فیلمنامهنویس و کارگردان: روحالله حجازی
مدیر فیلمبرداری: مرتضی نجفی
تدوین: میثم مولایی
موسیقی: بامداد افشار
جلوههای ویژه: آرش آقابیگ
بازیگران: رضا عطاران (روشن)، سارا بهرامی (مریم)، سیامک انصاری (سعید)
تهیهکنندگان: روحالله حجازی، جواد نوروزبیگی
سال ساخت: ۱۳۹۸، سال پخش: ۱۴۰۲
خلاصه داستان
روشن یک عاشق سینما و بازیگری است. او تمام زندگیاش را وقف فیلمهای مورد علاقهاش کرده و همه چیز را در آستانه فروپاشی میبیند. همسرش او را ترک کرده و به او خیانت میکند. او کار مشخصی ندارد. از طرف دیگر، خانهای که از مدتها قبل در اطراف تهران پیشخرید کرده، به دلیل کلاهبرداری قابل استفاده نیست. روشن چند بار به محل ساختمانهای نیمهکاره میرود، اما خبری از خانه نیست. مریم، همسرش، در تلاش است که از او جدا شود و حضانت دخترشان را هم مال خود کند. روشن با الهام از صحنههای سینمایی مورد علاقهاش زندگی میکند. دخترش را هم گهگاه به خانه خود میآورد تا وقتش را با او سپری کند. در بازیها با دخترش همیشه برنده میشود تا مبادا مجبور شود برایش جایزه بخرد. روشن سرگردان و حیران است. حتی یک بار تصمیم به خودکشی میگیرد. تمام تلاش او بازگرداندن مریم به خانه است و عقیده دارد که بالاخره همه چیز روبهراه میشود. به دنبال فرصتی است تا نقشش را در زندگی واقعی ایفا کند. روشن در واکنش به فشارها و تحقیر جامعه قصد ایجاد تغییر دارد، اما ظاهراً اراده و قدرتی برای این کار ندارد. او به نزد یکی از دوستانش به نام سعید میرود تا با پادرمیانی بین مریم و خودش بتواند آنها را دوباره به سمت زندگی مشترک سوق دهد. دیدار او با سعید در یک محفل انجام میگیرد و سعید، روشن را مجبور میکند تا برای اولین بار از مواد مخدر استفاده کند و بعد از اینکه حال روشن بد میشود، او را به خانه خود میبرد. به نظر میآید که سعید دلسوز اوست، اما بعداً متوجه میشود که سعید هم به او خیانت میکرده و با مریم در ارتباط بوده است. درنهایت، نتیجه تمام این تحقیرها و فشارها به خودسوزی او منجر میشود؛ کاری که در ابتدای فیلم یک زن قصد داشت جلوی ساختمانهای نیمهکاره در اعتراض به تحویل نگرفتن خانهها انجام دهد. روشن در ابتدا بعد از درخواست زن برای یک فندک درحالیکه روی خود بنزین ریخته است، فندک خودش را به او میدهد، اما بعد به او میگوید که فندکش قلق دارد و مطمئن بوده که او نمیتواند آن را روشن کند. روشن در طول فیلم با این زن آشنا میشود و از او فندکی به یادگار و در جبران آن فندکی که در اوایل فیلم به او داده دریافت میکند؛ فندکی که درنهایت اسباب خودسوزی روشن را فراهم میکند.Bottom of Form