مسابقات و رقابت‌ها

چگونه فیلمنامه خود را بفروشید

  • نویسنده : جاکوب کروگر
  • مترجم : میثا محمدی
  • تعداد بازدید: 999

بخش دوم

همان‌طور که پیش‌تر صحبت کردیم، هیچ پاسخ سرراستی برای چگونگی فروش فیلمنامه و ورود به صنعت سینما وجود ندارد. در این مجموعه از پادکست‌ها، قرار نیست به شما یک برنامه پنج مرحله‌ای ساده برای فروش فیلمنامه‌تان ارائه دهم که یک‌شبه زندگی شما را تغییر دهد.

اما تصمیم دارم چند تکنیک و مهارت را که خودم در حرفه‌ام به دست آورده‌ام و برای دانش‌آموزانم هم موفقیت‌آمیز بوده است، با شما در میان بگذارم، به‌علاوه یک دید کاملاً جدید من‌باب این‌که در وهله اول ورود به صنعت فیلم به چه معناست.

توجه داشته باشید که ورود به صنعت سینما یا تلویزیون برای هر نویسنده‌ای متفاوت است. ورود به این صنعت یک مسابقه ماراتن است، نه یک مسابقه دو سرعت. اگر به فروش فیلمنامه خود به عنوان راهی برای تغییر زندگی‌تان و مرتفع کردن تمام مشکلاتتان نگاه می‌کنید، احتمالاً دارید برعکس به قضیه نگاه می‌کنید. ناگفته نماند که گذاشتن قسمت سنگین این بار بر دوش نوشته‌هایتان دست‌یابی به موفقیت را سخت‌تر خواهد کرد.

هفته گذشته، ما در مورد زمینه‌سازی برای موفقیت صحبت کردیم که به عنوان یک فیلمنامه‌نویس سبکی برای زندگی‌تان داشته باشید تا پشتوانه‌ای برای برنامه نوشتن شما باشد، خلق روالی که در آن همواره روز خوبی باشد، چراکه سرِ کارتان حاضر می‌شوید و کاری را انجام می‌دهید که عاشقش هستید، فضایی را برای نوشتن داشته باشید، زیرساخت‌های خود را بسازید که در نتیجه آن بتوانید به نوشتن ادامه دهید و به عنوان یک کارآفرین سرِ کار شخصی خود باشید، تا زمانی‌که کارتان باب میل این صنعت شود و شانس ورود به آن را پیدا کنید و درها به رویتان باز شوند.

آیا جشنواره‌ها و مسابقات فیلمنامه‌نویسی حقیقتاً می‌توانند به شما در فروش فیلمنامه یا نمایش تلویزیونی کمک کنند؟

یکی از امکانات فوق‌العاده‌ای که امروزه در دسترس فیلمنامه‌نویسان قرار دارد، که در زمان ورود من به این حرفه خبری از آن نبود، مسابقات و جشنواره‌های فیلمنامه‌نویسی است. در آن زمان ما چنین چیزهایی نداشتیم. در حقیقت من هیچ‌وقت به عمرم در مسابقه فیلمنامه‌نویسی یا جشنواره‌ای شرکت نکرده‌ام.

امروز، ما امکانی در دست داریم که راه‌حلی بی‌نظیر و در عین حال یک منبع واقعاً هزینه‌بر است. تمام آن هزینه‌هایی که صرف ثبت‌نام برای رقابت‌ها می‌شوند، باعث می‌شود بعد از جشنواره چند سؤال مطرح شود. آیا این رقابت‌ها واقعاً کارساز هستند؟ چگونه بیشترین بهره را از آن‌ها ببرید؟ از کجا بدانید که برای کدام جشنواره ثبت‌نام کنید و از کدام‌یک حذر کنید؟

درست مثل دیگر جنبه‌های این صنعت، کوسه‌های زیادی در این آب هستند. در قله‌های آن‌ها مقدار زیادی طلا وجود دارد. (استعاره‌هایم را کمی با هم مخلوط کنید.) هم‌چنین در این میان انسان‌هایی بسیار خوش‌نیت و هم‌چنین بدنیت در آن رقابت‌ها هستند که سعی دارند از نویسندگان ناامیدی که سعی در ورود به این صنت دارند، اخاذی کنند.

خیلی مهم است که بدانید کدام جشنواره و مسابقه‌ای برای شما کارساز خواهد بود و کدام عایدی برای شما نخواهد داشت.

خیلی مهم است که بدانید در کدام شرکت کنید و از کدام حذر کنید.

خیلی مهم است که بفهمید مدل کسب‌وکار کدام جشنواره و مسابقه می‌تواند هم به نویسندگان کمک کند و هم در عین حال به شکلی ناخواسته به آن‌ها آسیب بزند.

ما درباره تمام این موارد صحبت خواهیم کرد تا بتوانید از مسابقات و جشنواره‌های فیلمنامه‌نویسی بیشترین بهره را ببریم.

اولین چیزی که باید متوجه آن باشید، این است که تمام جشنواره‌های فیلم و مسابقات فیلمنامه‌نویسی در یک سطح نیستند. مسابقات فیلمنامه‌نویسی مختلفی داریم. جشنواره‌ها و مسابقاتی هستند که در آن‌ها صرفاً نویسندگان تازه‌کار با یکدیگر رقابت می‌کنند. جشنواره‌ها و مسابقات دیگری هستند که رقابت در آن‌ها با نویسندگان نوظهور و حتی حرفه‌ای است. جشنواره‌ها و مسابقاتی مثل دیزنی/‌ای.بی.سی، آکادمی نیکول شیپ یا جشنواره‌های فیلم آستین را داریم (انجمن نویسندگان نیز لیست کارآمدی از رقابت‌ها و بورسیه‌های معتبر دارد) که بهترین‌ها در آن رقابت می‌کنند. اگر در یکی از این رقابت‌های تغییردهنده زندگی شرکت کنید و برنده شوید، احتمالش هست که تهیه‌کنندگان با شما تماس بگیرند، در عوض این‌که شما با آن‌ها تماس بگیرید.

درنتیجه جشنواره‌ها و مسابقات فیلمنامه‌نویسی مشخصی هستند که می‌توانند درهایی را به روی شما باز کنند که زندگی و حرفه‌تان را دست‌خوش تغییر کنند. پیدا کردن آن‌ها نیز سخت نیست. آن‌ها نام‌های شناخته‌شده‌ای هستند و احتمالاً خود شما نیز از قبل با آن‌ها آشنایی داشته‌اید.

به‌علاوه یک مجموعه معتبر از جشنواره‌های فیلم و رقابت‌های فیلمنامه‌نویسی وجود دارند.

این‌ها مسابقات و جشنواره‌های فیلمنامه‌نویسی هستند که از شهرت خوبی برخوردارند و ارتباطات معتبری در صنعت فیلم دارند. رسمیت نام آن‌ها به این معنی است که طیف وسیعی از متقاضیان را به خود جذب می‌کند، و با این‌که شما هم‌چنان اغلب در رقابت با بی‌تجربه‌ها و نویسندگان تازه‌کار هستید، آن‌ها شمار زیادی از نویسندگان را به خود جذب می‌کنند، بنابراین رقابت تنگاتنگ‌تر است و بردن در آن معنای خاصی دارد. به عنوان مثال، دوستان من در اسکرین کرفت، در کاور فلای و در کاتالیست تنها تعدادی از بازیکنان بسیار خوب در این بازار هستند. این‌ها انسان‌هایی هستند که از صمیم قلب به نویسندگان علاقه‌مندند و از طرف دیگر، ارتباطاتی واقعی با حرفه‌ای‌های این صنعت دارند، چراکه همیشه شرکت‌کنندگان خوبی را جذب کرده‌اند. آن‌ها واقعاً در این کار سنگ تمام می‌گذارند تا کار برندگان را معرفی کنند و پای آن‌ها را به صنعت فیلم باز کنند.

هدف هر مسابقه فیلمنامه‌نویسی ایجاد فرصتی برای ارائه و ورود است، اما همه مسابقات فیلمنامه‌نویسی درواقع در گروه نظارت خود شخصی را ندارند که این ارتباط را در دست داشته باشد.

برای مثال، چرا در پادکستم به اسم‌هایی چون کاورفلای، اسکرین کرفت و کاتالیست ادای احترام کردم؟ من برای آن‌ها احترام قائل هستم، چراکه این افراد را دوست دارم. من هر کاری برای فیلیپ گیلپین در کاتالیست، یا جان رودز در اسکرین کرفت می‌کنم، چراکه این افراد به من لطف داشته‌اند. آن‌ها نه‌تنها با من، که با نویسندگان و هنرمندان بزرگ زیادی ارتباطات خوبی دارند. ما پیش از این، به خاطر کاتالیست تا ورمونت با ماشین می‌رفتیم، که زیبا بود. حال تا مینه‌سوتا با هواپیما می‌رویم که شهر خوب اما سردی است!

چرا زحمت راه تا آن‌جا را متحمل می‌شویم و سرما را نادیده می‌گیریم؟ چون عاشق فیلیپ هستیم. وقتی فیلیپ تماس می‌گیرد و می‌گوید: «از تو می‌خوام که به این نویسنده کمک کنی، این فیلمنامه را بخوانی، ما می‌شناسیمش و بهش اعتماد داریم.» رک و راست بگویم، خوب می‌دانیم که قرار است روی آن نویسنده کار کنیم، چراکه او واقعاً به کمک ما نیاز دارد و از طرف دیگر، می‌دانیم که فیلیپ هیچ‌وقت زمان ما را برای شخصی که هنوز آماده نیست، هدر نمی‌دهد.

آن رقابت‌های فیلمنامه‌نویسی و جشنواره‌های فیلم معتبر و در سطح متوسط با ارتباطات قوی، مکانی عالی برای نمایش کارتان هستند. این‌ها از دسته افرادی هستند که می‌توانید به آن‌ها اعتماد کنید، چراکه مدل کسب‌وکار آن‌ها نه صرفاً روی برنده شدن شرکت‌کنندگان، بلکه کمک به آن‌ها برای کسب موفقیت است. و از آن‌جایی که آن‌ها به منابع دسترسی دارند، به اندازه کافی بزرگ هستند و به اندازه کافی وصل هستند، درواقع می‌توانند کمک کنند. با این اوصاف، شرکت در آن رقابت‌ها هیچ شباهتی به برنده شدن در رقابت‌هایی مانند نیکول فیلوشپ یا‌ ای.بی.سی/دیزنی ندارد. آن‌ها یک شرکت بزرگ ندارند، یا استودیو بزرگی وابسته به آن‌ها نیست، اما در صنعت دارای نشان اعتبار هستند. ما می‌دانیم که برنده فیلمنامه‌ای دارد که آماده ساخته شدن است و وقتی تماسی که منتظرش هستیم، صورت می‌گیرد، درواقع این تماسی خشک و رسمی از جانب کسی که نمی‌شناسیمش نیست.

اگر در مسابقات فیلمنامه‌نویسی که مطرح کردم، نام‌هایی نبودند (که البته صدها مسابقه فوق‌العاده در آن سطح داریم)، درنتیجه از کجا بدانیم کدام‌یک از رقابت‌ها واقعی هستند، یا خیر؟

از کجا بدانیم که کدام مسابقه فیلمنامه‌نویسی و جشنواره فیلمی واقعاً می‌تواند دست ما را بگیرد.

وقتی صحبت از جشنواره‌ها می‌شود، پیشنهاد من این است که به دنبال جشنواره‌های فیلم کوچک باشید در مکان‌های زیبا، نه جشنواره‌های بزرگ.برای مثال، ساندنس مکانی بی‌نظیر برای ملاقات با کارگردان یک مستند است. مکانی عالی برای شماست تا با دیگر فیلم‌سازان و فیلمنامه‌نویسان و فیلم‌برداران نوظهور آشنا شوید. این مکانی عالی برای شبکه ارتباطی و معاشرت است. اما تهیه‌کنندگانی که می‌توانند سناریو را بسازند و آن‌ها را خرید و فروش کنند، عموماً در آن سوی طناب مخملی هستند. آن‌ها در اتاق‌های وی‌آی‌پی هستند، در جایی که نمی‌توانید به آن‌ها دسترسی داشته باشید. ساندنس و کن بازارهای بزرگی هستند. این جشنواره‌ها مکان‌هایی هستند که تهیه‌کنندگان اغلب برای خرید فیلم‌هایی که از قبل ساخته شده‌اند، می‌روند. بنابراین بله، اگر یک فیلم دارید، شما هم می‌خواهید که فیلمتان در آن مسابقات باشد (اگر می‌توانید در آن‌ها شرکت کنید).

اما اگر فیلمنامه‌ای دارید، شانس شما در این‌که واقعاً بتوانید برای تهیه‌کننده‌ای ارائه‌ای داشته باشید، چندان بالا نیست، چراکه آن تهیه‌کننده‌ها پشت سر هم جلسه دارند و در تلاش برای خرید و فروش فیلم‌ها هستند و نه فیلمنامه‌ها. دسترسی به آن‌ها مشکل است، چراکه آن‌ها آن سوی طناب مخملی هستند. رفتن به جشنواره‌ها عالی است، اما عموماً در آن‌جا با افرادی شبیه به خودتان دیدار می‌کنید، نه شخصی که قرار است فیلمنامه شما را بخرد. از طرف دیگر، همه مردم دوست دارند به مکان‌های زیبا بروند، مخصوصاً در فصل زمستان. البته به این معنا نیست که تمام جشنواره‌های فیلم با مکانی زیبا می‌توانند حرفه‌ای‌های واقعی صنعت را جذب کنند، اما جای خوبی برای شروع است. دنبال جایی بگردید که مردم علاقه‌مند به رفتن به آن‌جا هستند، و بعد ببیند چه کسی در آن‌جا سخنرانی می‌کند. به آن سخنرانان نگاه کنید. آیا واقعی هستند؟ آیا صرفاً یک شخص حرفه‌ای در این برنامه شرکت دارد؟ اگر آن‌ها دقیقاً همان اشخاصی نیستند که باید با او صحبت کنید، پس این تنها فردی است که بر حسب اتفاق مدیر جشنواره می‌شناخته است، و لزوماً یک ارتباط واقعی نیست.

اگر دیدید که 10 حرفه‌ای، واقعاً معتبر، در جشنواره‌ای حضور و سخنرانی دارند، این همان جشنواره‌ای است که ارتباطی واقعی با صنعت فیلم دارد.

برای مثال، من می‌روم و در نشستی که اسکرین کرفت هر سال برگزار می‌کند، سخنرانی می‌کنم. رویداد بی‌نظیری است که در آن همه نویسندگان درجه یک را جمع می‌کنند تا به حاضران در آن نشست آموزش بدهند. این نشانه خیلی خوبی است که نشان می‌دهد این کمپانی با مردمی که واقعاً می‌توانند به شما کمک کنند، در ارتباط است، چراکه بدون ارتباطات عالی، آن‌ها هرگز نمی‌توانند افرادی در این سطح را ترغیب به حضور در نشست خود بکنند. اگر به کاتالیست بروید، ده‌ها نفر را می‌بینید که در کار تولید برنامه‌های تلویزیونی هستند. شما عوامل و مدیران واقعی را خواهید دید که کارگزار نویسندگان حرفه‌ای هستند.

این‌ها مکان‌های موفقی هستند. این‌ها مکان‌هایی هستند که می‌توانید در آن‌ها ارتباط بگیرید.

خبر خوب در مورد این جشنواره‌های کوچک‌تر فیلم و تلویزیون این است که آن‌ها غیرقابل دسترس نیستند.

یکی از دانشجویان ما درحالی‌که در بار مشغول خواندن کارائوکه بود، با بابی فرالی از‌ آی‌تی‌وی فست (کاتالیست فعلی) ملاقات کرد. چرا؟ چون در ورمونت بود و آن‌جا تنها یک بار دارد و درنتیجه آن‌جا مکانی بود که همه ما جمع می‌شدیم. اگر نویسنده‌ای هستید که هنوز در ابتدای کار خود است، این همان جشنواره فیلمی است که به دنبال آن هستید؛ جایی که قرار است به نسبت دسترسی بیشتری داشته باشید، جایی که دست‌کم شرایط وی‌آی‌پی کمتر است و افراد زیادی هستند که می‌توانند بالقوه به شما کمک کنند.

سخنرانی کردن یک نفر در یک جشنواره فیلم هیچ معنایی ندارد، مگر آن‌که آن شخص همان فرد مناسب شما باشد. اما اگر بازیگران واقعی زیادی در این صنف وجود دارند، این همان جشنواره فیلمی است که می‌خواهید در آن شرکت کنید، به‌خصوص اگر آن جشنواره کارگاهی اختصاصی برای نوشتن فیلمنامه فیلم یا نمایش تلویزیونی را در برنامه‌هایش داشته باشد. نکته دیگری که می‌توانید برای تعیین واقعی بودن یا نبودن یک مسابقه فیلمنامه‌نویسی مدنظر قرار دهید، توجه به جوایزی است که به برندگان اهدا می‌شود.

شماری از مسابقات هستند که در زمینه برقراری ارتباط میان برندگان با مدیران و کارگزاران خیلی خوب عمل می‌کنند. مسابقاتی هستند که تضمین می‌کنند برندگانشان با سطح مشخصی از مدیران استودیو یا تهیه‌کننده یا کارگزار ملاقات داشته باشند. این همان جایزه‌ای است که شما می‌خواهید! این همان جایزه‌ای است که نشان می‌دهد که آیا این مسابقه یا جشنواره ارزش شرکت دارد یا خیر.

چیزی که شما می‌خواهید، تاج افتخار نیست، و اگر صادق باشم، حتی اگر مبلغ جایزه قابل توجه هم باشد، چشمتان دنبال آن پول نیست. هرچند که 1000 دلار واقعاً خوب است، اما آن فیلم شما را نمی‌سازد. من می‌خواهم با کسی ملاقات کنم که درواقع می‌تواند هر روز بیش از 1000 دلار به حرفه من کمک کند.

اگر نمی‌دانید مسابقه‌ای معتبر است یا خیر، این چند سؤال را از خود بپرسید:

با چه کسی کار می‌کنند؟ چه کسی آن‌جا سخنرانی می‌کند؟ چه رویدادهای دیگری را برنامه‌ریزی کرده‌اند؟ آیا ارتباطاتی دارند؟ آیا از ظاهرشان پیداست که می‌توانند کمک کنند؟ جایزه چیست؟ آیا وعده معرفی دارند؟ آیا با کمپانی همکاری دارند؟ آیا برای شما ترتیب ملاقات با حرفه‌ای‌های صنف را می‌دهند؟ آیا شما را وارد این صنعت می‌کنند؟

اگر این تعهدات را ندارند، احتمالاً حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند آن را انجام دهند، چراکه به احتمال زیاد ارتباطات لازم برای انجامش را ندارند. هم‌چنین می‌توانید ببینید که برندگان پیشین این مسابقه اکنون در چه وضعیتی هستند.

آیا برندگان کارگزارانی دارند؟ آیا برندگان فیلم ساخته‌اند، یا فیلمنامه و برنامه تلویزیونی فروخته‌اند، یا در اتاق نویسندگان کار می‌کنند؟ آیا برندگان در حرفه خود پیشرفت کرده‌اند؟

میلیون‌ها مسابقه و جشنواره کوچک داریم که از سوی افرادی فوق‌العاده (و نه‌چندان شگفت‌انگیز) برگزار می‌شود، که اغلب حسن نیت خوبی دارند، اما در عین حال ارتباطشان در صنف سینماگران صفر است، اعتبارشان زیر صفر است و عملاً هیچ توانایی در کمک به شما ندارند. نهایت کاری که از دستشان برمی‌آید، اهدای جوایز برندگان، آن هم به کمک حامیان مالی‌شان است.

مسابقاتی نیز هستند که حتی بیشتر سوءاستفاده‌گر هستند.

اخیراً درباره مسابقه‌ای شنیدم که چیزی شبیه به یک جایزه 10 هزار دلاری پرداخت می‌کند، اما درواقع به برنده کارتی 10 هزار دلاری می‌دهند که 5000 دلار ارزش خدماتی را دارد که در سال آینده خرید کنید تا بتوانید جایزه خود را دریافت کنید. شما واقعاً باید حواستان را جمع کنید، چراکه آن بیرون فرصت‌طلب‌ها کم نیستند. اگر شما منبع مالی کافی برای پرداخت هزینه‌های ارسال فیلمنامه را دارید، بدون این‌که بر زندگی روزمره‌تان تأثیر بگذارد، باید برای هر سه سطح جشنواره و مسابقه درخواست بدهید!

حال فرض را بر این می‌گذارم که فیلمنامه شما حاضر و آماده است. (البته که این فرضی خطرناک است، چراکه اکثر فیلمنامه‌ها تکمیل نیستند!)اما اگر همه کارها را تمام کرده باشید، از یک نویسنده حرفه‌ای بازخورد گرفته باشید، و واقعاً مطمئن هستید که فیلمنامه شما آماده است، می‌توانید دست‌به‌کار شوید و باید آن را به همه جا ارسال کنید!

چرا باید حتی در جشنواره مزخرفی که تعداد شرکت‌کنندگانش به‌زور به 10 نفر می‌رسد (و اغلب آن‌ها نیز نمی‌دانند که چطور یک فیلمنامه بنویسند) درخواست بدهید، که حتی اگر برنده شوید، برگزارکنندگانش هیچ ارتباطی با صنف ندارند؟

چند دلیل دارد.

شماره1: خدا را چه دیدید!

قرار نیست در یکی از آن مسابقات با یک کارگزار‌ هالیوودی ملاقات کنید، اما اگر جشنواره فیلم جو در سنترال آیداهو باشد، این احتمال هست که شما دندان‌پزشکی از آیداهو را آن‌جا ملاقات کنید که کسی را در سی‌سی‌آی نمی‌شناسد، اما 100 چوق پول دارد و خیلی دوست دارد فیلمی بسازد و می‌خواهد فیلمنامه شما را بخواند.به سطح حرفه‌ای دسترسی نخواهید داشت، اما ممکن است اندک دسترسی پیدا کنید. ممکن است شانس بیاورید. مهم‌تر از آن، در آن سطوح پایین می‌توانید جوایز زیادی جمع کنید. یک لوح از جشنواره فیلم جو در آیداهو سنتر احتمالاً معنای زیادی نخواهد داشت.

اگر با تهیه‌کننده‌ای تماس بگیرید و بگویید که اخیراً در مسابقه فیلمنامه‌نویسی جشنواره فیلم جو در آیداهو سنتر برنده شدم، آن‌ها احتمال به این فکر کنند که خب، خوبه. چراکه برای آن‌ها معنای چندانی ندارد.

در حقیقت حتی برخی از تهیه‌کنندگان از سوی این جشنواره‌ها نقره‌داغ شده‌اند. نیتشان خوب بوده است. حتی شاید جایزه خوبی نیز بدهند. شاید حتی قرار را بر این بگذارند که قبل و بعد از رقابت‌ها با برندگان ملاقات کنند. اما از آن‌جایی که این رقابت‌ها در سطح آماتور برگزار می‌شود، گاهی اوقات برنده نیز فیلمنامه‌ای به‌شدت آماتور دارد، فیلمنامه‌ای که معلمی مثل من با دیدنش بگوید که ایول ما این‌جا یک استعداد خیلی خوب داریم، اما کسی که تهیه‌کننده است، می‌گوید برنده اینه؟ من نمی‌توانم این فیلمنامه را بسازم. این فیلمنامه برای سینما آماده نیست.

برندگان مسابقه فیلمنامه‌نویسی اغلب با فیلمنامه‌هایی برنده می‌شوند که برای ورود به صنعت فیلم آماده نیستند. البته به این دلیل نیست که نویسنده بی‌استعداد است، خیر. بلکه به این دلیل است که آن‌ها هنوز ابتدای راه مسیر کاری خود هستند.

چراکه بیشتر مسابقات کوچک آن‌قدری شرکت‌کننده ندارند که درنهایت به هنرمندی با استعدادی فوق‌العاده منتهی شود. این اتفاق برای من افتاد. جشنواره کوچکی بود که من حامی مالی آن بودم. من واقعاً به کاری که درصدد انجامش بودند، ایمان داشتم و کسی را که جشنواره را راه انداخته بود، واقعاً دوست داشتم. دید من نسبت به او یک انسان خوش‌قلب بود، و هنوز هم فکر می‌کنم که او نیتش خیر بوده است.

من جایزه‌ای به او دادم که حدود 3600 دلار ارزش داشت، چراکه فکر می‌کردم این کمکی برای برنده نهایی خواهد بود. از انجامش خوشحال بودم، چراکه هدفم کمک بود و گمان می‌کردم کار کردن با نویسنده‌ای بزرگ که پیش از این فرصتی نداشته، لذت‌بخش است.

وقتی فیلمنامه برنده را خواندم، متوجه شدم که با استعدادی فوق‌العاده روبه‌رو هستم. اما از طرف دیگر، متوجه شدم که این متن کاملاً غیرقابل ساخت است. با فیلمنامه‌ای روبه‌رو بودم که باید دست‌کم یک سال روی آن کار می‌شد تا حتی قابل فروش به یک تهیه‌کننده شود. من فیلمنامه‌ای را دیدم که اساس و بنیان عالی داشت، چند لحظه بسیار تأثیرگذار داشت، اما نویسنده‌ای را دیدم که هنوز مهارت‌های اولیه این حرفه را ندارد. با این انسان دوست‌داشتنی که مدیر جشنواره بود، تماس گرفتم و گفتم: هی اوضاع چطوره؟ این یارو چطوری برنده شد؟ واقعاً نمی‌فهمم. او گفت که خب ما فقط 380 تا شرکت‌کننده داشتیم و این بهترین مورد در بین آن‌ها بود. او خیلی بااستعداد است.

صددرصد حق با دوستم بود. برنده خیلی بااستعداد بود. اما من با نویسندگان بااستعداد زیادی کار می‌کنم. دلیل این‌که من یک جایزه 3600 دلاری تخصیص دادم، به این خاطر بود که می‌خواستم به کسی کمک کرده باشم که قدم بعدی را در حرفه خود بردارد، اما به کسی تعلق گرفت که هنوز آماده نبود.

بسیاری از تهیه‌کنندگان در این راه نقره داغ شدند، نه به خاطر رقابت‌های بزرگ فیلمنامه‌نویسی، نه رقابت‌های فیلمنامه‌نویسی در سطح متوسط، بلکه به خاطر رقابت‌های فیلمنامه‌نویسان نوپا. شما واقعاً هدفتان کمک کردن است، اما در آخر این شمایید که ناامید می‌شوید. جایی که نمی‌توانید به خوب بودن یک فیلمنامه به صرف برنده شدن اتکا کنید.

آیا این بدین معناست که اگر در جشنواره فیلم کوچکی برنده شوید، نباید به خودتان افتخار کنید؟

نه! این بدین معناست که شما بهتر از دیگر فیلمنامه‌نویسان آماتور هستید و زمان آن فرارسیده است تا در مسابقات فیلمنامه‌نویسی میان‌رده شرکت کنید. حتی شاید زمان آن رسیده است که در یکی از جشنواره‌های برتر فیلم درخواست دهید و ببینید عملکردتان در رقابت با آماتورهای باتجربه‌تر و نویسندگان نوظهور، و درنهایت با نویسندگان حرفه‌ای چطور است. درنتیجه می‌توانید ببینید همان‌طور که از این رتبه‌ها بالا می‌روید، چقدر خوب می‌توانید کار کنید.

برنده شدن در رقابت‌های کوچک هیچ اشکالی ندارد. این یعنی شخصی چیز زیبایی در فیلمنامه شما دیده است. اما تهیه‌کنندگان عموماً کسانی را که در این جشنواره‌ها مقام می‌آورند، جدی نمی‌گیرند، مگر این‌که آن رقابت‌ها را بشناسند و به مجری آن اعتماد داشته باشند.

برنده شدن در یک مسابقه فیلمنامه‌نویسی کار زیادی برای شما نمی‌کند، مگر این‌که مسابقه بزرگی باشد. اما این‌که با تهیه‌کننده تماس بگیرید و بگویید: «ببین، من تو 14 جشنواره فیلم فینالیست شدم، سه تاش رو بردم، و در 11 جشنواره هم به دور دوم رسیدم...» هزینه‌اش فقط یک تلفن است.

حتی اگر این برنده شدن در یک جشنواره خیلی کوچک باشد، باز هم می‌توان به نوعی گفت که هی، مردم این فیلمنامه را دوست داشتند!هم‌چنین، اگر عملکرد شما در بسیاری از جشنواره‌ها خوب بوده است، احتمال بیشتری هست که بخت با شما یار شود تا با یک تهیه‌کننده خرد ملاقات کنید. ممکن است این همان شانسی نباشد که آن شخص بتواند فیلمنامه شما را بسازد، اما می‌تواند این همان شانسی باشد که به کمک آن فرد در حرفه خود کمی پیشرفت کنید، شما را به مرحله بعد ببرد و شما را به کسی معرفی کند.

اگر منابع نامحدودی دارید، پس از آن استفاده کنید.

اگر منابع مالی‌تان محدود است، پس باید جشنواره‌های فیلم و مسابقات فیلمنامه را هدف قرار دهید که قرار است برای برنده امکان دسترسی به صنف را فراهم کنند.

در قسمت بعدی درباره این موضوع که چطور مشخص کنید که چه کسانی را باید در این صنعت هدف قرار دهید، صحبت خواهیم کرد. بسیاری از افراد دخیل در این صنعت جزو سخنرانان یا داوران مسابقه هستند و می‌توان از آن‌ها کمک گرفت. بسیاری از آن‌ها خودشان خواهان کمک کردن هستند.

زمانی که متوجه شدید چه افرادی را باید هدف قرار دهید، می‌توانید نام آن‌ها را در گوگل جست‌وجو کنید تا ببینید در کجاها سخنرانی دارند. اگر در یک جشنواره فیلم سخنرانی دارند، پس راه بیفتید بروید! (به‌خصوص اگر یکی از آن جشنواره‌های کوچک یا متوسط است.) می‌توانید شروع به بررسی یک‌سری از موارد کنید؛ کدام‌یک از جشنواره‌ها به شما امکان دسترسی می‌دهند، کدام مسابقه برای شما ترتیب ملاقات می‌دهد، و این‌که آیا این رقابت‌ها برنده‌هایی داشته‌اند که عملکرد خوبی دارند؟

خیلی مهم است که فقط برای یک رقابت فیلمنامه‌نویسی درخواست ندهید!

85 دلار خود را دور نریزید. پول‌هایتان را جمع کنید و برای چند رقابت فیلمنامه‌نویسی ثبت‌نام کنید، چراکه مسابقه‌ها برای پیشرفت شما به عنوان فیلمنامه‌نویس می‌توانند ارزشمند باشند، البته تنها در تعداد.

اجازه دهید منظورم را توضیح دهم.

همه بر این باورند که هدف از رقابت‌های فیلمنامه‌نویسی برنده شدن است، اما از نظر من هدف اصلی این رقابت‌ها کسب اطلاعات درباره خودتان و فیلمنامه‌تان به عنوان یک نویسنده است. اگر در یک برنامه مشاوره‌ای با یک نویسنده حرفه‌ای کار می‌کنید، چیزی مثل برنامه پروتِرَک در استودیو ما، پس شما همین حالا نیز اطلاعات زیادی دارید. یک نویسنده حرفه‌ای تمام پیش‌نویس‌ها را می‌خواند و مطمئن می‌شوید که آیا فیلمنامه شما برای ورود به صنعت فیلم آماده است یا خیر. و اگر آماده نباشد، آن‌ها به شما کمک می‌کنند تا آن را آماده کنید.

البته به این معنا نیست که قرار است تنها بازخوردهای مثبت بگیرد و هر کسی که فیلمنامه شما را می‌خواند، آن را دوست خواهد داشت. این در مورد هیچ فیلمنامه‌ای صدق نمی‌کند. مردم همیشه فیلمنامه‌ها را رد می‌کنند. مردم همیشه با فیلمنامه‌ها مشکل دارند. اما این بدان معناست که شما برای فیلمنامه‌تان دیدگاه یک حرفه‌ای را دارید که می‌توانید به واسطه آن بفهمید فیلمنامه آماده ورود است یا خیر.

مسابقات فیلمنامه‌نویسی می‌توانند به شما کمک کنند تا ببینید فیلمنامه شما در بازار بزرگ‌تر چگونه عمل می‌کند. اما شرکت کردن تنها در یک مسابقه کمکی به این امر نمی‌کند. ممکن است داور یک خواننده بدجنس باشد، یا ژانری که نوشته‌اید، ژانر مورد علاقه او نباشد، یا نویسنده‌ای باشد که روز بدی داشته است.

و درنتیجه باعث می‌شود به یک‌باره احساس شکست کنید.

برنده نشدن، دوم یا چهارم نشدن، قرار نگرفتن در هیچ جایگاهی، حتی نرسیدن به دور دوم مسابقات فیلمنامه‌نویسی یا جشنواره مطلقاً هیچ اطلاعاتی به شما نمی‌دهد.

از آن‌جایی که موضوعات سلیقه‌ای هستند، بنابراین شما برای دانستن به تعداد نیاز دارید.

فرض کنیم شما نویسنده تازه‌کاری هستید، و می‌گویید که «می‌دونی چیه؟ من هنوز قصد شرکت در نیکول را ندارم. می‌خوام ببینم اگر در 10 رقابت کوچک و متوسط شرکت کنم، مسابقاتی که با تازه‌کارها و شاید تازه‌کارهای حرفه‌ای رقابت کنم، عملکردم چطوره.»

فرض کنید در 10 مسابقه شرکت کرده‌اید و نتیجه به این ترتیب بوده است که در اغلب آن‌ها به دور دوم رسیده‌اید، اما در هیچ‌یک از آن‌ها به دور فینالیست‌ها یا حتی نیمه‌نهایی نرسیده‌اید. این بدین معنا نیست که فیلمنامه شما خوب نبوده است. (ممکن است فیلمنامه شما عالی باشد و فقط کمی بدشانسی آورده باشید.) اما بدین معنی است که شما هنوز واقعاً به جایگاه آماتورهای بهتر نرسیده‌اید.

این یعنی احتمالاً فیلمنامه شما احتیاج به کار بیشتری دارد و این‌ها اطلاعات ارزشمندی هستند.

بسیار خب، اول اجازه دهید تا فیلمنامه‌ام را به جایی برسانم که واقعاً خوب باشد. اما چرا خوب نیست؟ شاید کاملاً روشن و واضح است، اما روی خواننده تأثیر نمی‌گذارد. شاید ساختارهایی دارد که برای خود من تازگی دارد، اما برای کسی که فیلمنامه‌های زیادی خوانده است، چیز ناآشنایی نباشد.

اگر فیلمنامه‌تان را به جشنواره‌های زیادی ارسال می‌کنید، اما به دور دوم نمی‌رسد، قریب به یقین مشکل در 10 صفحه اول است.

این‌ها اطلاعات ارزشمندی هستند؟ اکثر مسابقه‌های فیلمنامه‌نویسی و بیشتر جشنواره‌های فیلم، به‌خصوص رقابت‌های کوچک‌تر، نمی‌توانند تمام فیلمنامه‌هایی را که به دستشان می‌رسد، به طور کامل بخوانند. البته در مورد همه مسابقات فیلمنامه‌نویسی یا جشنواره‌های فیلم صدق نمی‌کند، اما تقریباً همه آن‌ها یک فیلمنامه را تا آخر نمی‌خوانند. اگر شما 85 دلار هزینه شرکت در رقابت را بدهید و آن‌ها برای خوانده شدن هر فیلمنامه 50 دلار هزینه کنند، سود چندانی برای آن‌ها باقی نمی‌ماند. چیزی برای پرداخت هزینه‌های اداری و حتی بازاریابی باقی نمی‌ماند. بنابراین احتمالاً آن‌ها نمی‌توانند کار شما را از ابتدا تا انتها بخوانند.

کاری که بیشتر رقابت‌ها انجام می‌دهند، خواندن 10 صفحه اول فیلمنامه شماست و سپس شما وارد یکی از این دو دسته می‌شوید: دسته فیلمنامه‌هایی که کنار گذاشته می‌شوند، دسته فیلمنامه‌هایی که در دور دوم خوانده می‌شوند.

اگر فیلمنامه خود را در 10 مسابقه و جشنواره شرکت دادید و به دور دوم نرسیدید، این را یک شکست نبینید. این اطلاعات است.

این اطلاعات ارزشمند هستند. بسیار خب، پس من در 10 صفحه اول فیلمنامه‌ام مشکل دارم. پس یک نگاهی به آن بیندازم. شاید مشکل فقط در صفحه اول فیلمنامه باشد و همین باعث دل‌سرد شدن خواننده از خواندن ادامه کار باشد، که باعث می‌شود آن را سرسری بخواند، یا حتی آن را کنار بگذارد و نخواند، یا احساس کند که ارتباط نمی‌گیرد، یا این‌که باعث شود احساس کند همه چیز زیادی تکراری است.

تضمین می‌کنم که اگر در چندین مسابقه شرکت کنید و در هیچ‌کدام به دور دوم نرسید، مشکل در 10 صفحه اول کارتان است. این حرکتی مثمرثمر است که اطلاعات باارزشی در اختیارتان می‌گذارد.

اگر در ابتدای مسیر کاری خود هستید، از رقابت‌های کوچک شروع کنید. اگر برای تحقق این امر باید منابع مالی را تأمین کنید، از رقابت‌های کوچک آغاز کنید، ببینید چطور پیش می‌رود، و سپس مرحله به مرحله بالاتر بروید. هیچ اشکالی ندارد که در یک‌سری از مسابقات کوچک برنده شوید، اما در برخی مسابقات بزرگ‌تر تنها به دور دوم برسید. این یک معنا دارد؛ این‌که نوشته‌هایتان به کمی کار بیشتر نیاز دارد!

هنگامی که در برابر نویسندگانی با تجربه بیشتر در مسابقات و جشنواره‌های شناخته‌شده‌تر یا معتبر رقابت کنید، اگر خیلی پایین‌تر از آن‌ها قرار نگرفتید، این یک نتیجه عالی است!

که این یعنی شما نیازمند مهارت‌هایی هستید که باید تقویتش کنید. حال وقت آن رسیده است که مشاوره بیشتری بگیرید. زمان آن رسیده است که استادانه خلق کنید، بیایید بفهمیم چرا در مسابقات پیشرفته چندان جلو نرفته‌اید. گفته می‌شود اگر فقط برای یکی از مسابقات فیلمنامه‌نویسی پیشرفته درخواست بدهید، دیگری چیزی یاد نخواهید گرفت، چراکه شاید فیلمنامه را صرفاً فیلمنامه‌خوانی بخواند که روز خوبی نداشته است. شما باید به تعداد کافی در رقابت پیشرفته شرکت کنید تا بتوانید واقعاً نتایج را تجزیه و تحلیل کنید.

آخرین نکته در باب این موضوع:

هرگز و تحت هیچ شرایطی و به هیچ دلیلی بابت این‌که مسابقه فیلمنامه‌نویسی یا جشنواره فیلمی برای فیلمنامه شما یادداشت تحلیلی بنویسند، پولی پرداخت نکنید. این کار را نکنید.

 در حقیقت حتی برای یادداشت‌های تحلیلی نوشته‌شده هم پولی به هیچ‌کس پرداخت نکنید، چراکه معمولاً هم آن‌چه دریافت خواهید کرد، یک یادداشت تحلیلی نیست.

آن‌چه شما دریافت می‌کنید، درواقع نظر فیلمنامه‌خوان است.

نظر فیلمنامه‌خوان چیزی متفاوت از یادداشت تحلیلی است.

نظر فیلمنامه‌خوان چیزی است که یا به قلم نویسنده بااستعدای نوشته می‌شود که در ابتدای حرفه خود است و معمولاً هم تاکنون فیلمنامه‌ای نفروخته، یا به قلم افرادی نوشته می‌شود که مدت‌هاست در کار فیلمنامه‌خوانی هستند که کار نویسندگی‌شان راکد بوده است. (و به همین دلیل است که در کار فیلمنامه‌خوانی هستند.)

در مسابقات فیلمنامه‌نویسی و جشنواره‌های فیلم، فیلمنامه‌خوانان مبلغ چندانی دریافت نمی‌کنند. اگر آن‌ها خواننده یک آژانس یا یک کمپانی تولیدی باشند، احتمالاً برای هر فیلمنامه مبلغ 50 دلار دریافت می‌کنند.

اکثر رقابت‌ها نمی‌توانند برای فیلمنامه‌خوانی 50 دلار هزینه کنند؛ حتی اگر شما 85 دلار پرداخت کنید، یا حتی برای هر یادداشت تحلیلی 150 دلار پرداخت کنید. آن‌ها نمی‌توانند متقبل این هزینه شوند، بنابراین چیزی حدود 25 تا 35 دلار پرداخت می‌کنند. شاید آن‌ها حتی چیزی پرداخت نکنند و حتی از یک کارآموز برای نوشتن استفاده کنند.

فقط باید از خودتان این سؤال را بپرسید، مثل هر چیزی در صنعت فیلم‌سازی، برای این‌که واقعی باشد، زیادی خوب نیست؟

حتی اگر کسی به شما بگوید که صرفاً حرفه‌ای‌ها یادداشت‌های تحلیلی شما را می‌نویسند، می‌توانید خودتان حساب کتاب کنید. یک لحظه صبر کنید. اگر من 85 دلار هزینه کنم، یا 150 دلار هزینه کنم، باز هم هیچ راهی نیست که فیلمنامه‌خوان پول بیشتری به دست آورد، چون علاوه بر هزینه‌ تبلیغات، مجریان و هرکسی که از مالکان کمپانی است، سهمی از این پول دارند. بنابراین هیچ راهی نیست.

بیایید وانمود کنیم که آن‌ها 150 دلار کامل درآمد دارند. فقط فرض کنیم. به این فکر کنید که خواندن یک فیلمنامه کامل چقدر وقت می‌برد، نوشتن خلاصه یک‌خطی فیلمنامه چقدر وقت می‌گیرد، نوشتن خلاصه یک و نیم تا دو صفحه‌ای که دربرگیرنده تمام وقایع فیلمنامه باشد، چطور، و بعد نوشتن چند خط یادداشت تحلیلی که واقعاً در بهتر کردن فیلمنامه مؤثر باشد؟ با این اوصاف، خودتان متوجه می‌شوید که حتی اگر آن‌ها تمام مبلغی را که پرداخت کرده‌اید، دریافت کنند، باز هم فقط حدود 30 سنت در ساعت درآمد خواهند داشت. در این صورت متوجه هستید که فیلمنامه‌خوانان نمی‌توانند کار یادداشت تحلیلی را انجام دهند، حتی اگر آن‌قدری خوش‌شانس باشید که فردی ماهر کار شما را بخواند. افراد ماهر زیادی داریم که کار را با فیلمنامه‌خوانی شروع کرده‌اند. من با خواندن شروع کردم، اما وقتی خلاصه می‌نوشتم، یک کارآموز بودم. خودم هم دقیقاً نمی‌دانستم که چه کار می‌کنم! زمانی که اولین دسته یادداشت‌هایم را برای فیلمنامه‌ها نوشتم، پیش از آن حتی یک فیلمنامه هم نخوانده بودم.

لطفاً برای نوشتن یادداشت تحلیلی پولی پرداخت نکنید، یا یادداشت فیلمنامه‌خوان را به عنوان راهی برای توسعه و بهتر کردن کار جدی نگیرید.

برای شفاف‌تر شدن این قضیه داستانی را برای شما تعریف می‌کنم.

دانشجویی داشتم که بسیار بااستعداد بود (که البته هنوز هم هست). استعداد برای یک نویسنده دارایی بزرگی است، اما سخت‌کوشی مهم‌تر از آن است. او یکی از سخت‌کوش‌ترین افرادی است که تابه‌حال با او کار کرده‌ام. او مدام روی فیلمنامه خود کار می‌کرد، حدو سه سال روی آن سنگ تمام گذاشت. این اولین باری بود که او یک فیلمنامه می‌نوشت، اما در برنامه مربی‌گری پروترک ما حضور داشت و واقعاً، واقعاً واقعاً کار را به ثمر رسانده بود. او برای پسرهای 13 ساله کمدی بزن بکوب می‌نویسد؛ طنزهای کوچک و بامزه‌ای که حدود 13 صفحه هستند. این سبک از کمدی باب میل هرکسی نیست، اما آن‌هایی که عاشق این سبک باشند، کار او را دوست خواهند داشت. او در نوشتن این دست فیلمنامه‌ها خیلی خوب است، یا بهتر است این‌گونه بگویم که مهارت فیلمنامه‌نویسی خود را تا زمانی که خیلی خوب شود، بهتر و بهتر می‌کند. او وقتی کاری را دست می‌گیرد، طوری روی آن کار می‌کند که گویی اثری از شکسپیر است.

فیلمنامه‌ای را که در دست داشت، به جایی رساندیم که دیگر آماده ورود به صنعت بود. این سناریو کار می‌کند، حرفه‌ای است و می‌توان آن را ساخت. او شروع به فرستادن فیلمنامه‌اش به رقابت‌ها کرد، اما اشتباهی که مرتکب شد، این بود که برای یادداشت تحلیلی پول پرداخت کرد. او با حالتی وحشت‌زده با من تماس گرفت و گفت: «جک، من سه مجموعه مختلف یادداشت تحلیلی دارم، از مسابقه‌های فیلمنامه‌نویسی مختلف و هیچ‌کدام از آن‌ها فیلمنامه من را نپسندیده‌اند.» او ادامه داد: «اصلاً ناراحت نیستم که فیلمنامه را نپسندیده‌اند. من هرچند باری که لازم باشد، آن را بازنویسی می‌کنم. چیزی که من را نگران کرده، این است که هیچ‌کدام نقطه نظر مشترکی با دیگری ندارند! من سه یادداشت از فیلمنامه‌خوان‌ها دارم و همه آن‌ها چیزهای کاملاً متناقضی گفته‌اند. یکی گفته است که من بی‌نهایت بامزه هستم، اما با ساختار مشکل دارم. دیگری گفته است ساختار کاری عالی است، اما من بامزه نیستم. این‌ها اصلاً با هم هم‌خوانی ندارند!»

او یادداشت‌ها را برای من فرستاد و من این سه نظر را خواندم. آن‌ها به معنای واقعی کلمه روی یک موضوع اجماع نداشتند. حتی یک نقطه مشترک هم نبود.

دور هم جمع شدیم و من گفتم: «این‌جا یادداشتی می‌بینی که دری را به روی تو باز کرده باشد؟ یادداشتی که به نظر درست باشد؟ که باعث شود به خودت بگویی درسته، مشکل همینه؟»

او گفت: «راستش را بگویم، جیک؟ نه.»

گفتم: «آیا یادداشتی هست که تو را عصبانی کند؟ مطلبی که چنان تو را عصبانی کرده باشد که حس یک ضربه کاری را داشته باشد؟ این حس که شاید چیز جدیدی پیدا کرده‌اند؟»

او گفت: «من اصلاً عصبانی نیستم. من بیشتر سردرگم هستم تا عصبانی.»

به او گفتم: «خب، کار روی فیلمنامه را تمام کردی. این یادداشت‌ها هیچ سودی برای تو ندارند. بیا به ارسال آن به همان صورتی که نوشته‌ای، ادامه دهیم.»

او درنهایت با همان فیلمنامه برنده جشنواره بین‌المللی فیلم کانادا شد.

فقط تصور کنید اگر ساختار فیلمنامه‌اش را تغییر می‌داد، چه می‌شد! او صرفاً بر اساس حرف‌های یک کارآموز، شخصی که سرسری فیلمنامه را خوانده است، شخصی که حتی فیلمنامه او را نپسندیده است... مقصد و منظورهایش را بر اساس بازخوردهای بدون فکر آن‌ها تغییر می‌داد! او به جای این‌که از کسی که روی او حساب می‌کند و می‌خواهد کارش را بهتر کند، نظر بپرسد، می‌خواهد از کسی که حتی از فیلمنامه او آن‌قدری لذت نبرده است که به آن کمک کند، نظر می‌گیرد. این احمقانه است!

نویسندگان زیادی را دیده‌ام که سناریوهای خود را بر اساس یادداشت‌های تحلیلی از طرف کارآموزان دست‌خوش تغییر کرده‌اند.

پول خود را برای یادداشت‌های تحلیلی هدر ندهید.

هیچ تهیه‌کننده کارکشته‌ای هیچ‌وقت یادداشت فیلمنامه‌خوان را برای یک نویسنده به عنوان یادداشت تحلیلی نمی‌فرستد.

حتی آن زمانی که تهیه‌کننده بودم، حتی قبل‌تر از زمان برنامه تماس ویدیویی زوم، اگر نویسنده در لس‌آنجلس زندگی نمی‌کرد، برای جلسات تبادل نظر برای او پرواز درجه یک می‌گرفتیم. (انجمن نویسندگان مستلزم پرواز درجه یک بود.) ما برای پسری از لندن پرواز گرفتیم و یک هفته با او وقت صرف کردیم. ما نیامدیم به او بگوییم که یک دسته یادداشت تحلیلی برای تو داریم، یا فلان کار را بکن و فلان کار را نکن. ما فقط نشستیم و با او صحبت کردیم.

اگر فیلمنامه شما جواب نمی‌دهد، طبق تعریف، به این معنی است که چیزی در قصد و منظور شما درست سرِ جایش ننشسته است.

طبق تعریف، اگر تمام قصد و منظور شما برای فیلمنامه به‌وضوح مشخص شده است، پس فیلمنامه باید جواب بدهد و شما هیچ احتیاجی به یادداشت تحلیلی ندارید.

طبق تعریف، دلیلی که فیلمنامه شما نیازمند یادداشت می‌شود، آن چیزی است که هنوز در ناخودآگاهتان، در قصد و منظورتان، محقق نشده است. هنوز میان فیلمنامه‌ای که در قلب شماست و فیلمنامه‌ای که در ذهن شماست و فیلمنامه‌ای که روی کاغذ آورده‌اید، یک فاصله‌ای هست.

در یک جلسه مربی‌گری پروترک این‌جا در استودیو، یک نویسنده حرفه‌ای هر صفحه‌ای را که می‌نویسید، می‌خواند، اما به جای این‌که بر اساس آن‌چه باعث افول کار شده است، به شما بگویند که چه کار کنید، سعی می‌کنند هدف و منظور شما را درک کنند و سپس به شما چیره‌دستی و هنری را که نیاز دارید تا آن نیات را در صفحات خود بگنجانید، آموزش می‌دهند.

برای مثال، آن‌ها اشاره می‌کنند که: «من متوجه منظور شما از این خط نمی‌شوم.»

سپس نویسنده چیزی شبیه به این می‌گوید: «خب، منظورم و هدفم این بوده.»

و نویسنده حرفه‌ای جواب می‌دهد: «خب، متوجه منظورت شدم. اجازه بده به تو در ساختش کمک کنم.»

درحالی‌که یک فیلمنامه‌خوان صرفاً همان خطی را که در حال حاضر به‌دردنخور است، می‌بیند، بدون این‌که نیت پشت آن را درک کند. به احتمال زیاد، آن‌ها حتی توصیه‌های منطقی برای شما نخواهند داشت. آن‌ها وقتش را ندارند!

آن‌ها همان توصیه‌هایی را به شما می‌کنند که استاد فیلمنامه‌نویسی خودشان (شخصی که ممکن است حتی یک فیلمنامه هم نفروخته باشد) به آن‌ها کرده بود.

آن‌ها بر اساس کتاب‌های فیلمنامه‌نویسی که می‌خوانند، توصیه‌هایشان را می‌نویسند؛ بر اساس کتاب نویسنده‌ای که ممکن است خودش هرگز فیلمنامه‌ای نفروخته باشد.

آن‌ها به شما توصیه‌های دست چندمی می‌دهند که حتی اگر مشکل را نیز درست شناسایی کرده باشند، برای حل آن فرمولی‌ترین راه‌حل ممکن را ارائه کرده‌اند.

دلیل این‌که فیلمنامه‌خوانان چنین توصیه‌های ضعیفی را ارائه می‌دهند، این نیست که آن‌ها خیلی باهوش نیستند، انگیزه‌ای ندارند، یا سناریوهای زیادی نخوانده‌اند. بعضی از آن‌ها نویسنده‌های برجسته‌ای هستند که روزی کارهای بی‌نظیری خواهند نوشت.

اما آن نویسنده بی‌نظیر درونشون هنوز خلق نشده است، و خیلی از آن‌ها نیز به آن نقطه نخواهند رسید.

اگر آن‌ها نویسندگانی با سطحی از تجربه بودند که می‌توانستند سناریویی را در حدی رشد بدهند که بتواند در این بازار رقابتی بفروشد، آن وقت برای 30 سنت در ساعت یادداشت نمی‌نوشتند.

پول خود را برای یادداشت‌های تحلیلی هدر ندهید. در هر مسابقه فیلمنامه‌نویسی باید صرفاً به دنبال این باشید که چقدر خوب عمل کرده‌اید، و اگر برای کارتان احتیاج به نظر دارید، آن را از افراد متخصص طلب کنید.

برای فیلمنامه‌نویسان، هدف از مسابقات فیلمنامه‌نویسی دو چیز است.

همان‌طور که صحبت کردیم، هدف اول دادن اطلاعاتی به شماست، نه این‌که فیلمنامه شما خوب یا بد است، بلکه در مورد چگونگی عملکردتان است.

اطلاعاتی در مورد این‌که آیا صفحه اول فیلمنامه شما کارآمد است، آیا ۱۰ صفحه اول کارآمد است. آیا شما بهتر از تازه‌کارها عمل می‌کنید؟ آیا در سطح رقابت با نویسندگان نوظهور هستید؟ آیا در سطح حرفه‌ای می‌نویسید؟ و به خاطر داشته باشید که برای رسیدن به این اطلاعات شما به تعداد نیاز دارید.

این اولین هدف از مسابقات فیلمنامه‌نویسی است. خارج از دایره امن خود بازخوردهایی می‌گیرید، اما سراغِ گرفتن جزئیات آن نروید. شما جزئیات را از یک نویسنده حرفه‌ای بخواهید که در پیشبرد فیلمنامه‌ها تخصص داشته باشد.

آن‌ها می‌توانند برای شما جلسات رسمی با حرفه‌ای‌های این صنعت ترتیب دهند.

آن‌ها می‌توانند به واسطه ارتباطات با افرادی که دستی در سینما دارند، شما را به آن اشخاص وصل کنند. (اگر واقعاً چنین ارتباطاتی داشته باشند.) می‌توانند به واسطه ارتباطاتی که دارند، امکان دسترسی به افرادی را که برای پیدا کردن فیلمنامه با مسابقات تماس می‌گیرند، فراهم کنند. می‌توانند به واسطه ارتباطاتی که دارند، امکان دسترسی به افرادی را که در جشنواره حضور دارند، فراهم کنند.

اگر یک زمانی در مسابقه بزرگی مانند نیکول فلوشیپ برنده شوید، آن وقت است که آدم‌ها با شما تماس می‌گیرند و دیگر اصلاً لازم نیست شما به دنبال آن‌ها باشید. اما حتی کوچک‌ترین جشنواره‌ها و مسابقات نیز می‌توانند امکان دسترسی را برایتان فراهم کنند، اگر از دسته رقابت‌های خوب باشند.

افرادی که در جشنواره‌ها یا مسابقات حضور یا سخنرانی دارند، یا با آن‌ها ارتباط گرفته می‌شود، ممکن است نه تهیه‌کنندگان شناخته‌شده، بلکه تهیه‌کننده‌ای نوظهور باشند، یا تهیه‌کننده‌ای باشند که قبلاً فیلمی نساخته است، اما مقداری پول دارد. یا ممکن است جشنواره امکان دسترسی به سخنرانانی را که می‌توانید با آن‌ها صحبت کنید، فراهم کند.

به خاطر داشته باشید که اکثر جشنواره‌ها و مسابقات فیلمنامه‌نویسی در اکثر موارد فرصت‌هایی برای فروش فوری فیلمنامه نیستند. اما آن‌ها درواقع فرصتی برای کسب تجربه، جمع‌آوری اطلاعات ارزشمند و برقراری ارتباط هستند که ممکن است در درازمدت میسر شود. هرچند وقت پیش می‌آید که کمی شانس بیاورید. با بابی فارلی کارائوکه می‌خوانید و بعد ناگهان می‌بینید که در حال تولید فیلم با او هستید. ارزش جشنواره‌های فیلم در این است. این ارزش مسابقات فیلمنامه‌نویسی است. بزرگان زیادی آن بیرون هستند. قبل از آماده شدن فیلمنامه پولتان را هدر ندهید، اما به محض آن‌که فیلمنامه آماده شد، آن‌چه توضیح دادم، یک راه فوق‌العاده است. البته تا زمانی که هوشمندانه از آن بهره ببرید.

در قسمت بعدی ما در مورد یک راه کاملاً متفاوت در صنعت فیلم صحبت خواهیم کرد؛ راهی که اصلاً ربطی به مسابقات فیلمنامه‌نویسی یا جشنواره فیلم ندارد. ما درباره یک روش سنتی صحبت خواهیم کرد؛ چگونه فیلمنامه خود را به دست تهیه‌کننده برسانید.

از آن مهم‌تر، ما در مورد چگونگی هدف قرار دادن تهیه‌کننده مناسب برای فیلمنامه‌تان صحبت خواهیم کرد. پس در قسمت بعد همراه ما باشید.

مرجع مقاله