند. افشین از غزل نزد مرتضی بد میگوید، ضمن آنکه قراری برای خرید سهمش از خانه برای روز آینده در کارخانهاش با او میگذارد. مرتضی در صحبت با غزل متوجه میشود که حرفهای پشت سرشان دروغ است. در قرار با افشین نیز وقتی متوجه میشود او مشتری سهمش است، از انجام معامله سر باز میزند و به دروغ به او میگوید قصد دارد با دختر یحیی ازدواج کند. این خبر به گوش عاصف میرسد و باعث میشود غزل نیز متوجه ماجرا شود و از انجام این اتفاق صوری استقبال کند. با شنیدن این خبر از سوی نازنین، او نیز تلاشهای خودش را انجام میدهد تا بتواند مرتضی را از ازدواج بازدارد، حتی به او مبلغ قابل توجهی پول پیشنهاد میدهد که با مخالفت مرتضی مواجه میشود. حال که افشین و نازنین در اقداماتی موازی نتوانستند موفق شوند، دقیقاً در زمانی که رابطه مرتضی و غزل به سمت جدی شدن حرکت میکند، طلبکار را به در خانه مرتضی میفرستند و او بازداشت میشود. از آنجایی که فقط افشین توانایی پرداخت پول طلبکار را دارد، غزل برای دادن سفته به نزد او میرود، اما افشین که مست شده است، به او تجاوز میکند و همین مسئله غزل را به خودکشی ترغیب میکند. با آزادی مرتضی او در جواب پزشکی قانونی به این اتفاق پی میبرد و از سوی افسانه (ونوس کانلی)- یکی از کارکنان کارخانه که مجبور به سقط جنین رابطهاش با افشین شده است- از شب حادثه مطلع میشود. مرتضی نقشهای میکشد و با دزدیدن فرزند افشین و نازنین، آن دو را به سر قرار میکشاند. در آنجا با حبس افشین در زیرزمین، همراه با نازنین به درون اتاقی میرود تا ماجرا را برای افشین به گونهای جلوه دهد تا او را تنبیه کند.