فیلمنامهنویس: دیوید کپ، کارگردان: استیون سودربرگ، مدیر فیلمبرداری: پیتر اندروز، تدیون: ماری آن برنارد، موسیقی: کلیف مارتینز، تهیهکننده: دیوید کپ، بازیگران: زوئی کراویتز، ریتا ویلسون، امیلی کورودا، دوین راتری، ژانر: جنایی/ ترایلر/ دارم، محصول 2022 آمریکا، 89 دقیقه، پخش از اچبیاو مکس
خلاصه داستان: شرکت آمیگدالا قرار است بهزودی محصول جدید خود، کیمی، را عرضه عمومی کرده و وارد بورس شود. کیمی یک اسپیکر هوشمند کوچک است که دستورات صوتی را که به او داده میشود، برای کاربرش فراهم میکند و یک گام بالاتر از محصولات هوشمندی است که صرفاً با استفاده از الگوریتم با صاحب خود ارتباط برقرار میکنند.
آنجلا چایلد از کارمندان آمیگدالا در سیاتل است که در خانه کار میکند. کار او بررسی خطاهای الگوریتمی کیمی است که با این دستگاه ضبط شده است. او بعد از فوت پدرش و حادثه حملهای که برایش پیش آمده، دچار بیماری اضطراب و ترس از حضور در مکانهای عمومی است و تمام مدت در خانه است و این بیماری به خاطر همهگیری کرونا و دوران قرنطینه تشدید شده است. آنجلا با اطرافیانش از طریق تلفن در تماس است و تنها کسی که گاهی به خانه او میآید، تری، همسایه آن طرف خیابان است.
یک روز آنجلا در حال تصحیح خطاهای ارسالی از طرف دستگاههای کیمی مشتریان است که با موردی برخورد میکند که به نظر میرسد در آن زنی مورد خشونت قرار گرفته است. آنجلا این فایل را به عنوان جرم گزارش میکند، اما به او گفته میشود که نمیتوانند از طریق دستگاه به مالک دسترسی پیدا کنند. داریوس، همکار آلبانیتبار آنجلا میگوید که این دروغ است و کد دسترسی را برای آنجلا میفرستد. آنجلا با گوش کردن فایلهای ضبطشده از سوی کیمی متعلق به آن زن متوجه میشود که او به قتل رسیده است. آنجلا با ناتالی چادهاری، مسئول بخش جرایم، تماس میگیرد و ناتالی از او میخواهد تا همراه فایلها به دفتر او بیاید تا با حضور مأموری از افبیآی به آنها گوش بدهند. در این میان معلوم میشود که قاتل بردلی هاسلینگ رئیس شرکت آمیگدلا است که او نیز که از این جریان باخبر شده است، کار آنجلا را به دست مزدوری به نام ریواس میسپارد.
آنجلا به دفتر ناتالی میرود و ناتالی از او میخواهد تا فایل را به او تحویل دهد، اما آنجلا قبول نمیکند، کمی بعد وقتی آنجلا از دستشویی برمیگردد، دو مرد او را تعقیب میکنند، اما آنجلا فرار میکند و به خیابان میزند. آنجلا تصمیم میگیرد خودش به دفتر افبیآی برود، آنها از طریق موبایل آنجلا رد او را میزنند و پیش از رسیدن به دفتر افبیآی او را بیهوش به خانه خودش منتقل میکنند تا در آنجا او را بکشند. وقتی به در ساختمان خانه آنجلا میرسند، او تا حدی هوشیاریاش را به دست آورده است و در این لحظه یکی از همسایهها، بن، سد راه میشود و شروع به حرف زدن با آنها میکند و در یک لحظه یکی از ضاربان را میزند و آنجلا فرار میکند و به خانه خودش میرود و در را میبندد، اما ریواس در خانه منتظر او بوده است. دو مرد همراه بن که چاقو خورده است، وارد خانه میشود و فلش فایلها را از آنجلا میگیرند تا آن را بررسی و پاک کنند. در این لحظه مادر آنجلا با کامپیوتر او تماس تصویری میگیرد و آنجلا فوری میگوید که کیمی تماس را برقرار کن و مادر آنجلا دو مرد غریبه را پشت کامپیوتر دخترش میبیند. تا آنها تماس را قطع کنند، آنجلا به کیمی میگوید که چراغها را خاموش کند و صدای موسیقی را تا نهایت بالا ببرد. او از این حواسپرتی استفاده میکند و بیدرنگ به انباری میرود و از طریق کانال هوا به طبقه بالا که درحال تعمیر است، میرود.
آنجلا یک دستگاه خودکار میخزن پیدا میکند و در لحظهای که یکی از مردها وارد کانال هوا میشود، به سر مرد شلیک میکند و او را میکشد، سپس سراغ ریواس میرود و بعد از آن نیز ضارب آخر را میکشد. آنجلا با پلیس تماس میگیرد و گزارش ورود غیرقانونی و سه قتل را میدهد.