یک هنرپیشه مشهور اسپانیایی به نام خولیو آرناس طی فیلمبرداری یک فیلم ناپدید میشود. اگرچه جسد او هیچگاه پیدا نمیشود، اما پلیس نتیجه میگیرد او قربانی یک سانحه در دریا شده است. چندین سال بعد، راز ناپدید شدن او از طریق یک برنامه تلویزیونی که به زندگی و مرگ او میپردازد و تصاویری اختصاصی از آخرین صحنههایی را که او بازی کرده و توسط دوست کارگردانش میگل گارای فیلمبرداری شده است، نشان میدهد، دوباره در مرکز توجه قرار میگیرد.
اولین باری که ویکتور اریسه در کانون توجه فستیوال فیلم سنسباستین قرار گفت، زمانی بود که برای دریافت صدف طلایی به خاطر فیلم روح کندوی زنبور عسل(1973) اولین فیلم او و شاید بهترین فیلم اسپانیایی همه دورانها روی صحنه تئاتر کورسال رفت. حالا، درست نیم قرن بعد از آن او در همان روزی که چهارمین فیلم سینماییاش چشمانت را ببند(2023) اکران شده، برای تقدیر از یک عمر فعالیتهای حرفهایاش به سنسباستین برگشته است. او میگوید نیمی از سینما در حال تشویق و نیمی دیگر مشغول برچسبزنی بودند و من این عکسالعملها را مدرکی مبنی بر اثبات حیاتی بودن فیلمی میدانستم که برخلاف قراردادهای زمانه ساخته شده بود. اهالی سنسباستین به یاد میآورند که او در آن شب و در سن 33 سالگی اثبات خودش به جهانیان به عنوان یک فیلمساز مهم را آغاز کرد. روح کندوی زنبور عسل با ورود یک سینما به یک محیط روستایی آغاز میشود و شامل صحنهای است که در آن دختری به نام آنا تورنت با کشف هیولای فرانکنشتاین که روی صندلی سینما نشسته، چشمانش گشاد میشوند. چشمانت را ببند درست زمانی به پایان میرسد که خوزه کورونادو چشمانش را میبندد. این ارتباط باعث واکنش مثبت و تقدیر منتقدانی شد که چند ماه قبل فیلم را در فستیوال فیلم کن دیده و تصور کرده بودند فیلم جدید نمایانگر خداحافظی هنرمندانه خالق آن است. اریک این تفسیر را انکار میکند و میگوید رسانهها گفتهاند این یک اثر شهودی است و اعتراف به این برای من به معنای قبول این است که به جز موزه وَکس، بازنشستگی یا قبرستان هیچ افقی در زندگیام ندارم. بنابراین میفهمید که در مقابل آن مقاومت کنم. اریسه به همین ترتیب «افسانه حماسی» را که طی سالها گرداگرد او شکل گرفته است، رد میکند. او در اینباره میگوید ادعاهایی درباره من صورت گرفته که آنها را غلط میدانم و با کسی در میان نمیگذارم؛ چیزهایی مثل اینکه اشاره میکند من 30 سال از زندگیام را بدون اینکه فیلمی بسازم، سپری کردهام. چشمانت را ببند اولین فیلم به کارگردانی اوست که بعد از رویای روشنایی(1992) در سینماها اکران میشود. همزمان، او چندین بار با فرمت فیلم کوتاه نیز کار کرده است. اریسه درباره فیلمهایی که دوست دارد بسازد و اینکه چرا به این نوع فیلمها علاقهمند است، توضیح میدهد: «خلاصه بگویم، پاسخ من این است که دلم میخواهد فیلمهایی بسازم که از فیلمنامهای که نوشتهام، جوانه بزند و شکوفا شود. در عین حال حاصل نیاز و سادگی خالص باشد. هرچند میدانم این پاسخ کافی نیست، بنابراین تلاش میکنم توضیح دهم چشمانت را ببند قرار است مستلزم چه چیزی باشد. البته بهخوبی درک میکنم که برای انجام این کار باید در مفهوم و زمینه این فیلم عمیقتر شوم. تصور من این است که در ورای جزئیات فیلمنامه، داستان این فیلم قصد دارد دو تم مشخص و مرتبط با هم را به مخاطب نشان دهد؛ هویت و حافظه. حافظه دو دوستی که یکی از آنها زمانی کارگردان و دیگری هنرپیشه بوده است. در طول زمان، یکی از آنها حافظهاش را به طور کامل از دست داده است و به جایی رسیده که حالا حتی دیگر نمیداند کیست یا قبلأ چه کسی بوده است. آن دیگری، تمام تلاش خود را به خرج میدهد که فراموش کند، اما بهرغم پنهان کردن خودش متوجه میشود که گذشته و دردهای آن هنوز او را رها نمیکند. حافظه در عین حال در آرشیوهای تلویزیون هم وجود دارد. هیچ رسانه معاصر و مدرن دیگری مثل تلویزیون قادر نیست تجربه انسانی را به یک سابقه و رکورد ملموس بدل کند. به طور خلاصه حافظه و خاطره فیلمبردار به شکلی امن در تابوتهای فلزی کپی میشود، بسیار دورتر از سالنهای سینما که دوباره آن را زنده میکنند، ارواح یک داستان منحصربهفرد که به شکل اجتماعی توسط صوت و تصویر غصب شده است. حافظه حالا طولانی که مثل کسی است که این خطوط را مینویسد. او درباره داستان و جزئیات دیگر فیلم میگوید نیمی از داستانی که همه این جنبهها را در بر میگیرد، حاصل تجربه زیسته و نیمی دیگر حاصل تخیل است. از آنجایی که خودم روی تمام فیلمنامههای فیلمهایم کار کردهام، طبیعی است که فرض کنیم این تمها با صمیمیترین مسائل و علایق من در زندگی سروکار داشته باشند؛ چیزهایی که به هنر شعر تعلق دارند که همان تجربه تماشای یک فیلم است و به اندازه کافی نمیتوانم روی این موضوع اصرار کنم که درنهایت به پروتاگونیست داستان بدل میشود. از این منظر، در چشمانت را ببند دو سَبک متفاوت سینمایی در کنار هم قرار میگیرند؛ یکی سَبک کلاسیک با نُرمهای خیالباف و تخیلی از منظر اتمسفر و کاراکترها و دیگری سَبک مدرن که با واقعیت بارور و شکوفا میشود. اگر بخواهم این مسئله را به شکل دیگری تشریح کنم، دو نوع داستان در فیلم وجود دارد؛ یکی که از پناهگاه افسانه ظهور میکند و نشان میدهد زندگی به شکلی که قبلاً بوده نیست و یک داستان دوم هم در فیلم هست که معاصر و شناور است که اشاره میکند نه حافظه و نه آینده قطعی و مسلم نیستند. او در ادامه میافزاید بیرون از فیلمها زندگی وجود دارد؛ زندگی واقعی و گاهی اوقات بزرگترین شور و سرزندگی در حاشیه سیستم ظاهر میشود. ولی من این را درک میکنم؛ درست مثل جان فورد که در مردی که لیبرتی والانس را کشت، گفته بود چیزی که باید نقش و تصویر شود اسطوره است. در بین خیلی چیزهای دیگر، چشمانت را ببند بزرگداشتی برای قدرت سینماست. این فیلم 170 دقیقهای شامل سوگواریهایی درباره فرایند حذفی است که رسانه سینما در حال تجربه کردن آن است، اشارات بصری روی نوار سلولویید، اتاقها و پروژکتورهای غولآسا، ارجاعات موسیقایی به عناوین کلاسیک و بحثهای پیدرپی در دفاع از ظرفیتی که بر اساس آن داستانهایی که روی یک پرده بزرگ به نمایش درمیآیند، باید واقعیت را سازماندهی و زمان را متوقف کنند. اریسه میگوید از زمان پروژه اصلی برادران لومیر به این طرف فقط سالنهای سینما باقی ماندهاند، چون در حال حاضر فیلمها به شکلی بسیار متفاوت تولید، ساخته و توزیع میشوند. اریسه با تلخی درباره نقش رو به رشدی که سرویسهای استریمنگ در مصرف محصولات صوتی/تصویری ایفا میکنند، حرف میزند. یک فیلم واقعی، به سالن سینما نیاز دارد که محیط طبیعی آن است. تماشای فیلمها قبلاً مثل یک تجربه مدنی مشترک بود و حالا چیزی است که در خلوت اتفاق میافتد. تسلط نیروهای مالی و اقتصادی و پیشرفتهای تکنولوژیک سبب شده ما در گوشههای خلوت کوچکمان با گجتهای خود سر کنیم. من خواهان تجربه جمعی و عمومی هستم. او اضافه میکند در بین سایر چالشهایی که سینما با آن روبهروست، فقدان آموزش هنری طی دوران تحصیلات در کلاسها و همچنین آلودگی صوتی/تصویری قرار دارد که در حال حاضر همه جا به چشم میخورد و ثبت یک تصویر واقعی در میانه این همه نویز و هیاهو را دشوار میسازد. بههرحال، تشخیص او درباره آینده هنری که خودش سالها قبل در آن به استادی رسیده است، مبهم به نظر میرسد. من معمولاً ازجمله یکی از زندانیان مشهور یعنی آنتونیو گرامشی استفاده میکنم؛ بدبینی هوش، خوشبینی اراده.
منبع: press kit time. news -