فیلمنامهنویس: کایا کرافجیک نوک، بر اساس گزارش سزاری لازارویچ، کارگردان: یان پ. ماتوشیسکی، مدیر فیلمبرداری: کسپر فرتازک، تدوین: پرزمیسلاو کروشیلوسکی، موسیقی: ابراهیم مالوف، تهیهکننده: لشک بوزاک، بازیگران: ماتئوش گورسکی، توماس ژلتک، رابرت ویسکویچ، ساندرا کورزنیاک، یاکسک براچاک، ژانر: درام، محصول 2021 لهستان، 160 دقیقه، درآمد فروش: 475726 دلار، پخش از کینو شیات
خلاصه داستان: لهستان 1983. حکومتی نظامی از سوی مقامات کمونیستی بر کشور حکمرانی میکند و علیرغم سرکوب مخالفان، تشکل همبستگی همچنان با قدرت در حال مبارزه با دولت است. در 12 می گرژگورز پرزمیک 18 ساله، پسر بارابارا سادووسکا، شاعر مخالف حکومت، همراه دوستش یورک پورپیل در خیابان به دست گشت پلیس دستگیر میشوند. پلیس آن دو جوان را به اداره پلیس میبرد و مورد ضرب و شتم شدید قرار میدهد. در این میان افسری وارد میشود و به افرادش میگوید جوری از شکم به او ضربه بزنند تا ردی باقی نماند. حال پرزمیک بهشدت بد میشود و پلیسها به جای تماس با آمبولانس بیمارستان با آمبولانس بیمارستان روانی تماس میگیرند که خدمات پزشکی در ماشینشان ندارند. پرزمیک به بیمارستان روانی برده میشود و یورک نیز به دنبال آنها میرود و به باربارا خبر میدهد. با رضایت باربارا پرزمیک را به خانه میبرند، اما اوضاع جسمی او بدتر میشود و او را به بیمارستان میرسانند. پرزمیک را به دلیل خونریزی داخلی به اتاق عمل میبرند، اما جانش را از دست میدهد.
باربارا و دوستان تشکل همبستگی او تصمیم به شکایت میگیرند و یورک را نیز پنهان میکنند. وزارت کشور از موضوع باخبر میشود و تصمیم میگیرد موضوع را بیاهمیت جلوه دهد، اما بعد از اینکه 20 هزار نفر در سکوت در مراسم تشییع پرزمیت شرکت میکنند، جریان رنگ سیاسی به خود میگیرد. ژنرال کیشچاک گروه بزرگی را تشکیل میدهد تا نقاط ضعف باربارا و خانواده یورک را پیدا کنند تا با استفاده از آن مدارک بتواند آنها را وادار به عقبنشینی در این پرونده کند.
آنها به سراغ مادر یورک که آرایشگاه دارد، میروند و میگویند که مدرک او مشکل دارد و سالن او را میبندند و از آن طرف برای پدر یورک که زمانی در ارتش بوده و حال مزرعهدار است، مشکلاتی را ایجاد میکنند. مأموران دولتی در خانه یورکها شنود کار میگذارند. پدر یورک از او میخواهد تا در دادگاه شهادت ندهد و به فکر خانواده خودش باشد. اما یورک میگوید نمیتواند آن چیزی را که دیده است، ندیده بگیرد. یورک برای شناسایی مأموران پلیس ضارب برده میشود و او دو نفر را شناسایی میکند. تحقیقات اولیه از جانب دادستانی آغاز شده است که با دخالت ژنرال کیشچاک دادستان نیز عوض میشود.
باربارا به خانه پدر و مادر یورک میرود تا آنها را برای شهادت دادن یورک قانع کند، اما آنها به او بیاحترامی میکنند. مأموران مخفی اینبار از طریق یکی از دوستان پدر یورک در ارتش اقدام میکنند و او به خانه یورکها میرود و با داستان یورک همدردی میکند، اما درنهایت از او میخواهد بیخیال شهادت در دادگاه شود. پدر و مادر یورک دست به هرکاری میزنند و حتی با مأموران دست به یکی میکنند تا یورک را راضی کنند، اما کاری از پیش نمیبرند. سرانجام پدر یورک سراغ باربارا میرود و نامههایی را که مأموران در اتاق یورک پیدا کرده بودند، به او نشان میدهد؛ نامههایی که نشان از رابطه باربارا با یورک داشته است.
روز اول دادگاه باربارا نامهای را تقدیم دادگاه میکند که میگوید شکایتش را پس گرفته است. اما یورک کوتاه نمیآید و علیرغم تمام سختیها در دادگاه جسورانه شهادت میدهد. بعد از پایان دادرسی به ژنرال کیشچاک خبر میدهند که پلیسهای ضارب تبرئه شدهاند.