فیلمنامهنویس و کارگردان: مهدی دواچی
مدیر فیلمبرداری: ادریس محمودی
تدوین: مرجان طبسی
صدابردار: علی فرمانی
طراح صحنه و لباس: آوا میرشاه ولد
بازیگران: مهرنوش حاجیخانی، نگین تهمتن
تهیهکننده: امین پورکمالی، مهدی دواچی
1. داخلی- منزل ترانه- شب
دختر جوانی (ترانه) در میانه اتاقش –که با یک طاقچه دیواری از آشپزخانه خانه جدا شده است- در میان تعدادی کارتن نشسته و پشت به در سیگار میکشد. از آشپزخانه و بخشی از اتاق که از میان در دیده میشود، چنین برمیآید که دختر در حال اسبابکشی است.
2. داخلی- اتاق- شب (گذر زمان)
ترانه در اتاقش، که نیمی از وسایل آن در تعدادی کارتن و چمدان جمع شده و نیمی دیگر در اتاق وجود دارند، وسایلی را از چمدان درمیآورد و در کمد اتاق قرار میدهد.
3. داخلی- پذیرایی- شب (گذر زمان)
در پذیرایی بزرگ و مستطیلشکل خانه، یک پنجره قرار دارد که پایین آن دو مبل به حالت L و یک آباژور پایهای بین آنها وجود دارد. روبهروی مبلها یک میز کوتاه شطرنجی قرار دارد. صدای پیام و روشن شدن نور صفحه موبایلی روی میز، جلب توجه میکند. ترانه به سمت میز میرود. روی میز یک لپتاپ و چندین صفحه روزنامه مربوط به آگهیهای رهن و اجاره منزل، مرتب، روی هم قرار گرفتهاند و در کنار آن تعدادی تراولچک وجود دارد. همه اجزای روی میز، بر اساس خانههای شطرنج، مرتب چیده شدهاند. دست ترانه مستقیم به سراغ موبایل میرود و بدون باز کردن صفحه واتساپ، پیام را میخواند. وویسی از طرف آقای عسگری (صاحبخانه 3) است: «خب خدا را شکر. انشالله تا آخر هفته قرارداد جدید رو تنظیم میکنیم.» حالا چهره ترانه دیده میشود. آشفتگیِ چهره او مشهود است. دست ترانه موبایل را بهآرامی و با دقت، در صفحه شطرنج میگذارد.
4. داخلی- پذیرایی و اتاق- شب
کنار اُپن آشپزخانه، چسبیده به دیوار، یک آکواریم خالی قرار دارد. روی آکواریوم گلدانهایی قرار داده شده و روی شیشه آن با ماژیک قرمز نوشتههایی دیده میشود. در مقابل آکواریم، میز کوچک ناهارخوری و چهار صندلی چیدهشده اطراف آن قرار دارد. ترانه در حال پاک کردن آدرس و قیمت چند خانه است که روی شیشه نوشته شده. زنگ آیفون به صدا درمیآید. در آیفون –که کنار آکواریوم قرار دارد- چهره دختری جوان (آرام) دیده میشود. بیقراری آرام از پشت آیفون به چشم میآید. ترانه با دیدن آرام، پاک کردن شیشه را نیمهکاره رها میکند. زیرسیگاری را از اتاقش برمیدارد و روی میز مبل میگذارد. تراولچکها را از روی میز برمیدارد و به اتاقش میرود. از کمد یک صندوقچه کوچک چوبی بیرون میآورد. مجدداً صدای آیفون به گوش میرسد. دست ترانه تراولها را درون صندوقچه در کنار تعدادی سکه و طلا میاندازد. ترانه صندوقچه را با دقت پشت وسایلی که در کمدش چیده است، چسبیده به دیواره داخلی کمد مخفی میکند.
دست ترانه دکمه آیفون را فشار میدهد.
تیتراژ آغاز
5. داخلی- منزل (پذیرایی، آشپزخانه و اتاق)- شب
سمت دیگر پذیرایی، کنار و پایین کتابخانهای کوچک که فقط در ردیفهای بالایی آن کتاب قرار دارد، تعدادی کارتن دیده میشود. ترانه در آشپزخانه مشغول آماده کردن لیوان شربت و آرام در میانه پذیرایی مشغول وارسی کارتنهاست و با تشویش حرف میزند. لیوان آبی در دست دارد که حین حرف زدن و راه رفتن در میانه خانه، لیوان را روی میز ناهارخوری میگذارد.
صدای آرام: حالا امروزم زنگ زده میگه میخوام شکایت کنم ازت. میگم آخه بیانصاف من دو ساله اینجام. بیشتر از اینا زیر دستم بوده. کی شد یه ریال کم و زیاد بشه؟ من میخواستم بدزدم، خب اون 500 میلیون مُنجمی رو میدزدیدم. چرا تهمت میزنی؟ میگه اگه تو نزدیدی، کی دزدیده؟
ترانه: آخرش دوربینا نشد نه؟
صدای آرام: برق نبود دیگه. میگه برقا که رفت، تو گفتی همه بریم تو حیاط. یه کاری کردی هیچکس نباشه. میگم خب داشتیم میپختیم از گرما. من نمیگفتم، یکی دیگه میگفت. حالا شما از اینکه من گفتم بریم بیرون که دَم نکنیم، کشف کردی من دزدم؟ مثلاً اگه ترانه میگفت، اون دزد بود؟
ترانه از یخچال پاکت شیر را برداشته و یک لیوان پر میکند و حین بردن لیوان شربت و شیر، متوجه رد خیسی زیر لیوان روی میز میشود و چشمغرهای به آرام میرود. آرام متوجه او نیست. ترانه دستمال زردرنگی برمیدارد و رد لیوان را تمیز میکند و با سینیِ حاویِ دو لیوان شیر و شربت به سمت مبل میرود.
ترانه: دنبال چیزی میگردی؟
آرام دست از سرک کشیدن به کارتنها برمیدارد و روی مبل کناری ترانه مینشیند.
آرام: نمیدونم. نمیدونم اصلاً. حالا گفته تا دو روز دیگه اگه بردی بیار، جای اخراج استعفا بده. اگه نه، بگرد پیداش کن. میگم بگرد پیداش کن یعنی مث شما دزد کنم بقیه رو؟
ترانه: مردک از اولشم مشکل داشت با تو.
آرام: با هرکی راحت نباشه، مشکل داره. دارم آمارشو. [به حالت تمسخر ادای حجتی را درمیآورد] چقد فضولی تو دختر!
دو دختر چند ثانیه به هم نگاه میکنند. سپس نگاهها را از هم میگیرند، ترانه شیر و آرام شربت میخورد.
آرام: اون شومیزه هم یادت باشه بگیرم ازت.
ترانه با سر تأیید میکند و مجدداً هر کدام مینوشند و به نقطهای مقابل خود خیره میشوند. ترانه در آرامش است و آرام ملتهب با موهای سرش بازی و روزنامههای روی میز را نگاه میکند و سیگاری از کیفش درمیآورد. ترانه با نگاهش، آرام را از کشیدن سیگار منع میکند.
آرام: کنار پنجرهم که!
ترانه: باز میریزی زمین خاکسترشو.
آرام با اوقات تلخی پاکت سیگار را روی میز رها میکند. بعد از چند ثانیه، ترانه سکوت را میشکند.
ترانه: به کی مشکوکی حالا؟
آرام چشم در چشم ترانه میدوزد.
آرام: به هر کی فکرشو کنی.
ترانه: کار هرکیم باشه مدرکی نداری ثابت کنی.
آرام: امروز حرف زدی باهاش چی گفت؟
ترانه: میگه بههرحال تقصیر توئه. یا دزدیدی یا از بیمسئولیتیت دزدیدن ازت.
آرام دستهای مو میکَند و با آن بازی میکند.
آرام: بازم حرف بزن. بگو همش پیش تو بودم تو حیاط. بگو کار من نبوده.
ترانه: گفتم بهش عزیزم.
آرام: گفتی همش پیش تو بودم؟
ترانه: نه.
ترانه سینی و لیوانها را برمیدارد و به سمت آشپزخانه میرود. در این فاصله، آرام، دسته موهای سرش را، گلوله کرده و بیتفاوت روی میز میاندازد. روزنامههای روی میز را بررسی میکند و نامرتب روی میز میاندازد.
آرام: همینو بگو. از همین شروع کن. نذار اخراجم کنه.
صدای ترانه: نترس. اخراج نمیکنه. الکی که نیست. اصلاً اخراج کنه، کار برا تو کم نیست که.
آرام: چی میگی ترانه؟ بحث کار نیست اصلاً. زور داره تهمت بخوری. بابا من اصلاً کی وقت کردم پولو بردارم؟
صدای ترانه: میگه وقتی رفتی دستشویی برداشتی.
آرام: اگه به دستشویی رفتنه که تو هم رفتی.
ترانه به مبلها رسیده است و با فاصله از آرام مینشیند. توجهش به موها جلب میشود.
ترانه: خونه خودتم ولش میکنی رو میز؟
ترانه گلوله مو را برمیدارد و حین حرکت به سمت پنجره برای بیرون انداختن آن حرف میزند.
صدای آرام: دستشویی و اینا همش بهانه است. خودتم میدونی. این زورش گرفته...
ترانه: خب...
ترانه بالای سر آرام کنار پنجره ایستاده است.
آرام: مث تو؟
ترانه خشکیده در جایش به آرام نگاه تندی میکند.
آرام: وام 10 میلیونیت چطوری جور شد؟
در سکوت به هم مینگرند.
آرام: فضولم دیگه. چی کار کنم؟
ترانه: میدونی چند وقته قولشو داده بهم؟
آرام: قولاش فقط برا تو قوله؟
ترانه: این حرفا پول میشه برات آرام؟
میان دو دختر نگاههای تندی ردوبدل میشود. ترانه چشمانش را از آرام میدزدد.
آرام (ادامه میدهد): من واقعاً نمیتونم 20 تومنو بدم. ندارم اصلاً. (مکث میکند و با صدایی آرامتر میگوید) یعنی لازمش دارم.
ترانه: برا چی لازمه؟
آرام: لازمه دیگه. الکی که نمیگم بهت.
ترانه به سمت اتاقش میرود. آرام پشت سر او حرکت میکند. در اتاق ترانه یک شومیز زردرنگ از روی رگال برمیدارد و به آرام میدهد.
ترانه: اگه لازم بود، تا حالا گفته بودی بهم.
آرام: مگه تو وامتو گفتی؟
ترانه: بکش بیرون از این وام کوفتی. حالا که باید بلند شم از اینجا.
آرام: ما هم باید بلند شیم از اونجا.
ترانه دست از کار میکشد و به آرام نگاه میکند.
ترانه: گفتی خونه خودتونه که.
آرام: الکی گفتم. تمدید میکردیم. بابام فقط این خونه راحته. باید همینجا بمونیم.
ترانه: چرا نگفته بودی بهم؟
آرام: فرقی میکنه چرا؟ نخواستم بگم اجارهنشینیم.
ترانه: مگه من اجارهنشینم چمه؟ عاره مگه؟
آرام: هرکی رو یه چیزی حساسه دیگه.
ترانه: چقدم که تو حساسیت بقیه برات مهمه.
آرام: الان فقط پولم برام مهمه.
ترانه: پول توئه آرام. چی کار کنم من؟
آرام: یه کاری بکن دیگه. زندگیم داره به هم میریزه.
ترانه از اتاق خارج میشود و به سمت آشپزخانه میرود. آرام شومیز را روی تخت میاندازد و پشت سر ترانه به راه میافتد. ترانه به سمت آشپزخانه میرود و از گوشهای یک کارتن تاشده را برمیدارد و به آن شکل میدهد. آرام لبه داخلی اُپن میایستد.
ترانه: تازه شدی مث من.
آرام: تو هم فکر میکنی من برداشتم پولو.
ترانه: تو به خودت شک داری یا به من؟
آرام: من به خودم که شک ندارم.
ترانه: نمیفهمم چرا شرایطتو نمیگی به حجتی؟ الان از خودش میتونی کمک بگیری فقط.
آرام: نمیخوام ازش کمک بگیرم.
ترانه: چرا؟
آرام چند ثانیه مکث میکند و چشم در چشم ترانه میدوزد.
آرام: نمیخوام.
در آشپزخانه کاسهای استیل از دست آرام میافتد و زنگ صدایش هر دو دختر را شوکه میکند. ترانه بعد از متوقف کردن سروصدای کاسه، به حرف میآید.
ترانه: اینقدر سربههوا و شلختهای، کاریم نکنی شر میشه برات. دفعه قبلم همین داستانو داشتیم باهات. گوش میدی مگه؟
آرام: چرا اینطوری حرف میزنی با من؟
ترانه: چه جوری حرف میزنم؟ چه جوری حرف میزنم من آرام جان؟ افتادی دنبال من کلافهم کردی خب.
آرام با ناراحتی روی صندلی، کنار میز ناهارخوری مینشیند و به نوشتههای روی شیشه آکواریوم نگاه میاندازد. ترانه در آشپزخانه به انجام مقدمات پختن غذا میپردازد. سکوت بر خانه سایه میاندازد.
آرام: دیروز و امروز روزنامه نگرفتی دیگه؟
ترانه: به کارم نمیاد. (جوابی نمیشود) چند گفته رهن کاملشو؟
موبایل آرام زنگ میخورد. به سمت مبل میرود و از کیفش موبایل را برمیدارد.
آرام: بیشتر از رهن خونه تو.
آرام به اتاق ترانه میرود و در را پشت سرش میبندد. ترانه نجوایی ناواضح از مکالمه آرام با تلفن میشنود. دست از کار میکشد و آشفته به نقطهای خیره میماند. بعد از مدتی آرام از اتاق خارج میشود و به سمت دستشویی میرود. چشمان او خیس است. ترانه خیره به درِ دستشویی میماند. آرام در بازگشتش از دستشویی، به آشپزخانه و کنار ترانه میرود.
ترانه: آرام جانم خوبی؟
آرام (خودش را جمع میکند): اوکی. همین الان میرم پیش حجتی.
ترانه: بیام باهات؟
آرام: تنها میرم.
ترانه: نرو جلو خونهش. پیش زنش بدتر میکنه.
آرام بیهدف دور آشپزخانه میچرخد.
آرام: تو میگی بدتر میکنه حتماً میکنه دیگه.
ترانه: ...
آرام: حداقل برم بهش بگم به کیا مشکوکم.
ترانه: باور میکنه حرفتو؟
آرام: تو باور میکنی؟
آرام خاکستر سیگارش را در سینک ظرفشویی میریزد. ترانه نگاه تندی به آرام میاندازد و چند ثانیه با همان نگاه به آرام خیره میماند.
ترانه: ...
آرام: یادته پارسال 10 تومن بهت قرض دادم برا اجاره اینجا.
ترانه: یادمه. اگه همون 10...
آرام: 20 تومن بهم قرض بده.
ترانه در جا میماند.
ترانه: آرام جان کم دارم برا اجاره.
آرام: طلاهات.
ترانه: چیزیش نمونده.
آرام: پایینترا بگیر.
ترانه: دیگه چقدر پایینتر؟
آرام: هر چقدر جا داره.
ترانه: تو که میدونی وضع منو.
آرام: تو هم میدونی وضع منو.
آرام و ترانه چشم در چشم هم میدوزند. سکوت حاکم است. آرام بدون آنکه جوابی بدهد، به سمت مبل میرود. حین برداشتن کیفش از روی مبل، کیف به زیرسیگاری روی میز برخورد میکند و زیرسیگاری روی فرش واژگون میشود. ترانه سر برمیگرداند و به آرام و زیرسیگاری واژگونشده مینگرد. آرام برای چند ثانیه، بدون هیچ حرکتی خیره به زیرسیگاری میماند. رو به سمت ترانه –که به آرام نگاه میکند- برمیگردد. سریعاً نگاهش را از او میدزدد و به سمت در خروج میرود. پیش از خروج از خانه، لحظهای توقف میکند.
آرام (زیر لب): ببخشید.
آرام میرود و ترانه به درِ بسته خیره میماند.
6. داخلی- پذیرایی، شب (گذر زمان)
ترانه پشت میز پای لپتاپ است. سیگار میکشد و تمرکز کار کردن ندارد. به موبایل، که کنار لپتاپ است، نگاهی میاندازد و شمارهای میگیرد. پشت خط کسی پاسخگو نیست. شروع به ضبط وویس میکند.
ترانه (در صفحه واتساپ): سلام آقای عسگری. متأسفانه نتونستم از دوستم پول قرض کنم. فقط تا آخر ماه لطف کنین یه فرصت به من بدین که تخلیه کنم. شبتون بخیر.
موبایل را روی مبل میاندازد و مجدداً سیگاری روشن میکند. موبایل را برمیدارد و در نقطه مشخصشده پیشین قرار میدهد.
7. داخلی- منزل- شب (گذر زمان)
ترانه پای آکواریوم نشسته است. روی شیشه آدرس و قیمت خانه مینویسد و در صفحه موبایل، آگهیهای رهن و اجاره منزل را بررسی میکند.
8. داخلی- منزل- شب (گذر زمان)
ترانه وسایلی را که در ابتدا از کارتن درآورده بود، مجدداً در کارتن قرار میدهد. ناراحتی در چهرهاش نمایان است. سیگارِ روی زیرسیگاری در حال سوختن است. با خالی کردن وسایل کمد، به صندوقچه جواهراتش میرسد. لحظهای میماند. صندوقچه از حالت اولیهای که خودش پشت وسایل گذاشته بود، خارج و کج شده است. دست ترانه صندوقچه را از کمد بیرون میآورد و آن را باز میکند. صندوقچه از جواهرات خالی شده است و تنها تراول چکها در آن دیده میشوند. چهره ترانه مبهوت باقی میماند. سیگار روی زیرسیگاری به انتها رسیده است و خاکسترش خودبهخود روی میز میریزد.