Argentina, 1985

آرژانتین 1985

  • نویسنده : میثا محمدی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 303

فیلمنامه‌نویسان: ماریانو لیناس، سانتیاگو میتره، کارگردان: سانتیاگو میتره، مدیر فیلم‌برداری: خاویر خولیا، تدوین: آندرس پی. استرادا، موسیقی: پدرو اوسونا، تهیه‌کننده: ویکتور آلونسو، بازیگران: ریکاردو دارین، پیتر لانزانی، آلخاندرا فلچنر، نورمن بریسکی، ژانر: زندگی‌نامه/ جنایی/ درام، محصول 2022 آرژانتین، انگلستان و آمریکا، 140 دقیقه، پخش از آمازون استودیوز

خلاصه داستان: در 1983 آرژانتین بعد از هفت سال دیکتاتوری نظامی ‌به دموکراسی رسیده است. آلفونسین، رئیس‌جمهور آرژانتین، دستور می‌دهد 9 فرمانده نظامی‌ سابق به دلیل جنایت علیه بشریت مورد محاکمه قرار بگیرند. اما فرماندهان تنها محاکمه در دادگاه نظامی ‌را قبول دارند. رئیس‌جمهور با هدف تثبیت دموکراسی در کشور درخواست محاکمه مدنی دارد.

مسئولیت اتهام‌زنی بر عهده دادستان خولیو سزار استراسرا است. خولیو نسبت به عواقب این کار نگران است و سعی دارد آن را قبول نکند، اما فرمان رسمی‌ می‌شود و به امضای قضات می‌رسد. با ابلاغ رسمی‌ برگزاری دادگاه به خولیو، او هفت ماه وقت دارد تا مدارک مورد نیاز را جمع‌آوری کند. خولیو شروع به جمع کردن تیمی ‌از وکلا می‌کند، اما از میان دوستان قدیمی ‌او تنها یک نفر حاضر به قبول این وظیفه خطیر می‌شود. وکیل لوییس مورنو اوکامپو از طرف دولت به عنوان دستیار خولیو منصوب می‌شود. لوییس از خانواده‌ای از طبقه بالای جامعه و با عقبه نظامی ‌است. او با وجود مخالفت مادرش این مسئولیت را قبول کرده است. کسی حاضر به همکاری با دادستانی نیست و لوییس پیشنهاد می‌دهد تا وکلای جوان و تازه‌کار را به کار بگیرند. آن‌ها درنهایت تیمی ‌را جمع می‌کنند که عملاً هیچ تجربه عملی ندارند. اما با پشتکار شروع به کار می‌کنند و با وجود کارشکنی‌ها شهر به شهر می‌روند تا با شاهدان و افرادی که در آن زمان ربوده شده و تحت شکنجه قرار گرفته بودند و خانواده‌های افرادی که مفقود شده‌اند، صحبت کنند و آن‌ها را راضی به ارائه شهادت در دادگاه کنند. در همان مدت زمان کم آن‌ها موفق می‌شوند تا 709 پرونده و بیش از 800 شاهد را جمع‌آوری و تسلیم دادگاه کنند.

شمار پیام‌ها و تلفن‌های تهدیدآمیز دریافتی خولیو و افراد تیمش با نزدیک شدن روز برگزاری دادگاه بالا می‌رود. اولین روز برگزاری دادگاه، وکلای مدافع مدعی تهدید بمب‌گذاری در دادگاه می‌شوند و از قضات می‌خواهند برای حفظ جان موکلانشان دادگاه را چندین ماه عقب بیندازند، اما قاضی کل قبول نمی‌کند و دادگاه برگزار می‌شود. 

دادگاه از تلویزیون و رادیو پخش می‌شود و تمام کشور در جریان این اتفاق بزرگ هستند. برای بسیاری از مردم این فرماندهان قهرمان هستند. بیشتر شاهدان تحت حفاظت هستند و چهره آن‌ها نشان داده نمی‌شود، اما چند نفری حاضر به حضور علنی می‌شوند. یکی از آن‌ها زن جوانی است که مدعی می‌شود در زمان دستگیری شش‌ماهه حامله بوده است و از خشونت و شکنجه‌هایی که شده بود، می‌گوید و این‌که چطور دخترش را درحالی‌که با دست‌های بسته پشت یک ماشین بوده است، به دنیا آورده است. این‌ها روایت‌های دردناکی هستند که چهره واقعی آن دوران را برای خیلی از مردم روشن می‌کند. آن شب مادر لوییس با او تماس می‌گیرد و می‌گوید اصلاً فکرش را هم نمی‌کرده است که آن فرماندهان که حتی یکی از آن‌ها دوست خانوادگی‌شان است، دست به چنین کارهای وحشتناکی زده باشند و پسرش را تشویق می‌کند تا کارش را ادامه دهد. خولیو شبانه به دفتر ریاست‌جمهوری فراخوانده می‌شود و رئیس‌جمهور از زحمات او و تیمش تشکر می‌کند.

یکی دیگر از شاهدان از چگونگی ربوده شدن و شکنجه‌ها حرف می‌زند و از نامزدش می‌گوید که در زندان بر اثر شکنجه کشته شد. این دادگاه پنج ماه به طول می‌انجامد و طیف‌های مختلفی از افراد حتی کارمندان دولتی که مجبور به همکاری شده بودند، به جایگاه شهود می‌آیند. در آخرین روز دادگاه خولیو نطقی ۱۰ دقیقه‌ای و تأثیرگذار را می‌خواند.

زمان اعلام رأی نهایی دادگاه فرا می‌رسد و خولیو امیدوار است تا همه آن‌ها به حبس ابد محکوم شوند. شب رأی قضات را به خولیو اعلام می‌کنند و زمانی ‌که پسرش جویای احکام می‌شود، او می‌گوید که خیلی بد. چهار نفر تبرئه شدند، باقی به چندین سال زندان و تنها دو نفر به حبس ابد محکوم شدند. پسر خولیو به او می‌گوید همین که آن دو نفر به حبس ابد محکوم شده‌اند، عالی است. خولیو تصمیم می‌گیرد دوباره درخواست دادرسی بدهد و همان شب نامه رسمی ‌درخواستش را می‌نویسد. دادگاه‌ها ادامه پیدا می‌کنند و بیش از 1000 نفر به جنایت علیه بشریت محکوم می‌شوند و هزاران پرونده از آن زمان تاکنون هم‌چنان در حال بررسی هستند.

مرجع مقاله