جنگ جهانی سوم

  • نویسنده : محمدرضا نعمتی
  • مترجم :
  • تعداد بازدید: 74

فیلمنامه‌نویسان: هومن سیدی، آرین وزیردفتری، آبان جعفریان

کارگردان: هومن سیدی

مدیر فیلم‌برداری: پیمان شادمان‌فر

صداگذار: علیرضا علویان

تدوین: هومن سیدی

موسیقی: بامداد افشار

طراح گریم: مهدی صیاد

بازیگران: محسن تنابنده (شکیب)، مرتضی خانجانی (فرشید)، رستگار (حاتم مشمولی)، لادن (مهسا هجرتی)، لطف‌الله سیفی (حسن)

تهیه‌کننده: هومن سیدی

سال تولید: ۱۴۰۰، سال پخش: ۱۴۰۱

 

 

خلاصه داستان

شکیب یک کارگر ساده و زحمت‌کش در یکی از شهرهای شمالی است. او همسر و فرزندانش را در زلزله از دست داده و تنها دل‌خوشی او زنی بدکاره و کرولال است. شکیب برای کار در ساخت دکور یک فیلم سینمایی به خدمت گرفته می‌شود و از آن‌جا که کارفرما وجدان کاری او را می‌بیند، دعوتش می‌کند تا به عنوان خدماتی پروژه مشغول شود و شب‌ها نیز به عنوان نگهبان آن‌جا بماند و مجبور نشود هر روز رفت‌وآمد کند. پس از آغاز شدن سکانس‌های لوکیشن، دستیار کارگردان او و چند کارگر دیگر را- علی‌رغم میلشان- برای هنروری لباس می‌پوشاند و شکیب مشغول به کار جدید می‌شود. در همان اوایل هنروری شکیب، بازیگر نقش هیتلر بدحال می‌شود و دیگر نمی‌تواند ادامه دهد. شکیب به دلیل شباهت بالقوه‌ای که با هیتلر دارد، از طرف گریمور انتخاب می‌شود و با بستن قراردادی سفت ‌و سخت با تهیه‌کننده ایفاگر نقش اصلی این پروژه پرهزینه می‌شود. بعد از چند روز که دل‌تنگ لادن شده، با او قراری می‌گذارد و به دیدنش می‌رود. لادن با همان زبان بسته اصرار دارد که به همراه شکیب به لوکیشن بیاید، اما شکیب حین قرارداد به تهیه‌کننده گفته که مجرد است. بااین‌حال، شکیب متحمل این خطر می‌شود و لادن را با خود مخفیانه به محل اقامتش می‌برد.

اما خیلی زود سروکله دو اوباش (فرشید و رحیم) که دنبال لادن می‌گردند، پیدا می‌شود. آن دو پااندازهای لادن هستند که این زن بی‌کس‌وکار را از کودکی نگه داشته‌اند. شکیب به دروغ می‌گوید که از زن خبری ندارد و لادن را زیر سازه چوبی مخفی می‌کند، اما خیلی زود آن دو مچ شکیب را در محل اقامتش می‌گیرند و پس از ضرب‌وشتم قصد دارند زن را ببرند، که پس از التماس‌های لادن، مقرر می‌شود در ازای مبلغ 100 میلیون تومان برای همیشه دست از سر لادن بردارند. تنها راهی که شکیب دارد، این است که به سراغ تهیه‌کننده برود. شکیب با چک‌وچانه زدن موفق می‌شود چکی به مبلغ 20 میلیون تومان از او بگیرد و وقتی برای دادن چک سراغ فرشید می‌رود، هنگام برگشت اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌افتد. اقامت‌گاه شکیب -که خانه هیتلر است- را برای سکانسی از فیلم منفجر کرده‌اند و احتمالاً لادن در آن‌جا سوخته است. شکیب خشمگین می‌شود و حرف‌های عوامل فیلم -که جنازه‌ای در آن‌جا یافت نشده- در او اثر نمی‌کند. طی زد و خوردی کار بالا می‌گیرد و شکیب تصمیم دارد نزد پلیس برود، اما به وساطت تهیه‌کننده نزد فرشید می‌رود. فرشید می‌گوید لادن خود را نجات داده و گریخته است. مشخص است که او از تهیه‌کننده پول گرفته و دروغ می‌گوید. وقتی شکیب زیر بار نمی‌رود، تهیه‌کننده استشهادی از همه عوامل را نشان او می‌دهد که جملگی گفته‌اند شکیب می‌دانسته قرار است لوکیشن را منفجر کنند و احتمالاً خود او برای کشته شدن لادن دسیسه کرده است. شکیب که دستش به هیچ‌جا بند نیست، به‌اجبار به سر کارش باز می‌گردد، اما وقتی یکی از کارگران النگوی لادن را به او نشان می‌دهد، شکیب تصمیم به انتقام می‌گیرد. او با سمی قوی که در ناهار عوامل می‌ریزد، همگی آن‌ها را مسموم می‌کند و به کام مرگ می‌کشد.

مرجع مقاله