در فرهنگ واژگان و اصطلاحات تخصصی فیلمنامهنویسی، بسیارند عناصر و مفاهیمی که هنگام سخن به میان آمدن از هر کدامشان، انبوهی از داده و انگارههای ذهنی به فراخور تجربهای که از بروز و نمود هر یک داشتهایم، در ذهنمان نقش خواهد بست. در چنین مواردی، ذهن هر فیلمنامهنویس یا سینمادوستی، قادر است با توجه به پیوندی که با مصداق بارز و عینی آن مفهوم در آثار سینمایی محبوبش پیدا کرده، به صورت ناخودآگاه دست به مروری لذتبخش بزند، بنابراین نام بردن از آن عنصر دراماتیک برای او تبدیل میشود به یک اودیسه ذهنی توأم با لذت که طی آن با نزدیک ساختن مفهوم مدنظر و ذاتش به یک مصداق عینی و مشخص، بیش از هر زمان دیگری میتواند از دریچه نگاه یک فیلمنامهنویس یا منتقد، کشف و شهود سینماییاش را با برهان و استدلال همراه سازد.
در این میان اما کم نیستند آن دسته از مفاهیم و عناصر اساسی فیلمنامهنویسی که اگرچه هر سینمادوستی پس از برخورد مصداقی با آن، کاملاً میتواند شمایی کلی از سازوکار و نحوه بروزش در فیلمنامه را متصور شود، اما معمولاً قادر نخواهد بود از ذات آن مفهوم و نقطه جایگیری آن در فیلمنامه، تعریفی متقن و جامع ارائه دهد. این امر البته بهخودیخود نه ناشی از دانش اندک فرد سینمادوست خواهد بود و نه گنگ و مانع بودن مفهوم، بلکه فراتر از این تعاریف، نشاندهنده آن است که مفاهیم مذکور همچون دریایی بیکراناند که برای نزدیک شدن به فهم دقیق عملکردشان، نیازمند فهم چندلایه و اندکی فراتر از تنها مرور ادبیات نظری مربوط به هر یک خواهیم بود. یک مفهوم بسیار مهم از این دست که علیرغم ظاهر روشنش، به ل...