فیلمنامهنویس و کارگردان: وس اندرسون، تهیهکننده: وس اندرسون، تدوین: اندرو ویزبلوم، مدیر فیلمبرداری: رابرت یئومان، موسیقی: الکساندر دسپلا، بازیگران: بنیسیو دل تورو، بیل مری، تیلدا سوینت، لئا سیدو، ژانر: کمدی/ درام/ احساسی، محصول 2021 آمریکا، 107 دقیقه، بودجه: 25 میلیون دلار، درآمد فروش: 44 میلیون دلار، پخش از سرچ لایت پیکچرز
خلاصه داستان: آرتور هویتز جونیور، سردبیر نشریه گزارش فرانسوی، در شهر انوی بر اثر سکته قلبی فوت میکند و طبق وصیتش بعد از فوت او دفتر نشریه تعطیل خواهد شد. کارکنان تصمیم میگیرند تا در آخرین شماره به یاد سردبیر فقید چهار واقعه مهم یک دهه گذشته را دوباره چاپ کنند.
گزارش یک دوچرخهسوار از شهر
هربسایبنت در تور دوچرخهسواری در شهر سراغ مناطق کلیدی شهر چون گذرگاه طاقدار، کافه لی سانس بلاگ و کوچه جیببرها میرود. او گذشته و حال هر نقطه را با هم مقایسه میکند و نشان میدهد با گذر زمان تا چه حد تغییرات آنها کم یا زیاد بودهاند.
شاهکار بتنی
موزز رزنتالر، زندانی محکوم به قتل، که زمانی نقاشی حرفهای بوده است، بعد از سالها دوباره دست به قلممو میبرد و تابلویی از سیمون، افسر زندان، میکشد. جولیان کادازیو، دلال آثار هنری، که به دلیل فرار مالیاتی به زندان افتاده است، خیلی اتفاقی نقاشی رزنتالر را میبیند و بنا بر پیشنهاد خودش آن را به قیمت بالایی میخرد. از نظر او رزنتالر یک پدیده در دنیای هنر است. کادازیو بعد از آزادی نقاشی رزنتالر را به پسرعموهایش که آنها نیز در کار هنر هستند، نشان میدهد و خیلی زود رزنتالر تبدیل به هیجانی در دنیای هنر میشود. رزنتالر طبق پیشنهاد کادازیو خود را وقف پروژهای بزرگ میکند.
سه سال بعد کادازیو که نظر خریداران بزرگی را جلب کرده است، با یک هواپیما همراه علاقهمندان آثار هنری به زندان میرود و با دادن رشوه به عوامل زندان به داخل زندان میروند تا از تابلوهای رزنتالر دیدن کنند و آنها را بفروشد. آثار شاهکار هستند، اما متأسفانه او همه را روی دیوار بتنی کشیده است و انتقال آنها به این راحتیها نیست. در این میان زندانیان نیز شورش میکنند و سهمی از این رشوه میخواهند، اما کادازیو قبول نمیکند و زندانیان نیز به مهمانان حمله میکنند و درگیری میشود. کادازیو با کمک پسرعموهایش و صرف هزینه زیاد نقاشیها را از دیوار زندان جدا میکند و با هواپیما به موزهای خصوصی انتقال میدهد.
تجدید نظر در یک بیانیه
لوسیندا کرمنتز از اعتراضات دانشجویی در خیابانهای انوی گزارش میدهد که بهزودی به «انقلاب صفحه شطرنج» معروف میشود. در ابتدا اعتراضات جزئی و مربوط به مسائل خوابگاه دختران بود، اما بعد از اینکه سرباز وظیفه میچ میچ از خدمت فرار میکند، الهامبخش خیزشهای بزرگتری میشود.
کرمنتز علیرغم اصرار بر حفظ بیطرفی در روزنامهنگاری به زیفرلی، رهبر خودخوانده جنبش، خط میدهد و حتی مخفیانه به او کمک میکند تا بیانیه خودش را بنویسد و حتی ضمیمهای به آن اضافه میکند. اما ژولیت، همکار انقلابی کرمنتز، تحت تأثیر این بیانیه قرار نمیگیرد و آن را پاره میکند. کرمنتز به آن دو میگوید که بروند و عاشق بشوند، و آن دو نیز با هم میروند.
چند هفته بعد زیفرلی در ایستگاه رادیویی کوچک خودش و در حال پخش برنامه است که سیستم قطع میشود و برای تعمیر از دکل بالا میرود، اما دچار حادثه میشود و میمیرد. خیلی زود عکس او به عنوان نماد جنبش روی جلد نشریهها میرود و همه جا پخش میشود. پنج سال بعد کرمنتز نمایشنامه میچ میچ سیمکا از سربازی اجباری خود و مرگ زیفرلی را برای نمایشی ترجمه میکند.
اتاق غذاخوری کمیسر پلیس
روباک رایت طی یک مصاحبه تلویزیونی داستان شرکت در یک شام خصوصی با کمیسر نیروی پلیس، انوی، و سرآشپز مخصوصش، نسکافیر، را تعریف میکند. همان شب مهمانی خبر میرسد که جی جی، پسر کمیسر، به دست تبهکارانی به رهبری فردی به نام شوفر برای باجگیری ربوده شده است.
آدمربایان نماینده سندیکای جنایتکاران شهرند و خواستار آزادی حسابداری موسوم به چرتکه هستند که دارای سوابق مالی مشترک با آنهاست. کمیسر و افرادش محل جی جی را پیدا میکنند، اما جنایتکاران متوجه حضور آنها میشوند و تیراندازی میشود. اما اتفاق خاصی نمیافتد. جی جی با علامت مورس برای پدرش پیغام میفرستد که نسکافیر را برای تهیه غذا بفرستد. کمیسر نیز میگوید که جی جی گرسنه است و نسکافیر به خانه جنایتکاران میرود و غذایی مخصوص میپزد. آنها ابتدا از نسکافیر میخواهند تا خودش غذا را امتحان کند. همه جنایتکاران میمیرند، اما نسکافیر که معده قویای دارد، زنده میماند. اما در این میان شوفر که جان به در برده است، جی جی را سوار ماشین کرده و فرار میکند، اما در حین تعقیب و گریز پلیس، جی جی از سقف ماشین شوفر بیرون میزند و نجات پیدا میکند.