سینما هرگز نمی‌تواند غیرسیاسی باشد

گفت‌وگو با پابلو لارایین، کارگردان «کُنت»

  • نویسنده : ددلاین و ورایتی
  • مترجم : محمدامین شکاری
  • تعداد بازدید: 140

پابلو لارایین، فیلم‌ساز شیلیایی، در این گفت‌وگو درباره فیلم کُنت صحبت می‌کند؛ این‌که چرا تصمیم گرفت آگوستو پینوشه را به یک خون‌آشام تبدیل کند و این‌که چگونه ساخت پروژه‌ای برای سرویس نت‌فلیکس روند فیلم‌سازی او را تغییر داده است.

پابلو لارایین با ساخت شش فیلم بلند در دهه گذشته، یکی از پرکارترین فیلمسازانی است که در حال حاضر فعالیت می‌کند.

کُنت، تازه‌ترین فیلم بلند سینمایی لارایین، هجویه سیاه و سفید نوآورانه‌ای درباره آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی، است که اولین فیلم این سینماگر برای یک سرویس استریم است. لارایین در جایگاه یکی از فیلمنامه‌نویسان و کارگردان این فیلم حضور دارد؛ فیلمی که به عنوان محصولی از نت‌فلیکس در جشنواره ونیز امسال برای اولین بار به نمایش درآمد.

لارایین در مورد کار با سرویس استریم نت‌فلیکس این جمله را بیان کرد: «خوشحالم، زیرا این فیلم قرار است در اتاق‌های پذیرایی زیادی دیده شود. این اتفاق خوشایند است.»

کُنت که از حضور همکاران همیشگی لارایین جلوی دوربین همچون آلفردو کاسترو و آمپارو نوگوئرا بهره می‌برد، در یک دنیای موازی می‌گذرد؛ دنیایی که در آن دیکتاتور فاشیست شیلی، آگوستو پینوشه، در جایگاه یک خون‌آشام حضور دارد. پینوشه پس از برکناری از قدرت، حالا در یک عمارت ویرانشده در منطقه‌ای سردسیر در گوشه جنوبی قاره آمریکا پنهان شده است. او تصمیم گرفته از نوشیدن خون دست بکشد و امتیاز داشتن زندگی ابدی را رها کند. بااین‌حال، با وجود خانواده سرخورده و فرصت‌طلبش، از طریق یک رابطه غیرمنتظره، یک منبع الهام جدید برای ادامه زندگی پیدا می‌کند.

جیمی وادل، بازیگر کهنه‌کار شیلیایی، نقش آگوستو پینوشه را در این فیلم بازی می‌کند. دیکتاتور بی‌رحم هنوز یکی از مناقشه‌برانگیزترین شخصیت‌های تاریخ شیلی است. او 50 سال پیش در ماه سپتامبر، به دنبال یک کودتای نظامی، قدرت را به دست گرفت و در طول 17 سال حکمرانی‌اش، بیش از چهارهزار نفر با آزار و اذیت ازجمله زندان، شکنجه و اعدام مواجه شدند.

خشونت پینوشه و میراثی که از خود به جای گذاشت، موضوع ثابتی است که در سرتاسر آثار شیلیایی لارایین به چشم آمده است. بااین‌حال، کُنت- اولین مبارزه و کشمکش مستقیم این کارگردان با پینوشه و نظام دیکتاتوری- ممکن است برای کسانی که این فیلمساز را از آثارش در فیلم‌های قبلی نمایش داده‌شده در جشنواره ونیز مانند جکی و اسپنسر می‌شناسند، یک کژروی بزرگ به نظر برسد.

لارایین، کُنت را از آثار انگلیسی‌زبانش خیلی دور و جدا نمی‌بیند. او در این‌باره گفت: «من فیلمساز سیاسی هستم. جکی فیلمی بسیار سیاسی است و اسپنسر هم همینطور. سیاست همیشه در داستان حضور دارد. سینما هرگز نمی‌تواند غیرسیاسی باشد.»

 

 پابلو، در ابتدا بگویم که شما یک فیلمساز بسیار پرکار هستید. در این دهه هفت فیلم و چندین سریال تلویزیونی ساخته‌اید. در حال حاضر چه احساسی دارید؟

احساس خوبی دارم. احساس خوش‌بختی می‌کنم که سرم شلوغ است. این کار یک شغلِ چالش‌برانگیز است. کار، حوصله، اشتیاق و عشق زیادی می‌خواهد و من هنوز آن‌ها را دارم. من توانسته‌ام فیلم‌هایی بسازم که به آن‌ها علاقه دارم و اینجا جای خوبی برای حضور در آن است.

 

خب، برای کُنت به شما تبریک می‌گویم. بسیاری از فیلم‌های شما در گذشته درباره آگوستو پینوشه بحث‌برانگیز بوده‌اند. می‌توانید در مورد میراث پینوشه در شیلی و تأثیر آن بر زندگی‌تان بگویید؟

از نظر من، میراث پینوشه به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود؛ اول، بخشی که هنوز در کشور من وجود دارد، جایی که برخی معتقدند ما از سوسیالیسم نجات پیدا کردیم و هزینه آن کم و معقول بوده که پوچ و غیراخلاقی است، و دسته‌ای دیگر افرادی مانند من هستند که می‌دانند رژیم به طور سیستماتیک نقض حقوق بشر دهشتناکی مرتکب شده و این باعث خرد شدن ما شده است. ما شخصیت پینوشه را داشتیم که ‌توانست از دادگاه مصونیت بگیرد و این مصونیت باعث شد وضعیتمان بهبود پیدا نکند. امروز، ما هنوز شفا نیافته‌ایم. ما به توافقی نرسیده‌ایم که بگوییم این اتفاق هرگز نباید دیگر در کشورمان تکرار شود.

برای مثال، آخرین فیلم سانتیاگو میتره، آرژانتین، 1985، درباره این است که چگونه آرژانتینی‌ها راهی برای به دست آوردن عدالت پیدا کردند. آن جنبش عهد و پیمانی را به وجود آورد که در آن اکثر آرژانتینی‌ها می‌دانند که آن‌چه اتفاق افتاد، نباید دیگر هرگز تکرار شود. این فقدان و نرسیدن به عدالت، در کشور شیلی، ممکن است جاودانه باشد و منشأ این فیلم همین نکته است.

 

اوایل امسال، با یکی از همکاران همیشگی شما، آلفردو کاسترو، که نقش یکی از دستیارهای پینوشه را در کُنت بازی می‌کند، مصاحبه کردم. شما در آن زمان داشتید فیلم را تدوین می‌کردید، اما کاسترو آن را عجیب‌ترین فیلم شما تا به امروز توصیف کرد

او هم‌چنین گفت که این اثر مهم‌ترین فیلم من است. وقتی آن را خواندم، شوکه شدم.

 

از نظر کاسترو، این فیلم تااندازه‌ای تجربی است. فیلم پینوشه را به عنوان یک خون‌آشام بررسی می‌کند که برای یک درام تاریخی، غیرمتعارف است. چگونه به این ساختار روایی رسیدید؟

این فیلمی است که ریشه در سه عنصر دارد. اول، تصاویر سیاه‌وسفید معروف پینوشه در آن روز را یک عکاس آرژانتینی گرفته است که ما او را با این شنل می‌بینیم. من خیلی مجذوب آن تصاویر شدم و وقتی به آن‌ها نگاه کردم، فکر کردم دارم به یک ابرقهرمان شَر نگاه می‌کنم. چه می‌شود اگر او یک خون‌آشام باشد؟ مورد دیگر به جیمی برمی‌گردد که نقش پینوشه را بازی می‌کند. من شخص دیگری را نمی‌شناسم که بتواند این نقش را بازی کند. او یک بازیگر ارزشمند و فوق‌العاده است و سومین مورد این‌که هیچ فیلم یا سریال تلویزیونی دیگری درباره پینوشه وجود ندارد. این فیلم، اولین مورد است. بنابراین فکر کردم آیا می‌توانیم این شیوه کار را انجام دهیم؟

 

چرا از توصیف کاسترو از کُنت به عنوان مهم‌ترین فیلم خود، شگفت‌زده شدید؟

توصیف کاسترو خیلی سخاوتمندانه است. او برای من یک دوست و استاد است. دقیقاً نمی‌دانم منظور او از مهم چیست. اگر بخواهم حدس بزنم، احتمالاً چیزی را دیده که به اعتقاد من درست است؛ کُنت پایان یک چرخه فیلمسازی است. فکر نمی‌کنم دوباره به این موضوع بپردازم.

 

در همان مصاحبه، کاسترو تمایزی را بین فیلم‌هایی که در کشور خود ساخته‌اید- که همگی دارای ارجاعات قوی سیاسی هستند- و فیلم‌هایی که در خارج از شیلی ساخته‌اید، مشخص کرده است. آیا این تفاوت را در کارهایتان می‌بینید و آیا این تفاوت عمدی است؟

نه، من فیلمساز سیاسی هستم. جکی فیلمی بسیار سیاسی است و اسپنسر هم همینطور. سیاست همیشه در داستان حضور دارد. سینما هرگز نمی‌تواند غیرسیاسی باشد. تا زمانی که شما یک جامعه را توصیف می‌کنید، در حال انتخاب هستید. حتی اگر یک فیلم کمدی یا اکشن که سیاسی نیستند، بسازید، باز هم شما ایده‌های سیاسی را از طریق نحوه رفتار مردم، نحوه آشکار کردن نژاد و جنسیت و همین‌طور نحوه عملکرد قدرت بیان می‌کنید. اینها دیدگاه‌های سیاسی هستند. جکی عنصر آشفتگی و ناآرامی همراه با خشونت جمعی آمریکایی را در خود دارد. این فیلم در مورد ترور یک رئیس‌جمهور و نحوه برخورد همسرش با آن اتفاق است. اسپنسر درباره زنی در یکی از قدرتمندترین خانواده‌های جهان است. او نیاز دارد از آن‌جا خارج شود، زیرا واقعیت را نپذیرفته است. می‌دانم شاید فیلم‌هایی که در شیلی می‌سازم، بیشتر سیاسی باشند، اما من برداشتی که از جهان دارم، از طریق سیاست است؛ درک و دریافتی که نمی‌توانم از آن دوری کنم.

 

کُنت چگونه به نت‌فلیکس راه پیدا کرد؟

در ابتدا فکر می‌کردم نت‌فلیکس می‌خواهد یک سریال کوتاه بسازد. بنابراین من و گییرمو [کالدرون، دیگر نویسنده این کار] داستان را طراحی کردیم. ما قسمت اول را برای پایلوت (قسمت آزمایشی) احتمالی یک سریال چهار یا پنج قسمتی نوشتیم و آن را به فرانسیسکو راموس، که مسئول بخش محتوای اسپانیایی‌زبان نت‌فلیکس است، ارائه کردیم. او گفت: «چرا فیلم آن را نمی‌سازی؟» گفتم فکر می‌کردم آن را برای تلویزیون می‌خواهید؟ او گفت: «نه، ما همه کار انجام می‌دهیم و این کار برای تبدیل شدن به یک فیلم بهتر است.» من گفتم البته، خیلی خوب است. آن را انتخاب می‌کنم و بعد فیلمنامه کار را نوشتیم. آن‌ها فیلمنامه را تأیید کردند و ما هم ساختیم. خوشحالم، چون این فیلم قرار است در اتاق‌های پذیرایی زیادی حضور داشته باشد و این زیبا و خوشایند است. وقتی فیلم را می‌ساختم، خیلی به این موضوع فکر می‌کردم که فیلم از نظر ضرباهنگ، ریتم و جهانی بودن چگونه در نت‌فلیکس دیده می‌شود.

 

حضور در نت‌فلیکس شیوه کار شما به عنوان فیلمساز را چگونه دست‌خوش تغییر قرار داده است؟

وقتی چند سال پیش این بحران میان تلویزیون و سینما شروع شد و سرویس‌های استریم جلو آمدند، صحبت‌های زیادی مطرح شد. اما حقیقت این است که ما به ‌عنوان فیلمساز، صنعت‌گر هستیم. ما با دستان خود کار و فعالیت می‌کنیم و اگر قرار است من در یک سالن سینما مخاطبی داشته باشم، می‌دانم که حواس آن‌ها را هم دارم. آن‌جا تلفن‌های مردم خاموش خواهند شد. آن‌جا صدای دالبی اتموس یا سوراند 7.1 کاناله و صفحه نمایش بزرگ و صندلی راحتی خواهم داشت. به این ترتیب، زمان‌بندی من می‌تواند متفاوت باشد. می‌دانید هنگام ساخت فیلمی که قرار است بیشتر در تلویزیون دیده شود، تجربه متفاوت خواهد بود، بنابراین کاردستی‌تان متفاوت خواهد بود. این یک واقعیت است. اگر از جای نمایش فیلم خود اطلاع ندارید، کارتان را اشتباه انجام می‌دهید و اگر جای نمایش فیلمتان را نادیده بگیرید، احتمالاً اثرتان در سرویسی مانند نت‌فلیکس شکست خواهد خورد.

 

به‌تازگی در جشنواره لوکارنو حضور داشتم؛ جایی که دنیل دریفوس، تهیه‌کننده سینما، درباره تجربه‌اش از همکاری با شما در فیلم نه صحبت می‌کرد. او گفت کار به ‌طور شگفت‌انگیزی خلاقانه بود، اما ساخت و تأمین بودجه آن فیلم به این دلیل که شما همگی‌تان خیلی جوان بودید، بسیار دشوار بود. آیا در حال حاضر تولید فیلم در شیلی برای شما آسان‌تر شده است؟

ساختن فیلم همیشه یک معجزه است. آسان کلمه درستی نیست. ما تجربه بیشتری به دست آورده‌ایم، مخصوصاً برادرم، خوان در جایگاه تهیه‌کننده. ما یاد گرفته‌ایم که چگونه فیلم بسازیم. ما بیشتر آموخته‌ایم. هرگز آسان‌تر نشده است. تازه شروع می‌کنی به فهمیدن اینکه داری با چه کسی صحبت می‌کنی و این‌که چطور آن‌ها را کنار هم بگذاری. بااین‌حال، این کار همیشه خیلی سخت است، حتی شناخته‌شده‌ترین فیلم‌سازان هم درگیر هستند. این یک رسانه و مدیوم چالش‌برانگیز است.

 

شما در حال حاضر، یکی از موفق‌ترین فیلمسازان آمریکای لاتین هستید. این قاره تاریخ سینمایی غنی‌ای دارد. نظر شما درباره وضعیت امروزِ صنعت سینمای آمریکای لاتین چیست؟

آمریکای لاتین درکل مکانی عالی برای هنر است. ما در مقایسه با سایر جوامع و کشورهای دنیا، باید با بحران‌های سیاسی و اقتصادی خود دست‌وپنجه نرم کنیم. بااین‌حال، آمریکای لاتین جای سالم و درستی برای سینماست، چون حتی در روزهای بد و ناگوار، راه‌هایی برای گفتن آن‌چه می‌خواهیم، پیدا کرده‌ایم. هر نسلی صداهای جالب توجه و گیرایی دارد. یکی از چالش‌های ما، عبور از سد زبان است. زبان اسپانیایی می‌تواند برای مردم دنیا پرچالش باشد، زیرا آن‌ها به خواندن زیرنویس عادت ندارند. ما باید روی ساخت محتوای جهانی‌تر تمرکز کنیم، بدون اینکه دیدگاه و نقطه نظر خودمان را از دست دهیم. هم‌چنین باید بدانید راهی برای گفتن داستانی که می‌خواهید روایت کنید، وجود دارد و به یاد داشته باشید که با همسایگان خود صحبت نمی‌کنید. شما در حال صحبت با دنیا هستید.

 

 شما فیلمساز پرکاری هستید، تماشاگران چه انتظاری از فیلم بعدی‌تان می‌توانند داشته باشند؟

دارم فیلمی درباره ماریا کالاس می‌سازم. دارم آن را آماده می‌کنم. می‌بینیم که چه اتفاقی رخ می‌دهد و چگونه از آب درمی‌آید. نمی‌دانم. این یک راز است.

 

آیا فکر می‌کنید تولید این فیلم به دلیل اعتصابات مختل می‌شود؟

اینطور فکر نمی‌کنم. ما از هیچ‌یک از استودیوها حمایت مالی دریافت نمی‌کنیم. این فیلم یک کار کاملاً مستقل است. در اروپا فیلمبرداری می‌شود. پس مشکلی نداریم. برای تأثیرگذار بودن اعتصابات، ما می‌بایست بخشی از گروه عوامل فیلمی می‌بودیم که انجمن بازیگران به ما اجازه فیلمبرداری می‌داد.

*ورایتی: وقتی شنیدم کشور شیلی حتی پیش از نمایش فیلم کُنت در جشنواره ونیز و قبل از پایان مهلت آکادمی، فیلم شهرک‌نشینان را به عنوان فیلم ارسالی کشور شیلی به اسکار معرفی کرد، تعجب کردم. به نظر شما این انتخاب به سیاست ربط دارد؟

به نظر شما چرا امروزه پینوشه هنوز در کشور شیلی محبوب است؟ مردم شیلی در ماه می ‌گذشته در یک رأی‌گیری، پیشنهاد بازنویسی قانون اساسی دوران دیکتاتوری این کشور را رد کردند. به نظر می‌رسد او هنوز هم طرفداران زیادی دارد.

 

 

پینوشه در مصونیت کامل به صورت یک میلیونر و یک فرد آزاد از دنیا رفت و به همین دلیل، فکر می‌کنم شمایل او هنوز همچون لکه سیاهی روی جامعه ما قرار دارد؛ چهره‌ای که هر روز به ما یادآوری می‌کند که ما چقدر مفلوکیم و چقدر از همدیگر دور افتاده‌ایم و جدا شده‌ایم.

 

منبع: ددلاین و ورایتی

مرجع مقاله