عصر طلایی نوين تلويزيون دوراني است كه طي آن در نتیجه بياعتمادي چشمگير پديدآمده نسبت به ارزشهای مفهومي و هستيشناختي دورههاي پيشين و محافظهكاري نهادينهشده در بطن تعريف اين ارزشهای بیثبات، پاي مقولات مفهومي و ساختاري جدیدی به جهان فيلمنامهنويسي براي تلويزيون باز شد كه با دوران سنتي و سرشار از تابو و نبایدهای پيشين، فاصله زیادی داشت. اين فاصله از مباني مفهومي و ساختاري دوران پيش از عصر طلایی مذکور، بيش از هر چيز نتيجه نزديك شدن ذهنيت سازندگان آثار تلويزيوني به مبادي معنايي جهان مدرن است؛ جهاني كه درست برخلاف دوران پیش از خود، بر مبناي بياعتمادي به گزارهها و خوانشهاي سنتي از عرف بنيان گذاشته شده و در آن، ديگر هيچ خوانش مرجحي از این دست مفاهيم وجود ندارد، بلكه در آن تنها طي فرايندي از شهود، در كنار ضدقهرماناني عاصي و شکاک است كه ميتوان به معنا دست يافت.
اما گاه اين تحول معنايي جهان درام در عصر طلایی نوين تلويزيون تنها به بازي با انگارههاي ثابت جهان پيشامدرن بسنده نميكند و در عوض، تعاريف غالب ژانري از قطبهاي داستاني، كشمكش، سير تحول شخصيت و غيره را نيز به چالش ميكشند. از این منظر، یکی از مهمترین مغزهای متفکر عالم سریالسازی که علاقه فراوانی به بازتعریف مرزهای داستانی دارد، وینس گیلیگان است؛ خالق شاید مهمترین سریال عصر طلایی نوین تلویزیون، یا همان بریکینگ بد. فیلمساز و...