یکی از مهمترین مناقشات در حوزه سینما و بهویژه فرهنگ فیلمنامهنویسی، بحث بر سر این نکته است که تداوم تماتیک یک وضعیت زیرمتنی در دل یک روایت سینمایی، آیا صرفاً از خلال خلق یک روایت بلند با داستانی غیرواقعی میسر است، یا این وضعیت بیش از آنکه به داستانی یا غیرداستانی بودن رویدادهای روایی طعنه بزند، مرهون میزان تجربهگراییهای خاص و نوآورانه بوده و بیانگر رویکردهای متفاوت در روایتپردازی است که در جایجای متن خود را به رخ میکشد، حتی در صورتی که از حیث جهتدهی به ساختار، سبک، مضمون، شخصیتها، مکانها و تکنیکهای موجود در هر فیلمنامه، حوزه عملی محدود به واقعیت پیرامونی داشته باشد؟
یکی از مهمترین وضعیتهای روایی که در طول تاریخ سینما، همواره در مورد تفاوتهای آن با سینمای داستانی مباحث زیادی مطرح شده است، فیلمنامهنویسی برای فیلم مستند است. فیلمنامهنویسی برای فیلم مستند در تعریفی ابتدایی و ساده زمانی ضرورت مییابد که جهان فیلمنامه بر واقعیات یا خاطرات و شخصیتها و موقعیتهایی متعلق به دنیای پیرامونی و حقیقی تمرکز دارد. اما ضرورت پرداختن به فیلمنامهنویسی برای فیلم مستند زمانی پررنگ میشود که در عموم کتب مرجع سینما– حتی در حوزه فیلمنامه – بیش از عناصر درونمایهای یا ساختار...