مخاطبان فیلم همیشه شیفته یک رمانس خوب هستند. امروزه، بیشتر سرویسها و پلتفرمهای استریم اغلب بهتنهایی یک مجموعه رمانس دارند، که فهرست طولانی و بیپایانی از برنامههای تلویزیونی شبانهروزی را برای شما و شریک زندگیتان، یا فقط شما و یک کاسه بستنی فراهم میکند! بااینحال، درحالیکه همه فیلمهای عاشقانه یک ژانر اصلی دارند و بهطبع از عناصر ژانری تبعیت میکنند، دقیقاً فرمول یکشکلی ندارند و شبیه هم نیستند و اغلب به زیرژانرهای مختلف تقسیم میشوند و در فهرست زیرژانرها قرار میگیرند. پذیرش و درک این زیرژانرهای گوناگون رمانتیک واقعاً میتواند به برجسته شدن فیلمنامه عاشقانه شما در میان خیل زیاد رمانسها کمک کند. اما برای نوشتن در این زیرژانرها، لازم است که دقیقاً بدانید در کدام زیرژانر میخواهید بنویسید و اینکه چگونه میتوان از تمها و عناصر هر ژانر برای خلق یک فیلمنامه ترکیبی-عاشقانه تمامعیار استفاده کرد. در اینجا به چند نمونه از زیرژانرهای رمانتیک و برخی از عناصر سبکی آن، که این رمانسها را با یکدیگر متفاوت میکند، اشاره شده است.
کمدی رمانتیک
اگرچه کمدی رمانتیک یک ژانر شناختهشده است، اما درواقع، یک ژانر دستنیافتنی است. کمدی رمانتیک که با مجموعهای از سوءتفاهمهای عاشقانه شکل میگیرد و عموماً یک پایان خوش دارد، یک شخصیت محوری را دنبال میکند که در جستوجوی عشق است و معمولاً تا پایان فیلم هم آن را به دست میآورد! در طول مسیر، این شخصیتهای محوری با نیروهای مخالف، موانع سر راه و ترسهای درونی که باید بر همه آنها غلبه کنند تا عشق مطلوب خود را پیدا کنند، در کشمکشاند. مطابق تعاریف کلاسیک کمدی، در کمدی رمانتیک، قهرمان اغلب بر ترسها یا نقصهای درونی خود غلبه میکند تا به عشق رمانتیک پیروز شود. برای مثال، تولا پورتوکالوس (نیا واردالوس) را در عروس یونانی پرریختوپاش و بزرگ من در نظر بگیرید. تولا ناامید از عشق خیالانگیز و رمانتیک است، چون او آنقدر منزوی، خجالتی و درونگراست که نمیتواند به دنبال عشق بگردد و اصلاً به دنبال آن نیست. درنهایت، تولا یاد میگیرد بر اضطرابهایش غلبه کند، مسیر تازهای را در پیش میگیرد و متعاقباً با ایان (جان کوربت) ملاقات میکند.
سفر تولا به عنوان یک قهرمان در داستان، به نوبه خود، سفری است در مورد رشد فردی او برای عبور از نقص شخصیتیاش (یعنی درونگرایی او) از طریق غلونمایی کمدی، برخوردهای غیرمنتظره و یک کشمکش فرهنگی هیستریک بین خانواده یونانی او و خانواده آنگلوساکسون ایان. تماشای تکامل و تغییر یک قهرمان داستان از طریق مجموعهای از جنبوجوشهای خندهدار و لحظههای کمدی با صدای بلند خنده، کمدی رمانتیک را تعریف میکند، و مطرح کردن سؤالاتی در مورد سفر قهرمان داستان و خندهدارترین راهها برای بردن او به آن سفر، همیشه فیلم شما را به زیرژانر کمدی رمانتیک ارتقا میدهد.
درام رمانتیک
درام رمانتیک نقطه مقابل کمدی رمانتیک است، اما نهفقط از نظر لحن، سبک و شخصیتپردازی. تفاوت نهایی بین این دو ژانر مربوط به پایان فیلمنامه است. درحالیکه در یک کمدی رمانتیک، اغلب انتظار میرود که این دو عشق تا پایان به هم برسند، درام رمانتیک لزوماً تابع این قانون نیست. اگر در حال نوشتن یک فیلمنامه رمانتیک هستید که ممکن است در آن قهرمان یا قهرمانان داستان در پایان داستان همچنان عاشق نباشند، یا به وصال یکدیگر نرسند، ممکن است در حال نوشتن یک درام عاشقانه باشید.
در کنار این، با وجود یک پایانبندی متفاوت، درام رمانتیک هم مثل کمدی رمانتیک با ناتوانی قهرمان داستان در غلبه کردن بر نقص درونیاش یا موانع غیرقابل عبوری که بر سر راه او قرار دارد، یا مسیر عاطفی او برای رسیدن به محبوب، مشخص میشود، و اغلب به این مسیر و کشمکشهای عاطفی دامن میزند. به عنوان نمونه متأخر، درام رمانتیک بدترین آدم دنیا (یواخیم تریر) را میتوان نام برد. که البته صرفاً یک درام عاشقانه نیست، اما ترس قهرمان داستان جولی را کنکاش میکند که در بیعشقی و تنهایی دستوپا میزند و نمیتواند بر بیهدفی خود غلبه کند. به نوبه خود، رابطه جولی با اکسل را که درنهایت به دلیل بیماری اکسل محکوم به فناست، بررسی میکند که چگونه روابط بعد از ازهمپاشیدگی- چه این اتفاق به صورت بین فردی باشد و چه از سوی نیروهای خارجی- درست مثل یک بیماری که روح و جسم آدم را دگرگون و فرسوده میکند، دستخوش تغییر میشود.
رمانتیک بلوغ
عاشقانه بلوغ در سالهای اخیر، بهویژه در پلتفرمهای استریم مانند نتفلیکس، تجدید حیات عظیمی داشته است. درحالیکه یک رمان عاشقانه بلوغ میتواند هر دو عنصر درام رمانتیک و کمدی رمانتیک را داشته باشد. چهارچوب اصلی که یک عاشقانه بلوغ را تعریف میکند، شامل مخاطبان هدف و ویژگیهای عناصر موضوعی است. تا حدودی بدیهی است که بیشتر عاشقانههای بلوغ دارای قهرمانان نوجوان یا دانشگاهی هستند و اغلب داستانهایی از نوع بلوغ را بررسی میکنند که در آن قهرمانان اولین گام خود را در دنیای عشقهای رمانتیک برمیدارند.
فیلمهایی مانند بیسرنخ، بخت پریشان، تقدیم به همه پسرانی که عاشقشان بودم، یا ۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم، همگی قهرمانهای بزرگسال جوان و مشکلاتی را به نمایش میگذارند که جوانهای دنیای واقعی با آنها مواجه هستند. عاشقانههای بلوغ اغلب از دنیای ادبی وام گرفته میشوند، یا به عنوان اقتباسی از رمانهای معاصر، یا بازتعریف رمانهای کلاسیک مانند اِما هستند. این داستانها غالباً به شکل مضمونی با مسائلی مانند اولین عشقها، اولین شکستهای عاطفی، اولین جداییها و... سروکار دارند. درواقع، دنیای «اولها» سبک مضمونی عاشقانه بلوغ را به تصویر میکشد.
رمانتیک اجتماعی _تفسیری
فیلمهای عاشقانهای که مسائل اجتماعی را مورد بحث و بررسی قرار میدهند، در فضای فیلم رمانتیک نسبت به قبل بسیار رایجتر شدهاند. این فیلمهای کاملاً منحصربهفرد و متمایز از طرحهای عاشقانه کهن و کهنالگوهای شخصیتهای رمانتیک در ادبیات برای بررسی کشمکشها اجتماعی میان دو دلداده که از دو نژاد، دو طبقه، یا پیشینههای مختلف هستند، استفاده میکنند. عاشقانههای اجتماعی تفسیری اغلب روشهایی را برای گنجاندن مسائل اجتماعی در داستانها یا دیدگاههای شخصیت خود پیدا میکنند و معمولاً از نابرابری اجتماعی به عنوان منبع اصلی کشمکش استفاده میکنند که مانع قهرمان داستان و وصال میان دو محبوب میشود.
فیلمهایی مانند بیمار بزرگ و آسیاییهای خرپول را میتوان زیرمجموعه رمانهای عاشقانه اجتماعی- تفسیری بررسی کرد. برای مثال، در فیلمی مانند آسیاییهای خر پول، ریچل (کنستانس وو) تلاش میکند تا خودش را در دنیای پر از ثروت دوستپسرش نیک (هنری گلدینگ) و همچنین سنتهای طبقاتی خانوادهاش به عنوان اعضای خانواده سلطنتی سرشناس سنگاپور، بازیابی کند.
همچنین، کمیل (کمیل نانجیانی)، قهرمان فیلم بیمار بزرگ، با سیستم سنتی والدینش مبارزه میکند، زیرا آنها، بهخصوص مادر، تلاش بیهودهای برای ازدواج کمیل با یک دختر پاکستانی مناسب دارند.
به نوبه خود، هنگامی که کمیل تصمیم میگیرد به والدینش در مورد رابطهاش با امیلی (زویی کازان) بگوید، آنها او را شماتت کرده و این ازدواج را رد میکنند و از اینکه او یک رابطه بین نژادی را از سر گرفته، مأیوس میشوند. مسائل مربوط به نژاد و طبقه در رمانتیکهای اجتماعی-تفسیری به عنوان زیرمتن و مانند کاتالیزوری است که بسیاری از کشمکشها و درام فیلم از طریق آن شکل میگیرد.
تراژدی رمانتیک
گرچه تراژدی رمانتیک شبیه درام رمانتیک است، اما به پایانی غمانگیز ختم میشود. درحالیکه درام رمانتیک میتواند راههایی برای دور شدن از این قانون پیدا کند، تراژدی رمانتیک روابط عاشقانه ما را کاوش میکند که عمدتاً به دلیل نیروهای خارجی (و نه بین فردی) از هم گسسته میشوند. درحالیکه قهرمان یا قهرمانان عمیقاً عاشق هستند و آماده رویارویی با دنیای یکدیگر هستند، جهان نقشههای دیگری در سر دارد. تراژدیهای عاشقانه به فاجعه و فرجام تراژیک ختم میشوند و کوهی از موانع و شرایط ناهنجار بیرونی سر راه آنها قرار دارد که درنهایت، دو دلداده را از هم جدا میکند.
فیلمهای کلاسیک اقتباسشده از تراژدیهایی مانند رومئو و ژولیت یا فیلمی مانند مولن روژ! هر دو نمونههای عالی از تراژدی عاشقانه را ارائه میدهند. فیلمهای فاجعهآمیز مانند تایتانیک (البته فیلمی که از رومئو و ژولیت نیز گرفته شده است) را نیز میتوان به عنوان یک تراژدی عاشقانه تعریف کرد. شخصیتهای همه این فیلمها عشق را تنها زمانی از دست میدهند که شرایط فاجعهآمیز بیرونی آنها را از هم جدا میکند. کنایه دراماتیک نیز نقش مهمی در رمانتیک تراژدی بازی میکند، زیرا مخاطبان اغلب از اطلاعاتی مطلع هستند که شخصیتها نیستند، و به ما این جرئت را میدهند که سرنوشت قهرمانها را تحلیل و پیشبینی کنیم و مخفیانه درک میکنیم که عشق آنها از ابتدا محکوم به شکست است.
فانتزی رمانتیک
همه عاشق یک داستان فانتزی خوب هستند، اما طرحها و شخصیتهای رمانتیک در پسزمینه یک دنیای فانتزی میتواند چیزی واقعاً خاص و متفاوت از بقیه رمانسها را خلق کند! فانتزیهای عاشقانه معمولاً عناصر مرتبط با فیلمهای عاشقانه کلاسیک را با جهانهای خارقالعاده، مکانهای عجیب، یا به شکلی با دیگر موجودات خیالی ترکیب میکنند. رها از محدودیتهایی که واقعیت دارد، فانتزیهای عاشقانه به مخاطبان اجازه میدهد تا عشق و روابط عاشقانه را به روشی منحصربهفرد تجربه کنند و در عین حال به عناصر ذاتی عاشقانه وفادار بمانند. فیلمهایی مانند شکل آب، یا حتی ادوارد دستقیچی از عناصر فانتزی رمانتیک خلق شدهاند. قهرمانهای رمانتیک فانتزی مانند الیزا (سالی هاوکینز) در شکل آب اغلب عاشق موجودات افسانهای و خارقالعادهای مانند مرد دوزیستی که توی آب زندگی میکند (داگ جونز) میشوند و به مخاطبان نشان میدهند که چگونه عشق میتواند در همه شکل و شمایلش و برای هر موجودی یکسان باشد. کارگردانهایی مانند تیم برتون، به نوبه خود، داستانهای عاشقانه کهنالگویی را با پیشفرضهای خارقالعاده و خیالی ترکیب میکنند، مثلاً فرضیه ادوارد دستقیچی این است که شخصیتی مانند کیم (وینونا رایدر) میتواند عاشق یک انساننمای مصنوعی با دستهایی شبیه قیچی شود. ادغام فضاهای خارقالعاده و شخصیتهای عجیب و غریب با تصاویر واقعی عاشقانه، فیلم فانتزی رمانتیک را تعریف میکند.
رمانتیک علمی- تخیلی
فیلمهای علمی-تخیلی عاشقانه اگرچه تا حدودی شبیه به فانتزی عاشقانه هستند، اما فیلمهای علمی-تخیلی عاشقانه شخصیتهای نسبتاً واقعگرایانهای دارند که نویسنده، آنها را در فیلمنامههای علمی- تخیلی با مفاهیم پیچیده مانند سفر در زمان، حلقه زمان، یا اکتشافات هوش مصنوعی قرار میدهد تا داستانهای عاشقانه خارقالعاده و جذاب را روایت کند. عاشقانه علمی-تخیلی از تمها و عناصری که معمولاً با داستانهای علمی- تخیلی مرتبط هستند، برای انعکاس واقعیتهای عاشقانه و عشق بین مردم استفاده میکند. اغلب، این فیلمها از پیشفرضهای مفهومی سطح بالا و پیچیده خود برای کشف ایدههایی در مورد عشق و روابط عاشقانه استفاده میکنند که نمیتوان آنها را در یک فیلم صرفاً رمانتیک بررسی کرد. به عنوان مثال، فیلمی مانند پالم اسپرینگز از مکانیسم حلقه زمان استفاده میکند تا بررسی کند که چگونه عشق و ارتباط انسانی، حتی وقتی که زمان بینهایت است، زندگی را شایسته زندگی کردن و ستایشبرانگیز میکند. برعکس، فیلمی مانند او (Her) بررسی میکند که چگونه انسانها در آیندهای نهچندان دور میتوانند روابط معناداری با هوش مصنوعی ایجاد کنند، روابطی که ممکن است به اندازه روابط انسان به انسان معتبر باشد، یا نباشد. صرفنظر از پیشفرض خاص و متمایز، یک فیلم علمی-تخیلی عاشقانه راههایی برای کشف لذت یک عشق با استفاده از ایدههای غیرمنتظره و با مفاهیم پیچیده که برگرفته از عواطف پیچیده و ناشناخته انسان است، پیدا میکند؛ ایدههایی که اغلب درونیترین حقایق را در مورد نحوه عاشق شدن ما به عنوان انسان آشکار میکند.
منبع: creativescreenwriting