فیلمنامهنویسان: استیون اسپیلبرگ، تونی کوشنر، کارگردان: استیون اسپیلبرگ، مدیر فیلمبرداری: یانوش کامینسکی، تدوین: مایکل کان، موسیقی: جان ویلیامز، تهیهکننده: کریستی ماکوسکو کریگر، بازیگران: میشل ویلیامز، پل دینو، ست روگن، گبریل لابل، ژانر: درام، محصول 2022 آمریکا، بودجه: 40 میلیون دلار، درآمد فروش: 9.3 میلیون دلار، پخش از یونیورسال پیکچرز
خلاصه داستان: سَمی همراه والدینش میتزی و برت و دو خواهر کوچکترش در شهر هادون نیوجرسی زندگی میکند. برت مهندس و میتزی پیانیست و هنرمند است. میتزی و برت یک شب سمی را برای اولین بار به سینما میبرند. سمی بهشدت تحت تأثیر صحنه تصادف قطار که در فیلم میبیند، قرار میگیرد. او از والدینش به عنوان هدیه سال نو درخواست قطار میکند. سمی با قطاری که هدیه گرفته است، صحنه تصادف را بازسازی میکند و میتزی به او کمک میکند تا با یک دوربین هشت میلیمتری آن صحنه را فیلمبرداری کند. بعد از آن، سمی با همکاری خواهرهایش، رجی و ناتالی، شروع به ساخت فیلمهای کوتاه میکند. برت پیشنهاد شغل جدیدی را در شهر فینیکس، آریزونا میگیرد. میتزی، که دختر سومش نیز بهتازگی به دنیا آمده است، برت را قانع میکند تا برای دوست نزدیکشان بنی نیز کاری در همان شرکت دستوپا کند.
چند سال بعد. سمی به عنوان یک نوجوان همراه با دوستانش در گروه پیشاهنگی فیلم میسازد و کمکم یاد میگیرد در هنگام تدوین فیلمهایش جلوههای ویژهای را به آن اضافه کند. خانواده فیبلمن همراه بنی به کمپی چندروزه در جنگل میروند و سمی طبق معمول صحنههای زیادی را با دوربینش ضبط میکند. بعد از بازگشت از تعطیلات مادر میتزی فوت میکند و حال روحی میتزی به هم میریزد. برت به سمی پیشنهاد میکند تا فیلم سفر خانوادگیشان را به خاطر مادرش ادیت کند تا حالوهوای او عوض شود. اما سمی تمایلی به این کار ندارد، چراکه فیلمی در دست دارد و باید به کار ساخت آن برسد، اما برت معتقد است که فیلمهای سمی صرفاً یک سرگرمی است و فیلمهای خانوادگی مهمتر هستند.
روز بعد دایی میتزی به دیدن آنها میآید و به سمی میگوید که او زندگیاش را فدای هنر کرده و خانواده و هنر همیشه در تضاد با هم هستند. سمی شروع به تدوین فیلم خانوادگیشان میکند، اما او در فیلمها متوجه ابراز احساسات بنی و میتزی به هم میشود. سمی بعد از چندین هفته بدرفتاری با مادرش با او درگیری لفظی پیدا میکند و سرانجام فیلم را به میتزی نشان میدهد. اما بعد از دیدن حال دگرگون مادرش به او قول میدهد تا فیلم را مخفی کند.
برت که در جنرال موتور ترفیع شغلی گرفته است، باید همراه خانواده به ساراتوگا، کالیفرنیا برود. بنی برای حفظ ازدواج برت و میتزی با آنها همراه نمیشود. در طول مسیر میتزی که حال خوشی ندارد، از ماشین پیاده میشود و به سمی میگوید که هیچ اتفاقی بین او و بنی نیفتاده است و او همیشه مادر آنهاست. اما با مستقر شدن در ساراتوگا کمکم حال روحی میتزی بدتر میشود. سمی در مدرسه مورد خشونت لوگان و چاد، بازیکنان تیم والیبال مدرسه، قرار میگیرد. در این میان، سمی با مونیکا آشنا میشود. مونیکا به سمی پیشنهاد میکند تا از روز اردوی پایان مدرسه فیلمبرداری کند و در ضمن میتواند دوربین 16 میلیمتری پدر او را قرض بگیرد.
تنش در رابطه میان برت و میتزی بالا میگیرد و سرانجام به بچهها خبر طلاقشان را میدهند. در شب جشن مدرسه سمی به مونیکا ابراز علاقه میکند، اما مونیکا رابطهاش را با او به هم میزند و میگوید قصد دارد به دانشگاهی در تگزاس برود. در پایان شب، فیلم اردو پخش میشود و بهشدت مورد استقبال بچهها قرار میگیرد. در این فیلم لوگان مثل یک قهرمان و چاد مثل یک احمق به تصویر کشیده است. با پایان نمایش وقتی چاد به سمی حمله میکند، لوگان مانع او میشود. روز بعد میتزی و سمی با هم در مورد آینده حرف میزنند. میتزی از او میخواهد با اینکه برت کار فیلمسازی او را تنها به چشم یک سرگرمی میبیند، اما از عشقش به فیلمسازی دست نکشد.
یک سال بعد. سمی در هالیوود زندگی میکند، اما با همه تلاشی که میکند، نمیتواند کاری پیدا کند. برت با دیدن عکسی شاد از بنی و میتزی سرانجام اشتیاق سمی به فیلمسازی را میپذیرد و به او میگوید که اگر این کار او را خوشحال میکند، به راهش ادامه دهد. سرانجام سمی یک پیشنهاد همکاری برای سریالی کمدی از سیبیسی دریافت میکند.