نیل دراکمن و کریگ مازن درباره سرچماقیها (Cordyceps) (سرچماقیها سردهای از قارچهای کیسهای هستند که ۴۰۰ گونه از آنها تاکنون تشریح شده است. تمامی سرچماقیها زندگی انگلی دارند و بر بدن حشرات و بندپایان میرویند) و اجتنابشان از ساخت یک سریال زامبی و درباره قصهای دارای فرجام گفتوگو کردند.
کریگ مازن (چرنوبیل) و نیل دراکمن (که یک بازی ویدیویی به همین نام را نوشته است) نویسندگان و مدیران اجرایی تولید سریال مورد انتظار آخرین بازمانده از ما محصول اچبیاو هستند؛ سریالی که درباره چگونگی زندگی پس از شیوع یک بیماری است که تمدن مدرن را نابود کرده است.
مهم نیست که قبلاً چه کسی بودهاید، یا از کجا آمدهاید، وقتی کسی را ندارید که بقای شما را تضمین کند، جهان میتواند جای بیرحم و زشتی باشد و زمانی که در محافظت از خانواده و عزیزان خود کوتاهی میکنید، جهان جای اندوهناک و کمرشکنی میشود، درحالیکه هنوز در تلاش برای یافتن امیدی فریبنده هستید.
پس از اینکه اهالی رسانه توانستند چهار قسمت اول این فصل سریال را ببینند، در طول آن ضیافت، خبرگزاری کولایدر این فرصت را به دست آورد تا با مازن و دراکمن در مورد این مجموعه صحبت کند. آنها درباره این موضوعات حرف زدند؛ اینکه چگونه در حال شاخ و برگ دادن به منشأ جهش سرچماقیها در سریال هستند و همه چیز را تا حد امکان بر اساس واقعیت حفظ کردهاند، اینکه از نظر آنها رابطه جوئل (پدرو پاسکال) و الی (بلا رمزی) چیزی است که در سریال اهمیت دارد. آنها همچنین میگویند از ساختن یک سریال زامبی پرهیز دارند و اینکه چرا داستان این مجموعه را محدود و دارای فرجام میبینند. آخرین بازمانده از ما از شبکه اچبیاو پخش میشود و برای پخش در اچبیاو مکس نیز در دسترس است.
این سریال درواقع زمینه عفونت و جایی را که بیماری قبل از مسلط شدن بر جهان از آنجا نشئت میگیرد، بسط و گسترش میدهد. چرا نشان دادن منشأ جهش سرچماقیها (کوردیسپس) مهم بود؟
کریگ مازن: خب، ما میخواستیم این سریال را تا آنجا که امکان دارد، در حوزه آثار علمی جای دهیم. بازی ویدیویی این اثر این کار را خیلی خوب انجام داد، بهخصوص برای ژانری که در آنجا گفتن این حرفها آسان است. «خب، زامبیها هم وجود دارند، اما زامبیها از زمین بیرون میآیند.» سرچماقیها اما یک مفهوم جذاب و کاملاً واقعی است. ما میخواستیم این مفهوم را کمی جلوتر ببریم. میخواستیم تا جایی که میتوانیم، واقعیت بیشتری ارائه دهیم، زیرا هر چقدر قصه واقعیتر باشد، با شخصیتهایی که در آن فضا وجود دارند و در حال بازی هستند، بیشتر ارتباط برقرار میکنیم. برای ما همچنین مهم بود که اذعان کنیم مخاطبان سریال نسبت به پنج سال پیش در مورد بیماریهای همهگیر باهوشتر هستند. ما نمیخواستیم وانمود کنیم آنها مسائلی را نمیدانند و درواقع دلایل بسیاری که این سریال با آن سکانس در دهه 60 شروع میشود، این است که بگوییم: «ببینید، فحوای کلام این است که همهگیریهای ویروسی وجود دارند و خیلی خطرناکاند، اما چیزی آن بیرون وجود دارد که بدتر است و ممکن است برای شما غیرعادی به نظر برسد، ولی اجازه دهید دلیل آن را توضیح دهیم.» و سپس، شما شروع به درک موضوع قصه میکنید.
این سریال همچنین ارتباطی را که افراد آلوده با یکدیگر دارند و اینکه چقدر آنها به واسطه این قارچ به هم مربوط میشوند، آشکار میکند. آیا در این فصل راههای دیگر انتقال ویروس، بیش از آنچه قبلاً دیدهایم، نشان داده میشود؟
جالب است. من میگویم شخصیتی از این بازی وجود دارد که دیدگاه بسیار جالبی در مورد این قارچ و مشاهدهاش از سرچماقیها دارد که به برخی از موضوعات مهمتر درباره این سریال گره میخورد و به طرز عجیبی با مفهوم زیبایی و خطر بالقوه عشق پیوند دارد. بخشی از کاری که نیل (دراکمن) و من میخواستیم انجام دهیم، این بود که مطمئن شویم همه چیز در داستانی که اینجا ساختهایم، مانند کارهایی که روی بازی انجام شده و ما از آن الهام گرفته و اقتباس کردهایم، درنهایت به چیزی که برای ما مهمتر است، منتهی شود و آن رابطه جوئل و الی است.
نیل دراکمن: کریگ درست میگوید. بخشهای خاصی به نمایش اضافه کردیم که من واقعاً آنها را دوست داشتم. ما میخواستیم از ساختن یک سریال زامبی پرهیز کنیم. ما اینجا کلیکرها را داریم که آنها را به روشی به زمین آوردیم که به مستقل بودن و منفک بودن ما از دیگران کمک میکند، اما آنها همچنین موجودات جالب و عجیبی هستند؛ موجوداتی که از پژواک صدا برای یافتن راه خود استفاده میکنند. ما با افرادی که اخیراً مبتلا شدهاند، صحبتهای زیادی داشتیم در مورد اینکه آن موجود ناقل چگونه میتواند باشد، چون موارد خاصی از بازی ویدیویی وجود دارد که ما آنها را حذف کردیم. در بازی دانههایی در هوا وجود داشت که مردم مجبور بودند ماسک ضدگاز بزنند و ما در همان اوایل تصمیم گرفتیم که نمیخواهیم این کار را برای سریال انجام دهیم. درنهایت آن صحبتها ما را به این پیچیدگیهایی که امروز وجود دارد، رساند و سپس فقط به این فکر کردیم که مسیر انتقال بیماری از یک شخص آلوده به دیگری چگونه اتفاق میافتد؛ میتواند مانند قارچ به شبکهای مبدل شود که به هم متصل هستند. بسیار ترسناک شد وقتی فکر کردیم همه آنها به این روش متحد و یکدست علیه ما کار میکنند؛ مفهومی که من واقعاً آن را دوست داشتم و در سریال توسعه یافت.
به نظرتان پخش این سریال تا چه زمانی طول میکشد؟ فکر میکنید آیا این مجموعه میتواند برای پنج یا 10 فصل ادامه داشته باشد، یا چیزی بین این تعداد، یا اینکه اصلاً محدودتر از این تعداد به نظر میرسد؟
مازن: خب، بله، این سریال محدود است. من بهشخصه علاقهای به نوشتن سریالی برای دنبالهدار شدن، آن هم تا زمانی که شبکه اجازه دهد، ندارم. پایان و فرجام داشتن برای من همه چیز است. نمیدانم چگونه میتوانم چیزی بنویسم اگر ندانم پایان آن کار چگونه است و همچنین معتقدم اگر سریال پایانی نداشته باشد، به این معنی است که دست آخر هیچچیز هدفمند نیست. همه ریسکها توخالی و بیمعنی میشوند. چون اگر شبکه، سریال شما را تمدید کند، همه چیز خوب پیش میرود. من نمیدانم چگونه این کار را انجام دهم. من از تماشای آن سریالها بدم نمیآید، دوست دارم آنها را تماشا کنم. فقط نمیتوانم آنها را بنویسم. به این علت اینجا از اولین بازی که این فصل را شکل داده، بهرهمند هستم که شروع، میانه و پایان واقعی دارد و پس از آن داستانی که باقی میماند، ادامه کاری است که شرکت توسعهدهنده بازیهای ویدیویی ناتی داگ در بخش دوم این بازی انجام داده است.
احتمالاً میزان داستان باقیمانده برای ما بیشتر از یک فصل طول میکشد. اما قطعاً من آن را چیزی نمیدانم که دائماً پخش شود. ما آن جاهطلبی را نداریم. جاهطلبی ما این است که داستانی را که وجود دارد، تا جایی که میتوانیم، در مدیومی متفاوت بازگو کنیم.
دراکمن: آره، یادم هست، اوایل از کریگ (مازن) و اچبیاو پرسیدم: «این فصل باید چند قسمت باشد؟» و پاسخ این بود: «به اندازهای که داستان نیاز دارد و نه بیشتر.» و به همین ترتیب، این رویکرد ما برای فصلهای آینده خواهد بود که بگوییم: «بسیار خب، این فصل به اندازهای است که برای رسیدن به آن پایان لازم است و نه بیشتر.»