چرا مهاجرت به اروپا  برده‌داری مدرن است؟

مصایب مهاجرت در فیلمنامه «آر.ام.ان»

  • نویسنده : احسان آجورلو
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 242

مجارستان در واکنش به هجوم مهاجران در حال ساختن حصاری مرزی است. دونالد ترامپ، ریاست‌جمهوری پیشین آمریکا، نیز برای جلوگیری از ورود غیرقانونی مکزیکی‌ها، دیوار مرزی عجیبی ساخت. اما از نظر بسیاری، این‌گونه حصارها یک راه‌حلِ سردستی و عملیاتی تبلیغاتی است که تأثیری منفی بر اقتصادهای محلی دارد. فیلم جدید کریستین مونجیو بحث درباره مهاجرت به اروپا را دامن زده است. از قضا فیلم او در مجارستان و یک روستای کوچک می‌گذرد. شاید بتوان این ادعا را مطرح کرد که عدم دسترسی به اطلاعات و آموزش صحیح افراد روستا را علیه مهاجران می‌شوراند، اما به واقع مهاجرت غریب‌ترین معضل قرن بیست‌ویکم برای افراد مهاجر و هم‌چنین جامعه پذیرنده آن‌هاست. ترسی که به صورت بیمارگونه هر دو سوی دعوا را درگیر نگه می‌دارد. داستان فیلم مونجیو در نگاه نخست بسیار ساده است. فردی که خود مهاجر است، به خانه بازمی‌گردد، از سوی همسر و معشوقش مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و فرزندش دچار یک شوک شده است و صحبت نمی‌کند. در همین حین نیز او که بی‌کار شده، به خاطر سیاست‌های کارخانه بومی خود نمی‌تواند سر کار برود و حقوق قابل توجهی بگیرد و همین راه را برای آمدن مهاجران باز می‌کند. مهاجرانی که افراد روستا آنان را نمی‌پذیرند و در انتها نیز آنان را از روستا اخراج می‌کنند. داستان به همین سادگی و کوتاهی است. اما در زیرمتن خود یک درگیری دوجانبه و کشمکشی انسانی را تدارک می‌بیند؛ کشمکشی که در هر دو سوی داستان حقیقتی نهفته است. در سال‌های اخیر ترسی روزافزون از پناه‌جویان، سرتاسر اروپا را فراگرفته است. بااینحال، اسلاوی ژیژک اندیشمند علوم انسانی معتقد است این ترس بیش از آن‌که پناه‌جویان و مهاجران را به ما معرفی کند، زوایای پنهانی از شخصیت اروپاییان را روشن می‌سازد. از نظر او سؤال اصلی این نیست که مهاجران تهدیدی برای اروپا به شمار می‌روند یا خیر، بلکه باید پرسید این حساسیت مفرط به تهدید مهاجران چه چیزی درباره ضعف اروپا به ما می‌گوید؟ این پرسش اجازه می‌دهد واکاوی بهتری نسبت یه یک سوی کشمکش داستان داشته باشیم. ترسی که روستاییان بابت بهداشت، اعتقادات، اقتصاد و همین‌طور تأثیر فرهنگی مهاجران بر فضای روستا دارند. ترسی که آنان را بر آن می‌دارد تا در نیمه‌شب به خانه مهاجران حمله کنند و سعی کنند آن‌جا را به آتش بکشند. شاید پیش از این موضوع مسئله اصلی آن است که باید به درک درستی از مهاجرت و فرد مهاجر برسیم. البته از یاد نمی‌بریم که در این جدال و کشمکش داستانی یک نیروی سوم را نیز که کارخانه تولید نان است و منافع خود را پشت محافظه‌کاری خود پنهان کرده، بررسی خواهیم کرد. اما نخست به دنبال تعریفی دقیق از مهاجرت و مهاجر خواهیم بود. مهاجرت در ساده‌ترین تعریف نوعی جابه‌جایی مکانی است، اما حرکت شخص در جغرافیا تمامیت تعریف آن‌ را در بر نمی‌گیرد و مهاجرت می‌تواند هجرت و پرواز روح و آگاهی باشد. مثال این نوع مهاجرت داستان گیل‌گمش است که از سومر بیرون نرفت، اما به جنگل‌های صور لبنان سفر کرد. داستان گیل‌گمش داستان مرگ و زندگی است. طرح همین دوگانه بودن یا نبودن و قبول امر واقع هزاران سال بعد در شکسپیر حاصل هجرت آگاهی بشر است که از میان نمی‌رود، بلکه هجرت می‌کند و در کالبدی جدید از نو متولد می‌شود و به حیات خود ادامه می‌دهد. مهاجرت به طور معکوس نیز می‌تواند عمل کند. چه بسیار افرادی وجود دارند که در کشور خود به لحاظ تفکر و فرهنگ مهاجر هستند و بسیاری از مهاجران نیز هنوز درون فرهنگ وطن خود زیست می‌کنند. نمونه آن «محمود فرشچیان هنرمند ایرانی است که با توجه به مهاجرت طولانی هم‌چنان در فرهنگ ایرانی-اسلامی زیست می‌کند و آثارش آینه تمام‌نمای این امر است». در فرایند مهاجرت معمولاً «عادت‌ها» خودشان را بروز می‌دهند؛ عادت‌هایی که در مکان اولیه هویت فردی مهاجر را شکل داده‌اند و برای او همواره یک ساحل امن را در برابر محیط و نفوذ دیگری به وجود آورده‌اند. عادت به عقیده ساموئل بکت «سازشی است که میان فرد و محیط پیرامونش برقرار می‌شود». در میان این عادت‌هاست که مهاجر به نوعی دوباره به گذشته خود زنجیر می‌شود و نوستالژی یا همان غم غربت مهاجر را احاطه می‌کند. اما در فیلم آر.ام.ان مهاجران داستان به این مرحله نمی‌رسند. زیرا از سوی افراد فضای ثانویه مورد هجوم قرار می‌گیرند. به نوعی مهاجرانی که قرار است در حکم عامل هجوم قرار گیرند، خود به مدافع بدل می‌شوند. در این چیدمان آنان از سوی فضا پس زده شده و فرصتی برای کنش‌گری نخواهند داشت. همان‌گونه مهاجران داستان چنین فرصتی ندارند. افراد روستا خواهان حفظ حریم شخصی خود هستند. آنان به قوانین طبیعی اعتقاد دارند. آنان حق دارند که نخواهند منابع خود را با دیگری شریک شوند. شاید تمام اینان در نگاه اول بسیار تند و بدبینانه و غیرانسانی به نظر برسد، اما دست طبیعت آنان را در مجارستان به دنیا آورده و عده‌ای دیگر را در مالزی یا سریلانکا. بنابراین کشمکش درونی داستان بین اشخاص نیست. به نوعی مهاجران و افراد روستا در کشمکشی با سرنوشت خود هستند؛ سرنوشتی که مهاجران را به تراژدی زندگی در فقر و فلاکت کشور خود سوق می‌دهد و از سوی دیگر، تراژدی‌ای که مردمان یک منطقه را از لحاظ ذهنی منفی می‌کند. اما درواقع تمام این سیکل درگیری بیش از جدالی انسانی در دستان بهره‌کشی انسانی اتحادیه اروپا و کارخانه تولیدی نان است که سیاست‌گذاری خود را بر مبنای کاهش هزینه‌ها به نام انسان‌دوستی معرفی می‌کنند. سیاست هزینه‌کرد کارخانه بیش از آن‌که از مهاجران حمایت کند، آنان را به عنوان برده مدرن به خدمت می‌گیرد و از سوی دیگر، افراد بومی را نیز به سرنوشت مهاجران فقیر دچار می‌کند. در این بین تنها یک جدال و کشمکش زرگری بین مهاجران و افراد روستا شکل می‌گیرد. به همین علت فیلم بیش از آن‌که بر مدار فیلمنامه و ساختار آن استوار باشد، بر مدار مضمون خود استوار است.

مرجع مقاله